|

حضور حزبي يك وزير!

زينب اسماعيلي

همان مواضع هميشگي در سياست خارجي از زبان محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران؛ اما اين بار از تريبون يک «حزب». عجيب نيست؟ وزير خارجه ايران که براي حرف‌زدن و تريبون‌پيداکردن مشکلي ندارد، از توييترش تا سخنراني در مجامع رسمي داخلي و خارجي مي‌توانست براي طرح اين سخنان استفاده کند. اين‌همه رسانه که مي‌توانست با آنها مصاحبه کند. پس چه زحمت بي‌فايده‌اي که در کنگره حزب «نداي ايرانيان» حاضر شود و سخنراني کند. اتفاقا خودش گفته که به دليل منع قانوني اعضاي دستگاه ديپلماسي در کار حزبي، خيلي از چنين فضاهايي مطلع نيست.

آنچه روز جمعه در کنگره حزب نداي ايرانيان گذشت، قطعا «برد» صادق خرازي بود که به واسطه رفاقت چندين‌ساله‌اش با محمدجواد ظريف ‌توانسته او را مجاب کند تا در چنين کنگره‌اي حضور پيدا کند و «برد» دبيرکل يک حزب يعني «برد» آن حزب اما نتيجه اين بازي براي ظريف چيست؟ آيا او هم «برد» کرده؛ به نظر نمي‌رسد.
سابقه پنج سال اخير وزارت ظريف نشان مي‌دهد كه گويي او چندان از سياست داخلي پيچيده و بده‌بستان منافع داخلي جناح‌ها مطلع نيست، زيرا وزير و طفلش «برجام»، از بازي پيچيده ‌داخلي در اين سال‌‌ها کم جفا نديده است. حضور وزير خارجه در چنين نشستي مي‌تواند شائبه گرايش حزبي را ايجاد کند درحالي‌که در کشورهاي توسعه‌يافته، وزرا با شناسنامه سياسي و حزبي‌شان در کابينه منصوب مي‌شوند، اما ظريف و همکارانش به‌عنوان عضو دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي، مي‌دانند که در اين مورد ممانعت دارند. همان‌طور که خودش مي‌گويد «سياست خارجي حوزه منافع ملي است و حوزه درگيري منافع جناحي نيست».
اما جمله‌اي که وزير در ادامه مي‌گويد همان جايي است که اشتباه راهبردي او را براي حضوريافتن در اين جلسه نشان مي‌دهد «من خوشحال شدم که آقاي خرازي جلسه را تشکيل دادند و از احزاب مختلف از جمله احزاب اصولگرا دعوت کردند که در مورد محور منافع ملي و ضرورت تمرکز بر منافع ملي و رعايت ملاحظات منافع ملي در همه بخش‌هاي سياسي داخلي بحث و گفت‌وگو شود».
آقاي ظريف بايد بهتر از هر کسي مي‌دانست که اين جلسه حتي اگر با حضور همه احزاب باشد، کنگره يک «حزب» است؛ چه آنکه اين عرف برخي احزاب است که از همتايان حزبي خود در جناح مقابل، به‌عنوان ميهمان در افتتاحيه دعوت مي‌کنند. آقاي ظريف با حضور در اين جلسه خود را در معرض چند چالش جدي قرار داده است؛ آيا او وابستگي فکري به حزب نداي ايرانيان دارد؟
آقاي ظريف بعد از حضور در اين کنگره، در پاسخ به دعوت احتمالي حزب مردم‌سالاري، اتحاد ملت، مؤتلفه و ديگر احزاب که اتفاقا مي‌توانند به دنبال بحث در مورد منافع ملي باشند، چه پاسخي مي‌تواند بدهد؟
اگر قبول نکند، دليلش چه خواهد بود؟ چون با آقاي صادق خرازي سه دهه دوست بوده و با دبيرکل فلان حزب تنها يک سلام‌وعليک دارد؟ آيا اين پاسخ متقاعدکننده‌اي است براي اين حضور و آن عدم حضور؟ اگر مجبور شود در جلسات حزبي ديگر هم حضور پيدا کند، چگونه مي‌تواند مانع کار حزبي همکارانش شود؟
اينکه وزير بخواهد در جلسه‌اي در مورد منافع ملي، همسايگان، آمريکا و توان نظامي و بقيه موضوعات سخن بگويد، قطعا فضاهايي مناسب‌تر از کنگره يک حزب مي‌تواند پيدا کند. چرا بايد خود را در چارچوب يک حزب قرار مي‌داد.

همان مواضع هميشگي در سياست خارجي از زبان محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران؛ اما اين بار از تريبون يک «حزب». عجيب نيست؟ وزير خارجه ايران که براي حرف‌زدن و تريبون‌پيداکردن مشکلي ندارد، از توييترش تا سخنراني در مجامع رسمي داخلي و خارجي مي‌توانست براي طرح اين سخنان استفاده کند. اين‌همه رسانه که مي‌توانست با آنها مصاحبه کند. پس چه زحمت بي‌فايده‌اي که در کنگره حزب «نداي ايرانيان» حاضر شود و سخنراني کند. اتفاقا خودش گفته که به دليل منع قانوني اعضاي دستگاه ديپلماسي در کار حزبي، خيلي از چنين فضاهايي مطلع نيست.

آنچه روز جمعه در کنگره حزب نداي ايرانيان گذشت، قطعا «برد» صادق خرازي بود که به واسطه رفاقت چندين‌ساله‌اش با محمدجواد ظريف ‌توانسته او را مجاب کند تا در چنين کنگره‌اي حضور پيدا کند و «برد» دبيرکل يک حزب يعني «برد» آن حزب اما نتيجه اين بازي براي ظريف چيست؟ آيا او هم «برد» کرده؛ به نظر نمي‌رسد.
سابقه پنج سال اخير وزارت ظريف نشان مي‌دهد كه گويي او چندان از سياست داخلي پيچيده و بده‌بستان منافع داخلي جناح‌ها مطلع نيست، زيرا وزير و طفلش «برجام»، از بازي پيچيده ‌داخلي در اين سال‌‌ها کم جفا نديده است. حضور وزير خارجه در چنين نشستي مي‌تواند شائبه گرايش حزبي را ايجاد کند درحالي‌که در کشورهاي توسعه‌يافته، وزرا با شناسنامه سياسي و حزبي‌شان در کابينه منصوب مي‌شوند، اما ظريف و همکارانش به‌عنوان عضو دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي، مي‌دانند که در اين مورد ممانعت دارند. همان‌طور که خودش مي‌گويد «سياست خارجي حوزه منافع ملي است و حوزه درگيري منافع جناحي نيست».
اما جمله‌اي که وزير در ادامه مي‌گويد همان جايي است که اشتباه راهبردي او را براي حضوريافتن در اين جلسه نشان مي‌دهد «من خوشحال شدم که آقاي خرازي جلسه را تشکيل دادند و از احزاب مختلف از جمله احزاب اصولگرا دعوت کردند که در مورد محور منافع ملي و ضرورت تمرکز بر منافع ملي و رعايت ملاحظات منافع ملي در همه بخش‌هاي سياسي داخلي بحث و گفت‌وگو شود».
آقاي ظريف بايد بهتر از هر کسي مي‌دانست که اين جلسه حتي اگر با حضور همه احزاب باشد، کنگره يک «حزب» است؛ چه آنکه اين عرف برخي احزاب است که از همتايان حزبي خود در جناح مقابل، به‌عنوان ميهمان در افتتاحيه دعوت مي‌کنند. آقاي ظريف با حضور در اين جلسه خود را در معرض چند چالش جدي قرار داده است؛ آيا او وابستگي فکري به حزب نداي ايرانيان دارد؟
آقاي ظريف بعد از حضور در اين کنگره، در پاسخ به دعوت احتمالي حزب مردم‌سالاري، اتحاد ملت، مؤتلفه و ديگر احزاب که اتفاقا مي‌توانند به دنبال بحث در مورد منافع ملي باشند، چه پاسخي مي‌تواند بدهد؟
اگر قبول نکند، دليلش چه خواهد بود؟ چون با آقاي صادق خرازي سه دهه دوست بوده و با دبيرکل فلان حزب تنها يک سلام‌وعليک دارد؟ آيا اين پاسخ متقاعدکننده‌اي است براي اين حضور و آن عدم حضور؟ اگر مجبور شود در جلسات حزبي ديگر هم حضور پيدا کند، چگونه مي‌تواند مانع کار حزبي همکارانش شود؟
اينکه وزير بخواهد در جلسه‌اي در مورد منافع ملي، همسايگان، آمريکا و توان نظامي و بقيه موضوعات سخن بگويد، قطعا فضاهايي مناسب‌تر از کنگره يک حزب مي‌تواند پيدا کند. چرا بايد خود را در چارچوب يک حزب قرار مي‌داد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها