|

ديكنز، تسوايك و عاشقانه‌هاي نرودا در نشر نگاه

داستان دو شهر

اشتفان تسوايك يكي از آن نويسندگان آلماني‌زباني است كه در عصري زندگي مي‌كرد كه پر بود از آشوب و بحرانِ ناشي از جنگ و سرنوشت تسوايك نيز كاملا با اين بحران درآميخته بود. تسوايك نيز به مانند بسياري از نويسندگان و شاعران و روشنفكران هم‌دوره‌اش به‌خاطر جنگ جهاني دوم مجبور به مهاجرت شده بود و سال‌هاي پاياني عمرش را در تبعيد و دور از وطن فرهنگي‌اش سپري كرد و در نهايت هم به خودكشي دست زد. تسوايك در سال‌هاي بعد از جنگ، در جهان و همچنين در ايران نويسنده محبوب و پرخواننده‌اي بود و اولين‌ ترجمه‌ها از آثار او در ايران به دهه‌ها پيش برمي‌گردد. آثار او در اينجا نخست با ترجمه ذبيح‌اله منصوري منتشر شد و سپس مترجمان ديگري نيز به سراغ او رفتند و البته اغلب اين ترجمه‌ها در آن سال‌ها از زبان واسطه صورت گرفته بودند. در دهه بيست يكي از داستان‌هاي تسوايك، «24 ساعت از زندگي يك زن»، به فارسي منتشر شد كه مترجمانش دو تن از بهترين مترجمان ايراني بودند. اين اثر با ترجمه مشترك عبدالله توكل و رضا سيدحسيني منتشر شده بود و در پايان كتاب تاريخ سه‌شنبه دوازدهم خرداد 1326 ديده مي‌شود. «24 ساعت از زندگي يك زن»، روايتي خواندني از 24 ساعت از زندگي زني بورژوا و اروپايي است و تسوايك در اين اثر «با نگاهي دقيق و قلمي توانا از پنهاني‌ترين انگيزه‌هاي زنان يعني ميل به حمايت و فرزندپروري، ميل شديد به مقبوليت و مهر پايان‌ناپذير آنان به حفظ بقاء سخن مي‌گويد». در بخشي از اين كتاب مي‌خوانيم: «اكنون بيست‌وچهار سال از آن روز مي‌گذرد، اما هروقت لحظه‌اي را به خاطر مي‌آورم كه زير نگاه‌هاي صدها نفر بيگانه و ناشناس مانده و آن نگاه‌ها با حقارت به من دوخته شده بود، خون در رگ‌هايم منجمد مي‌شود و دوباره با ترس و دهشت احساس مي‌كنم كه عناوين و نام‌هاي پرطمطراقي مانند روح، فكر،‌ عواطف، اضطراب و درد چه چيزهاي ترسو و ضعيفي بوده است. زيرا اگر همه اين چيزها به فوران درآيد و جوش بزند نمي‌تواند وجودي را كه رنج مي‌برد و بدني را كه شكنجه مي‌شود متلاشي كند. آري... در آن حال كه بايد بميريم و مانند درخت صاعقه‌زده‌اي بر زمين بيفتيم، به‌رغم همه‌چيز، خون به جريان خود ادامه مي‌دهد و پس از چنان لحظاتي باز زنده مي‌مانيم». «24 ساعت از زندگي يك زن» در روزهاي برگزاري نمايشگاه كتاب امسال توسط نشر نگاه منتشر شده و البته چاپ اول اين كتاب
در نشر نگاه است.
يكي ديگر از آثار كلاسيكي كه اين روزها در نشر نگاه بازچاپ شده، يكي از شاهكارهاي چارلز ديكنز، «داستان دو شهر»، با ترجمه ابراهيم يونسي است. «داستان دو شهر» يكي از مهم‌ترين آثار ادبيات جهاني است و تاكنون در باب اهميت آن بسيار گفته و نوشته‌اند. ديكنز در اين رمان مفاهيم شورش و طبيعت آدمي را به طرزي استادانه وارد روايت رمانش كرده است. در آغاز «داستان دو شهر» مي‌خوانيم:‌ «بهترين روزگار و بدترين ايام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بي‌باوري بود. موسم نور و ايام ظلمت بود. بهار اميد بود و زمستان نااميدي. همه‌چيز در پيش‌ روي گسترده بود و چيزي در پيش روي نبود، همه به‌سوي بهشت مي‌شتافتيم و همه در جهت عكس ره مي‌سپرديم - الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبيه بود كه بعضي مقامات جنجالي آن، اصرار داشتند در اينكه مردم بايد اين وضع را، خوب يا بد، در سلسله‌مراتب قياسات، فقط با درجه عالي بپذيرند».
پابلو نرودا يكي از شناخته‌شده‌ترين شاعران قرن بيستم است كه در ايران هم سال‌هاست كه شناخته مي‌شود. اين روزها كتابي با عنوان «يكصد غزلواره عاشقانه» با ترجمه رضا معتمدي در نشر نگاه به چاپ رسيده كه شامل شعرهايي است كه نرودا در فاصله سال‌هاي 1957 تا 1959 سروده است. اين شعرها اولين‌بار در سال 1959 در آرژانتين منتشر شد و مترجم آن‌ها را از نسخه انگليسي به فارسي برگردانده است و البته توضيح داده كه تمامي اشعار با متن اصلي اسپانيايي مقايسه شده‌اند. در يكي از شعرهاي اين كتاب مي‌خوانيم: «ياد داري/ آن آبشار خروشان را/ كه رايحه‌هاي تپنده سر مي‌كشيد از آن/ و گاه‌گاه پرنده‌اي آنجا/ لباس آب و آهستگي/ جامه زمستاني/ به تن مي‌كرد/ ياد داري موهبت‌هاي زمين را/ كوره خشم،/ رس خاك‌هاي طلا را/ علف‌هاي بيشه‌زار،/ ريشه‌هاي جنون/ و بوته‌هاي سحرانگيز شمشيرگونه را/ ياد داري دسته‌گلي كه آوردي/ دسته‌گلي از سايه‌ها و آب و سكوت/ دسته‌گلي چون صخره‌اي‌ كف‌آلود/ و آن زمان مثل هميشه و هرگز بود/ ما به جايي كه هيچ‌چيز در انتظار نيست مي‌رويم/ و هر آنچه را كه منتظر است مي‌يابيم». نشر نگاه همچنين چاپ سوم «از سكوي سرخ» يدالله رويايي را كه به مسايل شعر مربوط است براي نمايشگاه كتاب امسال منتشر كرده است.

اشتفان تسوايك يكي از آن نويسندگان آلماني‌زباني است كه در عصري زندگي مي‌كرد كه پر بود از آشوب و بحرانِ ناشي از جنگ و سرنوشت تسوايك نيز كاملا با اين بحران درآميخته بود. تسوايك نيز به مانند بسياري از نويسندگان و شاعران و روشنفكران هم‌دوره‌اش به‌خاطر جنگ جهاني دوم مجبور به مهاجرت شده بود و سال‌هاي پاياني عمرش را در تبعيد و دور از وطن فرهنگي‌اش سپري كرد و در نهايت هم به خودكشي دست زد. تسوايك در سال‌هاي بعد از جنگ، در جهان و همچنين در ايران نويسنده محبوب و پرخواننده‌اي بود و اولين‌ ترجمه‌ها از آثار او در ايران به دهه‌ها پيش برمي‌گردد. آثار او در اينجا نخست با ترجمه ذبيح‌اله منصوري منتشر شد و سپس مترجمان ديگري نيز به سراغ او رفتند و البته اغلب اين ترجمه‌ها در آن سال‌ها از زبان واسطه صورت گرفته بودند. در دهه بيست يكي از داستان‌هاي تسوايك، «24 ساعت از زندگي يك زن»، به فارسي منتشر شد كه مترجمانش دو تن از بهترين مترجمان ايراني بودند. اين اثر با ترجمه مشترك عبدالله توكل و رضا سيدحسيني منتشر شده بود و در پايان كتاب تاريخ سه‌شنبه دوازدهم خرداد 1326 ديده مي‌شود. «24 ساعت از زندگي يك زن»، روايتي خواندني از 24 ساعت از زندگي زني بورژوا و اروپايي است و تسوايك در اين اثر «با نگاهي دقيق و قلمي توانا از پنهاني‌ترين انگيزه‌هاي زنان يعني ميل به حمايت و فرزندپروري، ميل شديد به مقبوليت و مهر پايان‌ناپذير آنان به حفظ بقاء سخن مي‌گويد». در بخشي از اين كتاب مي‌خوانيم: «اكنون بيست‌وچهار سال از آن روز مي‌گذرد، اما هروقت لحظه‌اي را به خاطر مي‌آورم كه زير نگاه‌هاي صدها نفر بيگانه و ناشناس مانده و آن نگاه‌ها با حقارت به من دوخته شده بود، خون در رگ‌هايم منجمد مي‌شود و دوباره با ترس و دهشت احساس مي‌كنم كه عناوين و نام‌هاي پرطمطراقي مانند روح، فكر،‌ عواطف، اضطراب و درد چه چيزهاي ترسو و ضعيفي بوده است. زيرا اگر همه اين چيزها به فوران درآيد و جوش بزند نمي‌تواند وجودي را كه رنج مي‌برد و بدني را كه شكنجه مي‌شود متلاشي كند. آري... در آن حال كه بايد بميريم و مانند درخت صاعقه‌زده‌اي بر زمين بيفتيم، به‌رغم همه‌چيز، خون به جريان خود ادامه مي‌دهد و پس از چنان لحظاتي باز زنده مي‌مانيم». «24 ساعت از زندگي يك زن» در روزهاي برگزاري نمايشگاه كتاب امسال توسط نشر نگاه منتشر شده و البته چاپ اول اين كتاب
در نشر نگاه است.
يكي ديگر از آثار كلاسيكي كه اين روزها در نشر نگاه بازچاپ شده، يكي از شاهكارهاي چارلز ديكنز، «داستان دو شهر»، با ترجمه ابراهيم يونسي است. «داستان دو شهر» يكي از مهم‌ترين آثار ادبيات جهاني است و تاكنون در باب اهميت آن بسيار گفته و نوشته‌اند. ديكنز در اين رمان مفاهيم شورش و طبيعت آدمي را به طرزي استادانه وارد روايت رمانش كرده است. در آغاز «داستان دو شهر» مي‌خوانيم:‌ «بهترين روزگار و بدترين ايام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بي‌باوري بود. موسم نور و ايام ظلمت بود. بهار اميد بود و زمستان نااميدي. همه‌چيز در پيش‌ روي گسترده بود و چيزي در پيش روي نبود، همه به‌سوي بهشت مي‌شتافتيم و همه در جهت عكس ره مي‌سپرديم - الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبيه بود كه بعضي مقامات جنجالي آن، اصرار داشتند در اينكه مردم بايد اين وضع را، خوب يا بد، در سلسله‌مراتب قياسات، فقط با درجه عالي بپذيرند».
پابلو نرودا يكي از شناخته‌شده‌ترين شاعران قرن بيستم است كه در ايران هم سال‌هاست كه شناخته مي‌شود. اين روزها كتابي با عنوان «يكصد غزلواره عاشقانه» با ترجمه رضا معتمدي در نشر نگاه به چاپ رسيده كه شامل شعرهايي است كه نرودا در فاصله سال‌هاي 1957 تا 1959 سروده است. اين شعرها اولين‌بار در سال 1959 در آرژانتين منتشر شد و مترجم آن‌ها را از نسخه انگليسي به فارسي برگردانده است و البته توضيح داده كه تمامي اشعار با متن اصلي اسپانيايي مقايسه شده‌اند. در يكي از شعرهاي اين كتاب مي‌خوانيم: «ياد داري/ آن آبشار خروشان را/ كه رايحه‌هاي تپنده سر مي‌كشيد از آن/ و گاه‌گاه پرنده‌اي آنجا/ لباس آب و آهستگي/ جامه زمستاني/ به تن مي‌كرد/ ياد داري موهبت‌هاي زمين را/ كوره خشم،/ رس خاك‌هاي طلا را/ علف‌هاي بيشه‌زار،/ ريشه‌هاي جنون/ و بوته‌هاي سحرانگيز شمشيرگونه را/ ياد داري دسته‌گلي كه آوردي/ دسته‌گلي از سايه‌ها و آب و سكوت/ دسته‌گلي چون صخره‌اي‌ كف‌آلود/ و آن زمان مثل هميشه و هرگز بود/ ما به جايي كه هيچ‌چيز در انتظار نيست مي‌رويم/ و هر آنچه را كه منتظر است مي‌يابيم». نشر نگاه همچنين چاپ سوم «از سكوي سرخ» يدالله رويايي را كه به مسايل شعر مربوط است براي نمايشگاه كتاب امسال منتشر كرده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها