|

نقش سرمایه اجتماعی در مدیریت منابع آب

فاطمه پاسبان . کارشناس كشاورزي

دستیابی به شاخص‌های اقتصاد سبز و توسعه پایدار نيازمند به‌عینیت‌رسیدن عوامل مختلفی است که در ادبیات توسعه به آن اشاره شده است.
یکی از این عوامل مهم و تأثیرگذار، سرمایه اجتماعی است که شالوده و اساس کار گروهی، جمعی و داوطلبانه است. از نظر پیر بوردیو سرمایه یک منبع کلی است که اجتماع، افراد، گروه‌های اجتماعی و نهایتا کل جامعه از آن استفاده می‌کنند که شامل: سرمایه اقتصادی (ثروت)، سرمایه فرهنگی (صلاحیت دانش)، سرمایه نمادین (افتخار و پرستيژ) و سرمایه اجتماعي (پیوند اجتماعی و اعتماد) است. سرمایه اجتماعی را می‌توان مجموعه ارزش‌ها، اعتقادات، طرز تلقی‌ها، رفتار و هنجارهای اجتماعی دانست.
بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده‌ای می‌داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده که این پدیده تأثیر قابل‌توجهی بر اقتصاد و توسعه پایدار کشورهای مختلف دارد (بانک جهانی، 1998).
تفاوت سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه‌ها مانند سرمایه مادی و سرمایه فیزیکی در این است که این شکل از سرمایه، حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی ‌بر اعتماد و مشارکت اعضای گروه‌های اجتماعی است و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد.
تفاوت دیگر سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه‌ها در این است که هر‌چه بیشتر مصرف شود، افزایش خواهد یافت و در صورت مصرف‌نكردن رو به کاهش و نابودی خواهد گذاشت.
امروزه سرمایه اجتماعی یکی از عوامل اصلی در توسعه پایدار کشورهاست. مشکلات زیست‌محیطی و منابع پایه موجود، ناشی از مشکلات عمل جمعی همه مردم است و از این منظر، برای حفاظت از محیط زیست و منابع پایه و منابع طبیعی نیاز به ‎اقدام جمعی است. استیل (2008) معتقد است که سرمایه اجتماعی، چارچوبی را برای درک وضعیت رفتار زیست‌محیطی فراهم می‌کند و علاوه ‌بر ‌آن سرمایه اجتماعی، تعامل افراد و گروه‌های مختلف را در شناسایی منافع زیست‌محیطی فراهم می‌کند، هزینه‌های اقدامات جمعی را کاهش می‌دهد، همکاری متقابل سودمند و هماهنگ را تسهیل می‌کند و هنجارها را تجویز و فرد را وادار به ‎چشم‌پوشی از منافع شخصی می‌کند و عمل وی را در‌جهت منافع جمعی قرار می‌دهد (صالحی و دیگران، 1391). با توجه به ادبیات موضوع، به‌نظر می‌رسد سرمایه اجتماعی بر پایه مفاهیم آن یعنی شبکه‌سازی، اعتمادسازی و هنجارسازی بتواند بر رفتار محیط‌زیستی و حفاظت و صیانت از منابع پایه و طبیعی جامعه تأثیرگذار باشد.
در مسئله آب که درحال‌حاضر چالشي جهانی است، در روز جهانی آب سال 2018 پیش‌بینی شده تا سال2050 اگر کاری برای مسئله آب نشود، حدود پنج میلیارد نفر در مناطق مختلف جهان دسترسی به آبشان اندک می‌شود و از‌این‌رو باید کاری کرد و «ما نیاز به راه‌حل‌های جدید در مدیریت منابع آب داریم تا بتوانیم چالش‌های ناشی از امنیت آب به‌دلیل رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی را مدیریت کنیم» و به نظر می‌رسد توجه به سرمایه اجتماعی و کاربرد آن در مدیریت منابع آبی می‌تواند یکی از این راهکارها باشد.
شواهد تجربی نشان می‌دهد که توجه به سرمایه اجتماعی و ارتقای آن در مسئله آب می‌تواند پیامدهای مطلوبی داشته باشد. به عنوان نمونه در تحقیقی گزارش شده است که در نپال سیستم آب‌رسانی تحت مدیریت مردم در نگهداری و حفاظت از آب و تضمین افزایش بهره‌روی آب در بخش کشاورزی دارای عملکرد بهتری از سیستم تحت‌ مدیریت دولت داشته است (Lam ,1998).
نمونه دیگر پروژه سوم آبیاری مکزیک است که در این پروژه کشاورزان عضو گروه‌های آبیاری محلی بوده و توانسته‌اند به طور میانگین ​​سه برابر افزایش در درآمد مزرعه ایجاد کنند
(Cernea,1987).
در سریلانکا، یکی از کارآمد‌ترین سیستم‌های مدیریت مردمی آب در‌خصوص برنج وجود دارد که توانسته است تولید برنج را در هر واحد آبیاری حدود 300 درصد افزایش دهد.
جالب‌توجه است که حداقل حدود دو‌سوم این افزایش ناشی از ایجاد نقش‌های جدید و روابط اجتماعی و نیز فعال‌کردن هنجارها و نگرش‌های خاص در میان کشاورزان و ذی‌نفعان است (Uphoff ,1998).

دستیابی به شاخص‌های اقتصاد سبز و توسعه پایدار نيازمند به‌عینیت‌رسیدن عوامل مختلفی است که در ادبیات توسعه به آن اشاره شده است.
یکی از این عوامل مهم و تأثیرگذار، سرمایه اجتماعی است که شالوده و اساس کار گروهی، جمعی و داوطلبانه است. از نظر پیر بوردیو سرمایه یک منبع کلی است که اجتماع، افراد، گروه‌های اجتماعی و نهایتا کل جامعه از آن استفاده می‌کنند که شامل: سرمایه اقتصادی (ثروت)، سرمایه فرهنگی (صلاحیت دانش)، سرمایه نمادین (افتخار و پرستيژ) و سرمایه اجتماعي (پیوند اجتماعی و اعتماد) است. سرمایه اجتماعی را می‌توان مجموعه ارزش‌ها، اعتقادات، طرز تلقی‌ها، رفتار و هنجارهای اجتماعی دانست.
بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده‌ای می‌داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده که این پدیده تأثیر قابل‌توجهی بر اقتصاد و توسعه پایدار کشورهای مختلف دارد (بانک جهانی، 1998).
تفاوت سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه‌ها مانند سرمایه مادی و سرمایه فیزیکی در این است که این شکل از سرمایه، حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی ‌بر اعتماد و مشارکت اعضای گروه‌های اجتماعی است و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد.
تفاوت دیگر سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه‌ها در این است که هر‌چه بیشتر مصرف شود، افزایش خواهد یافت و در صورت مصرف‌نكردن رو به کاهش و نابودی خواهد گذاشت.
امروزه سرمایه اجتماعی یکی از عوامل اصلی در توسعه پایدار کشورهاست. مشکلات زیست‌محیطی و منابع پایه موجود، ناشی از مشکلات عمل جمعی همه مردم است و از این منظر، برای حفاظت از محیط زیست و منابع پایه و منابع طبیعی نیاز به ‎اقدام جمعی است. استیل (2008) معتقد است که سرمایه اجتماعی، چارچوبی را برای درک وضعیت رفتار زیست‌محیطی فراهم می‌کند و علاوه ‌بر ‌آن سرمایه اجتماعی، تعامل افراد و گروه‌های مختلف را در شناسایی منافع زیست‌محیطی فراهم می‌کند، هزینه‌های اقدامات جمعی را کاهش می‌دهد، همکاری متقابل سودمند و هماهنگ را تسهیل می‌کند و هنجارها را تجویز و فرد را وادار به ‎چشم‌پوشی از منافع شخصی می‌کند و عمل وی را در‌جهت منافع جمعی قرار می‌دهد (صالحی و دیگران، 1391). با توجه به ادبیات موضوع، به‌نظر می‌رسد سرمایه اجتماعی بر پایه مفاهیم آن یعنی شبکه‌سازی، اعتمادسازی و هنجارسازی بتواند بر رفتار محیط‌زیستی و حفاظت و صیانت از منابع پایه و طبیعی جامعه تأثیرگذار باشد.
در مسئله آب که درحال‌حاضر چالشي جهانی است، در روز جهانی آب سال 2018 پیش‌بینی شده تا سال2050 اگر کاری برای مسئله آب نشود، حدود پنج میلیارد نفر در مناطق مختلف جهان دسترسی به آبشان اندک می‌شود و از‌این‌رو باید کاری کرد و «ما نیاز به راه‌حل‌های جدید در مدیریت منابع آب داریم تا بتوانیم چالش‌های ناشی از امنیت آب به‌دلیل رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی را مدیریت کنیم» و به نظر می‌رسد توجه به سرمایه اجتماعی و کاربرد آن در مدیریت منابع آبی می‌تواند یکی از این راهکارها باشد.
شواهد تجربی نشان می‌دهد که توجه به سرمایه اجتماعی و ارتقای آن در مسئله آب می‌تواند پیامدهای مطلوبی داشته باشد. به عنوان نمونه در تحقیقی گزارش شده است که در نپال سیستم آب‌رسانی تحت مدیریت مردم در نگهداری و حفاظت از آب و تضمین افزایش بهره‌روی آب در بخش کشاورزی دارای عملکرد بهتری از سیستم تحت‌ مدیریت دولت داشته است (Lam ,1998).
نمونه دیگر پروژه سوم آبیاری مکزیک است که در این پروژه کشاورزان عضو گروه‌های آبیاری محلی بوده و توانسته‌اند به طور میانگین ​​سه برابر افزایش در درآمد مزرعه ایجاد کنند
(Cernea,1987).
در سریلانکا، یکی از کارآمد‌ترین سیستم‌های مدیریت مردمی آب در‌خصوص برنج وجود دارد که توانسته است تولید برنج را در هر واحد آبیاری حدود 300 درصد افزایش دهد.
جالب‌توجه است که حداقل حدود دو‌سوم این افزایش ناشی از ایجاد نقش‌های جدید و روابط اجتماعی و نیز فعال‌کردن هنجارها و نگرش‌های خاص در میان کشاورزان و ذی‌نفعان است (Uphoff ,1998).

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها