|

درباره «دانه»

روزنه‌ای برای دانستن

در وضعیتی که بقای نشریات مکتوب و تداوم انتشار آنها به دشواری صورت می‌گیرد، تولد هر نشریه جدیدی نویدبخش و امیدوارکننده است. مجله «دانه» فصلنامه‌ای در باب هنر، ادبیات و رسانه است که به‌تازگی پا به عرصه مطبوعات گذاشته و نخستین شماره‌‌ خود را در بهار سال ۱۴۰۰ منتشر کرده است. دغدغه «دانه» فرهنگی‌ست و به دنبال این است تا با تکیه بر ریشه و پیشینه تاریخیِ فرهنگ و بازنگری هویت ایرانی، جایگاه ویژه‌ای برای خود بیابد. بخش نخست که فلک نام دارد، مانند هر مجله دیگری بازتابی از وضعیت و رویدادهای روز است که بیش از همه به مسائل، مصائب و عواقب کووید ۱۹ پرداخته؛ با این حال خیلی ساده راه‌حل‌هایی را برای برون‌‌شد از وضعیت کرختی جامعه ارائه کرده که به طبع خواننده می‌رسد. بخش پرونده که به نظر می‌رسد با به کار بردن عبارت «به خانه نیست، به همخانه است» بر روی جلد، اصلی‌ترین بخش «دانه» باشد، همخانه را سوژه شماره نخست قرار داده و در‌ این‌باره‌ نوشته: «تو در کنار همخانه، غریب نیستی. آدم وقتی صاحب عقل و سلیقه می‌شود، خانه و همخانه‌اش را شبیه خودش انتخاب می‌کند؛ می‌سازد، اگر بلد باشد». در این پرونده «دانه» با نگاهی به رابطه شمس و مولانا و جستارهای دیگر، به دنبال معنایی فراتر از اینهاست، به دنبال قدر مشترکی‌ست که نه‌فقط زیر یک سقف، بلکه در هر جا و با هر فاصله‌ای رخ می‌دهد. این قدر مشترک شاید هم‌جنس بودن باشد، همجنس و همدل بودن در تمامی باورها، احساسات، عواطف، خواسته‌ها و در مهم‌ترین ساحت‌های انسانی یا آن‌گونه که مولانا می‌گوید: «چیست جنسیت یکی نوع نظر / که بدان یابند ره در همدگر».

در وضعیتی که بقای نشریات مکتوب و تداوم انتشار آنها به دشواری صورت می‌گیرد، تولد هر نشریه جدیدی نویدبخش و امیدوارکننده است. مجله «دانه» فصلنامه‌ای در باب هنر، ادبیات و رسانه است که به‌تازگی پا به عرصه مطبوعات گذاشته و نخستین شماره‌‌ خود را در بهار سال ۱۴۰۰ منتشر کرده است. دغدغه «دانه» فرهنگی‌ست و به دنبال این است تا با تکیه بر ریشه و پیشینه تاریخیِ فرهنگ و بازنگری هویت ایرانی، جایگاه ویژه‌ای برای خود بیابد. بخش نخست که فلک نام دارد، مانند هر مجله دیگری بازتابی از وضعیت و رویدادهای روز است که بیش از همه به مسائل، مصائب و عواقب کووید ۱۹ پرداخته؛ با این حال خیلی ساده راه‌حل‌هایی را برای برون‌‌شد از وضعیت کرختی جامعه ارائه کرده که به طبع خواننده می‌رسد. بخش پرونده که به نظر می‌رسد با به کار بردن عبارت «به خانه نیست، به همخانه است» بر روی جلد، اصلی‌ترین بخش «دانه» باشد، همخانه را سوژه شماره نخست قرار داده و در‌ این‌باره‌ نوشته: «تو در کنار همخانه، غریب نیستی. آدم وقتی صاحب عقل و سلیقه می‌شود، خانه و همخانه‌اش را شبیه خودش انتخاب می‌کند؛ می‌سازد، اگر بلد باشد». در این پرونده «دانه» با نگاهی به رابطه شمس و مولانا و جستارهای دیگر، به دنبال معنایی فراتر از اینهاست، به دنبال قدر مشترکی‌ست که نه‌فقط زیر یک سقف، بلکه در هر جا و با هر فاصله‌ای رخ می‌دهد. این قدر مشترک شاید هم‌جنس بودن باشد، همجنس و همدل بودن در تمامی باورها، احساسات، عواطف، خواسته‌ها و در مهم‌ترین ساحت‌های انسانی یا آن‌گونه که مولانا می‌گوید: «چیست جنسیت یکی نوع نظر / که بدان یابند ره در همدگر».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها