|

در سومين نشست همکاري مؤسسات مردمي فعال در حوزه شفافيت بررسي شد

ائتلاف استراتژيک براي مقابله با فساد

مؤسسات مردمي معمولا نمي‌توانند با يکديگر به‌صورت پايدار همکاري کنند؛ هرچند همکاري‌هاي جمعي براي تقويت جايگاه اين مؤسسات بسيار ضروري است. اگر قرار است يک ائتلاف استراتژيک داشته باشيم بايد ساختار، اهداف و چشم‌انداز مشخص تعريف کنيم. سومين نشست مؤسسات مردم‌نهاد و تحقيقاتي فعال در حوزه شفافيت و مقابله با فساد در دانشکده مديريت دانشگاه تهران، به ابتکار مرکز توانمندسازي حاکميت و جامعه و به ميزباني هسته پژوهشي سلامت اداري و مبارزه با فساد دانشگاه تهران برگزار شد. در اين نشست نمايندگان هسته پژوهشي سلامت اداري و مبارزه با فساد دانشگاه تهران (دکتر اميري و دکتر حسيني)، مرکز غيردولتي توسعه فراگير سلامت اداري و مبارزه با فساد (دکتر عابدي‌جعفري)، ديده‌بان شفافيت و عدالت (آقاي نوري)، جمعيت هم‌انديشان دادخواه (مهندس حسيني و دکتر ميدري) و جمعيت پايش شفاف‌سازي و ريشه‌کني فقر و فساد (آقاي کاظمي) مشارکت داشتند و پس از بحث درباره کليات، تحليل حاضران درباره چيستي فساد و راه‌هاي مقابله با آن، زمينه‌ها و لوازم همکاري مشترک ميان سازمان‌هاي مردمي در امر مقابله با فساد مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
مجتبي اميري: اصول و قواعد همکاري، مقدم بر بحث محتوايي
اگر قرار است يک ائتلاف استراتژيک داشته باشيم بايد ساختار، اهداف و چشم‌انداز مشخص تعريف کنيم. به نظر من به علت پيچيدگي مباحث نظري و اختلاف‌نظرها، نيازي نيست وارد بحث‌هاي محتوايی شويم يا حداقل زود است. بايد به ساختار کاري بپردازيم که قصد داريم به صورت مشترک انجام دهيم. اگر مي‌خواهيم يک کار مشترک انجام دهيم بايد يک اصول و قواعد و تفاهم حداقلي را داشته باشيم.
احمد ميدري: بررسي ريسک‌هاي همکاري جمعي
اينکه ما درک مشترکی از علل فساد و شيوه مبارزه با آن و برنامه مشترک داشته باشيم چيزي است که در طول زمان شکل مي‌گيرد و در مراحل اوليه امکان‌پذير نيست. بهتر است که از يک سطح نازل همکاري شروع بشود. به نظر من هر انجمن و تشکل به صورت مستقل فعاليت کند و چنانچه يک طرح يا اقدامي دارد و علاقه‌مند است که همکار و شريک داشته باشد، بيايد در اين جمع انجمن‌ها مطرح کند و مورد بحث قرار بگيرد و هر تشکلي که مايل بود با آنها همکاري کند؛ در واقع استقلال هر تشکل حفظ مي‌شود و در منابع براي يک هدف مشترک هم‌افزايي مي‌شود. اقدامات مورد به مورد مطرح مي‌شود و درباره همکاري در موارد مختلف بحث مي‌شود، اين بهتر از تعريف يک اقدام کلي است. از طرف ديگر، بايد ريسک‌هاي همکاري را هم بررسي کنيم که شکست نخوريم. براي هر اقدام بايد تمام ابعاد آن به صورت ريز مشخص شود، چقدر منابع، نيروي انساني يا مجوزهاي حکومتي مي‌خواهد. اينها لازم است تا بتوان درباره يک اقدام مشترک تصميم‌گيري کرد.
علي‌اشرف نوري: اقدام مشترک يا هدف مشترک؟
بايد مشخص کنيم که در کدام حوزه فساد مي‌خواهيم اقدام مشترک تعريف کنيم؛ در واقع به يک نظام اولويت‌بندي در مباحث فساد نياز داريم. هر حوزه متخصصان خود را دارد. بايد بحث شود که به اقدام مشترک نياز داريم يا هدف مشترک. مثلا مي‌توان با استفاده از تحليل نخبگي و نظرات همه سمن‌ها ببينيم که مهم‌ترين مسئله فساد در‌حال‌حاضر چيست، اگر مثلا مشخص شد که نظام بانکي است آن زمان يک اقدام مشترک تعريف مي‌کنيم. از طرف ديگر، من پيشنهاد مي‌کنم از طرف هر تشکل يک نفر معرفي شود و شوراي مرکزي تشکل‌هاي مبارزه با فساد را شکل دهيم. اين شورا باعث مي‌شود که عدم اعتماد کم شود، زيرا ديگر يک مؤسسه نيست که بتواند از ديگري سوءاستفاده کند؛ يک شوراست.
بهزاد کاظمي: توپولوژي مؤسسات مقابله با فساد
ترکيب فعلي مؤسسات حاضر، ترکيبي از مراکز تحقيقاتي و سازمان‌هاي مردم‌نهاد است. برخي نهادها نظير هسته پژوهشي مقابله با فساد دانشگاه تهران و مرکز توانمندسازي جنبه تحقيقاتي دارند، در‌حالي‌که برخي ديگر نظير ديده‌بان شفافيت و عدالت و مرکز غيردولتي مقابله با فساد مؤسساتي مردم‌نهاد هستند. دانستن اين ترکيب براي تعريف کار مشترک ضروري است. از طرفي، پيشنهادها براي همکاري جمعي و اقدام مشترک، به شورا و دبيرخانه نياز دارد.
حسن عابدي‌جعفري: سازوکار هم‌افزايي با ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي
با توجه به درخواست نهاد رياست‌جمهوري براي نشست مشترک تشکل‌ها با ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي، به نظر من يک اقدام مشترک مي‌تواند تعريف نحوه همکاري با دولت و ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي باشد. از طرف ديگر ما مثلا 10 سمن فعال هستيم، دور هم جمع مي‌شويم به هم کمک فکري و اجرائي مي‌کنيم؛ بعضي‌ها يک پروژه تعريف مي‌کنند، هر تشکلي خواست مي‌تواند به آنها کمک کند و هرکدام که تمايلي نداشت مي‌تواند اين کار را نکند. مي‌توان براي شوراي تشکل‌ها که غيررسمي است و نيازي به رسمي‌بودن ندارد، يک دبيرخانه تعريف کرد، يک شوراي راهبري تعريف کرد که مثلا همين هماهنگ‌هايي اوليه يا بحث‌ها را پيش ببرد، جلسات برگزار کنند و... . در اين شورا همه سمن‌ها استقلال خود را دارند و مثلا هر دو سمني يا هر سه سمني از شورا مي‌توانند بروند با هم همکاري کنند يا نکنند و اين ظرفيت هم‌اکنون وجود دارد.
سيد محمود حسيني: رصدخانه مقابله با فساد
پيشنهاد ما تشکيل يک مرکز هماهنگي ميان سمن‌هاي فعال مبارزه با فساد براي ارتباط بيشتر خودشان و همچنين ارتباط با دولت به‌‌منظور مبارزه با فساد است. يا مثلا به نهاد رياست‌جمهوري پيشنهاد داديم که رصدخانه‌اي ايجاد شود در زمينه اجراي قوانين مرتبط با فساد و گزارش آن به مردم و حتي خبرنگاران فعال در اين حوزه را تشويق کند. اينها را مي‌توانیم با همکاري همه سمن‌ها بررسي کنيم و در چارچوب‌هايي که مدنظر همه است براي اقدام برنامه‌ريزي کنيم.
داوود حسيني‌هاشم‌زاده: گردآوري و جمع‌بندي برنامه‌هاي اقدام مشترک
به نظر بنده به عنوان اقدام مشترک همه تشکل‌ها مثلا سه يا چهار صفحه بنويسند و عنوان کنند که چه کاري در مبارزه با فساد مي‌خواهند انجام بدهند. سه يا چهار نفر را همين جمع انتخاب کند تا اينها را جمع‌بندي و نقاط مشترک را استخراج کنند و به عنوان دستورکار اعلام کنند که مي‌خواهيم اين مسير را طي کنيم.
لوازم و مقتضيات همکاري ميان نهادهاي مردمي
گزارش نشست مشترک شش نهاد تحقيقاتي و مردمي فعال در مقابله با فساد بيانگر دشواري‌هاي ايجاد هماهنگي و تعريف اقدام مشترک است. همکاري ميان مؤسسات اغلب به شکست منجر مي‌شود و ائتلاف‌هاي اجتماعي را در همان بدو امر به بن‌بست مي‌رساند. براي رهايي از چرخه معيوب مذکور، نيازمند شناسايي علل شکست هستيم. به نظر مي‌رسد برخي از مهم‌ترين علل به اين شرح باشند:
بلندپروازي: در ابتدا تصور مي‌شود که با همکاري يکديگر مي‌توان گام‌هاي بلندي برداشته شود. اين بلندپروازي غيرواقع‌بينانه است و به سرعت فروکش مي‌کند.
تفاوت در ديدگاه‌ها: مؤسسات برداشت‌هاي متفاوتي از مسئله، علل و راهبردها دارند و هريک تصور مي‌کنند ديدگاه خود درست است و تلاش مي‌کنند همه را به اين سمت هدايت کنند. اين تلاش هرچند صادقانه به از‌بين‌رفتن ارتباط مي‌انجامد.
تفاوت در ظرفيت‌ها: هريک از مؤسسات ظرفيت‌هاي مختلف انساني، اقتصادي، اجتماعي و سياسي دارند. اين نابرابري‌ها بايد مشخص شود و نقش‌ها و مسئوليت‌ها براساس ظرفيت‌هاي واقعي توزيع شود. مؤسسات هم در آشکار‌سازي ظرفيت‌هاي خود و هم قبول مسئوليت براساس توانايي‌هاي خود ابا دارند.
تلاش براي ايجاد ساختار رسمي: معمولا مؤسسات تلاش مي‌کنند که براي همکاري يک ساختار رسمي ايجاد کنند. اين تلاش ناموفق خواهد بود زيرا ساختار رسمي زماني بايد ايجاد بشود که تمام منابع قدرت و برنامه‌ها روشن باشد. مؤسسات غيردولتي در ابتداي کار برنامه مشترک ندارند و منابع قدرت را تجميع نخواهند کرد. با توجه به گزارش اجمالي نشست مؤسسات فعال در حوزه شفافيت، برخي پيشنهادهای ارائه‌شده براي تقويت همکاري جمعي عبارت بودند از:
* حفظ استقلال و هويت هر مؤسسه: هويت هر مؤسسه بايد حفظ شود و به استقلال و تفاوت‌ها احترام گذاشته شود.
* تعريف اقدام‌هاي موفقيت کوچک: مؤسسات زماني کنار يکديگر جمع مي‌شوند که در کوتاه‌مدت بتوانند به موفقيت‌هايي دست يابند در غير اين صورت مؤسسات پراکنده مي‌شوند.
*گفت‌وگوي شفاف: مؤسسات بايد يکديگر را نقد کنند و آنچه را موجب کدورت مي‌شود، آشکار کنند.
*تدوين منشور اخلاق حرفه‌اي مشترک: تدوين بايد‌ها و نبايدها در قالب يک منشور اخلاقي مي‌تواند از خطاهاي احتمالي جلوگيري کند و موجب همفکري شود.
* طراحي يک نهاد يا ابزار هماهنگ‌کننده: همکاري نيازمند تبادل اطلاعات و ديدگاه‌هاست. اين تبادل مي‌تواند از طريق يک شورا، سايت مشترک، خبرنامه و... ايجاد شود.
7قدم سازمان‌هاي غيردولتي براي شبکه‌سازي
به عنوان مبحثي تکميلي در گزارش- تحليل پيش‌رو، ارائه مدلي براي شبکه‌سازي سازمان‌هاي مردمي ضروري است. در اين راستا، هفت قدم بنيادي به شرح زير مي‌توان برشمرد:
1. در گام اول ساختن يک شبکه از سازمان‌هاي غيردولتي نيازمند ابتکار عمل است. ساختن شبکه شايد کمي سخت‌تر از ديگر اقدامات سازمان‌هاي غيردولتي باشد، اما استخدام کساني که در شبکه‌سازي تجربه دارند يا درخواست از هيئت امناي سازمان به عنوان کساني که قبلا شبکه‌اي قوي داشتند، مي‌تواند راهگشا باشد. از‌دست‌دادن ابتکار عمل و سستي کمکي به شبکه‌سازي نمي‌کند، بنابراين براي ساخت شبکه بايد ابتکار به خرج داد.
2. در گام دوم، مشارکت در رويدادهاي مختلف به ساخت شبکه کمک مي‌کند. در طول سال رويدادهاي زيادي در حوزه عمل سازمان‌هاي غيرانتفاعي، جامعه مدني و مسئوليت اجتماعي شرکت‌ها اتفاق مي‌افتد. مشارکت در اين برنامه‌ها از نظر برقراري ارتباط و مشارکت بالقوه در آينده مي‌تواند در شبکه‌سازي بسيار مؤثر باشد.
3. به عنوان گام سوم، تدوين فهرستی از مخاطبان و مرتبطان مي‌تواند کمک‌کننده باشد؛ بنابراين تعداد زيادي از شماره تماس و جزئيات مربوط به افراد را مي‌توان جمع‌آوري کرد. مشارکت و توجه به رويدادها، کنفرانس‌ها، نشست‌ها و... باعث گسترش فهرست مخاطبان خواهد شد. از اطلاعات به‌دست‌آمده مي‌توان پايگاه داده‌اي از مخاطبان ساخت، به‌ویژه فهرستی از ايميل‌هاي آنان.
4. به عنوان چهارمين گام، سازمان‌هاي غيردولتي نبايد از همرساني اطلاعات واهمه داشته باشند. فعاليت‌هاي در دست اقدام را مي‌توان از طرق مختلف همچون ارسال انبوه ايميل، خبرنامه‌ها، گزارش، عکس، گراف، ويدئو و... به شبکه خود اطلاع داد. بي‌معني است سازماني بگويد اطلاعاتي براي انتشار ندارد، فعاليت‌هاي سازمان بايد در فرم‌ها و ساير اقلام اطلاع‌رساني مستند شود.
5. گام پنجم در شبکه‌سازي، علاقه‌مند نشان‌دادن خود و تعامل متقابل است؛ بنابراين سازمان‌هاي غيردولتي بايد اطلاعات خود را درباره اينکه ساير افراد و سازمان‌هاي غيردولتي چه مي‌کنند به‌روز نگه دارند، درباره آنها مطالعه کنند، وب‌سايت و صفحات اجتماعي آنان را شناسايي کرده و علاقه‌مندي خود به فعاليت‌هاي آنان را نشان دهند.
6. به عنوان ششمين نکته، سازمان‌ها نبايد شبکه‌هاي خود در دنياي واقعي را فراموش کنند. با حضور اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي شبکه‌سازي راحت‌تر از هميشه شده است، با اين حال سازمان‌ها بايد مزايا و معايب اين نوع شبکه‌سازي را بدانند. به صورت واضحي احساسات متفاوتي در روش‌هاي آنلاين و آفلاين بروز مي‌کند. براي مثال اگر سازمان مي‌خواهد از شخصي مهم براي حضور در رويدادي دعوت کند، احتمالا ترجيح مي‌دهد به صورت حضوري يا تماس تلفني باشد تا اينکه صرفا ايميلي ارسال کند.
7. در نهايت سازمان‌هاي غيردولتي بايد متوجه اين امر باشند که با انسان‌ها در تعامل‌اند. انجمن‌ها بايد به یاد داشته باشند که عوامل انساني متفاوتي در هر بخش، سازمان يا صنعتي خود را بروز مي‌دهند؛ بنابراين شبکه‌سازي صرفا يک فعاليت ارتباطي نيست، يک فعاليت احساسي هم هست. از اين‌رو لازم است در تعاملات با نزاکت و محترمانه رفتار کرد. معرفي سازمان و خود و در‌دسترس‌بودن حداقل يک رفتار محترمانه است.

مؤسسات مردمي معمولا نمي‌توانند با يکديگر به‌صورت پايدار همکاري کنند؛ هرچند همکاري‌هاي جمعي براي تقويت جايگاه اين مؤسسات بسيار ضروري است. اگر قرار است يک ائتلاف استراتژيک داشته باشيم بايد ساختار، اهداف و چشم‌انداز مشخص تعريف کنيم. سومين نشست مؤسسات مردم‌نهاد و تحقيقاتي فعال در حوزه شفافيت و مقابله با فساد در دانشکده مديريت دانشگاه تهران، به ابتکار مرکز توانمندسازي حاکميت و جامعه و به ميزباني هسته پژوهشي سلامت اداري و مبارزه با فساد دانشگاه تهران برگزار شد. در اين نشست نمايندگان هسته پژوهشي سلامت اداري و مبارزه با فساد دانشگاه تهران (دکتر اميري و دکتر حسيني)، مرکز غيردولتي توسعه فراگير سلامت اداري و مبارزه با فساد (دکتر عابدي‌جعفري)، ديده‌بان شفافيت و عدالت (آقاي نوري)، جمعيت هم‌انديشان دادخواه (مهندس حسيني و دکتر ميدري) و جمعيت پايش شفاف‌سازي و ريشه‌کني فقر و فساد (آقاي کاظمي) مشارکت داشتند و پس از بحث درباره کليات، تحليل حاضران درباره چيستي فساد و راه‌هاي مقابله با آن، زمينه‌ها و لوازم همکاري مشترک ميان سازمان‌هاي مردمي در امر مقابله با فساد مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
مجتبي اميري: اصول و قواعد همکاري، مقدم بر بحث محتوايي
اگر قرار است يک ائتلاف استراتژيک داشته باشيم بايد ساختار، اهداف و چشم‌انداز مشخص تعريف کنيم. به نظر من به علت پيچيدگي مباحث نظري و اختلاف‌نظرها، نيازي نيست وارد بحث‌هاي محتوايی شويم يا حداقل زود است. بايد به ساختار کاري بپردازيم که قصد داريم به صورت مشترک انجام دهيم. اگر مي‌خواهيم يک کار مشترک انجام دهيم بايد يک اصول و قواعد و تفاهم حداقلي را داشته باشيم.
احمد ميدري: بررسي ريسک‌هاي همکاري جمعي
اينکه ما درک مشترکی از علل فساد و شيوه مبارزه با آن و برنامه مشترک داشته باشيم چيزي است که در طول زمان شکل مي‌گيرد و در مراحل اوليه امکان‌پذير نيست. بهتر است که از يک سطح نازل همکاري شروع بشود. به نظر من هر انجمن و تشکل به صورت مستقل فعاليت کند و چنانچه يک طرح يا اقدامي دارد و علاقه‌مند است که همکار و شريک داشته باشد، بيايد در اين جمع انجمن‌ها مطرح کند و مورد بحث قرار بگيرد و هر تشکلي که مايل بود با آنها همکاري کند؛ در واقع استقلال هر تشکل حفظ مي‌شود و در منابع براي يک هدف مشترک هم‌افزايي مي‌شود. اقدامات مورد به مورد مطرح مي‌شود و درباره همکاري در موارد مختلف بحث مي‌شود، اين بهتر از تعريف يک اقدام کلي است. از طرف ديگر، بايد ريسک‌هاي همکاري را هم بررسي کنيم که شکست نخوريم. براي هر اقدام بايد تمام ابعاد آن به صورت ريز مشخص شود، چقدر منابع، نيروي انساني يا مجوزهاي حکومتي مي‌خواهد. اينها لازم است تا بتوان درباره يک اقدام مشترک تصميم‌گيري کرد.
علي‌اشرف نوري: اقدام مشترک يا هدف مشترک؟
بايد مشخص کنيم که در کدام حوزه فساد مي‌خواهيم اقدام مشترک تعريف کنيم؛ در واقع به يک نظام اولويت‌بندي در مباحث فساد نياز داريم. هر حوزه متخصصان خود را دارد. بايد بحث شود که به اقدام مشترک نياز داريم يا هدف مشترک. مثلا مي‌توان با استفاده از تحليل نخبگي و نظرات همه سمن‌ها ببينيم که مهم‌ترين مسئله فساد در‌حال‌حاضر چيست، اگر مثلا مشخص شد که نظام بانکي است آن زمان يک اقدام مشترک تعريف مي‌کنيم. از طرف ديگر، من پيشنهاد مي‌کنم از طرف هر تشکل يک نفر معرفي شود و شوراي مرکزي تشکل‌هاي مبارزه با فساد را شکل دهيم. اين شورا باعث مي‌شود که عدم اعتماد کم شود، زيرا ديگر يک مؤسسه نيست که بتواند از ديگري سوءاستفاده کند؛ يک شوراست.
بهزاد کاظمي: توپولوژي مؤسسات مقابله با فساد
ترکيب فعلي مؤسسات حاضر، ترکيبي از مراکز تحقيقاتي و سازمان‌هاي مردم‌نهاد است. برخي نهادها نظير هسته پژوهشي مقابله با فساد دانشگاه تهران و مرکز توانمندسازي جنبه تحقيقاتي دارند، در‌حالي‌که برخي ديگر نظير ديده‌بان شفافيت و عدالت و مرکز غيردولتي مقابله با فساد مؤسساتي مردم‌نهاد هستند. دانستن اين ترکيب براي تعريف کار مشترک ضروري است. از طرفي، پيشنهادها براي همکاري جمعي و اقدام مشترک، به شورا و دبيرخانه نياز دارد.
حسن عابدي‌جعفري: سازوکار هم‌افزايي با ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي
با توجه به درخواست نهاد رياست‌جمهوري براي نشست مشترک تشکل‌ها با ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي، به نظر من يک اقدام مشترک مي‌تواند تعريف نحوه همکاري با دولت و ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي باشد. از طرف ديگر ما مثلا 10 سمن فعال هستيم، دور هم جمع مي‌شويم به هم کمک فکري و اجرائي مي‌کنيم؛ بعضي‌ها يک پروژه تعريف مي‌کنند، هر تشکلي خواست مي‌تواند به آنها کمک کند و هرکدام که تمايلي نداشت مي‌تواند اين کار را نکند. مي‌توان براي شوراي تشکل‌ها که غيررسمي است و نيازي به رسمي‌بودن ندارد، يک دبيرخانه تعريف کرد، يک شوراي راهبري تعريف کرد که مثلا همين هماهنگ‌هايي اوليه يا بحث‌ها را پيش ببرد، جلسات برگزار کنند و... . در اين شورا همه سمن‌ها استقلال خود را دارند و مثلا هر دو سمني يا هر سه سمني از شورا مي‌توانند بروند با هم همکاري کنند يا نکنند و اين ظرفيت هم‌اکنون وجود دارد.
سيد محمود حسيني: رصدخانه مقابله با فساد
پيشنهاد ما تشکيل يک مرکز هماهنگي ميان سمن‌هاي فعال مبارزه با فساد براي ارتباط بيشتر خودشان و همچنين ارتباط با دولت به‌‌منظور مبارزه با فساد است. يا مثلا به نهاد رياست‌جمهوري پيشنهاد داديم که رصدخانه‌اي ايجاد شود در زمينه اجراي قوانين مرتبط با فساد و گزارش آن به مردم و حتي خبرنگاران فعال در اين حوزه را تشويق کند. اينها را مي‌توانیم با همکاري همه سمن‌ها بررسي کنيم و در چارچوب‌هايي که مدنظر همه است براي اقدام برنامه‌ريزي کنيم.
داوود حسيني‌هاشم‌زاده: گردآوري و جمع‌بندي برنامه‌هاي اقدام مشترک
به نظر بنده به عنوان اقدام مشترک همه تشکل‌ها مثلا سه يا چهار صفحه بنويسند و عنوان کنند که چه کاري در مبارزه با فساد مي‌خواهند انجام بدهند. سه يا چهار نفر را همين جمع انتخاب کند تا اينها را جمع‌بندي و نقاط مشترک را استخراج کنند و به عنوان دستورکار اعلام کنند که مي‌خواهيم اين مسير را طي کنيم.
لوازم و مقتضيات همکاري ميان نهادهاي مردمي
گزارش نشست مشترک شش نهاد تحقيقاتي و مردمي فعال در مقابله با فساد بيانگر دشواري‌هاي ايجاد هماهنگي و تعريف اقدام مشترک است. همکاري ميان مؤسسات اغلب به شکست منجر مي‌شود و ائتلاف‌هاي اجتماعي را در همان بدو امر به بن‌بست مي‌رساند. براي رهايي از چرخه معيوب مذکور، نيازمند شناسايي علل شکست هستيم. به نظر مي‌رسد برخي از مهم‌ترين علل به اين شرح باشند:
بلندپروازي: در ابتدا تصور مي‌شود که با همکاري يکديگر مي‌توان گام‌هاي بلندي برداشته شود. اين بلندپروازي غيرواقع‌بينانه است و به سرعت فروکش مي‌کند.
تفاوت در ديدگاه‌ها: مؤسسات برداشت‌هاي متفاوتي از مسئله، علل و راهبردها دارند و هريک تصور مي‌کنند ديدگاه خود درست است و تلاش مي‌کنند همه را به اين سمت هدايت کنند. اين تلاش هرچند صادقانه به از‌بين‌رفتن ارتباط مي‌انجامد.
تفاوت در ظرفيت‌ها: هريک از مؤسسات ظرفيت‌هاي مختلف انساني، اقتصادي، اجتماعي و سياسي دارند. اين نابرابري‌ها بايد مشخص شود و نقش‌ها و مسئوليت‌ها براساس ظرفيت‌هاي واقعي توزيع شود. مؤسسات هم در آشکار‌سازي ظرفيت‌هاي خود و هم قبول مسئوليت براساس توانايي‌هاي خود ابا دارند.
تلاش براي ايجاد ساختار رسمي: معمولا مؤسسات تلاش مي‌کنند که براي همکاري يک ساختار رسمي ايجاد کنند. اين تلاش ناموفق خواهد بود زيرا ساختار رسمي زماني بايد ايجاد بشود که تمام منابع قدرت و برنامه‌ها روشن باشد. مؤسسات غيردولتي در ابتداي کار برنامه مشترک ندارند و منابع قدرت را تجميع نخواهند کرد. با توجه به گزارش اجمالي نشست مؤسسات فعال در حوزه شفافيت، برخي پيشنهادهای ارائه‌شده براي تقويت همکاري جمعي عبارت بودند از:
* حفظ استقلال و هويت هر مؤسسه: هويت هر مؤسسه بايد حفظ شود و به استقلال و تفاوت‌ها احترام گذاشته شود.
* تعريف اقدام‌هاي موفقيت کوچک: مؤسسات زماني کنار يکديگر جمع مي‌شوند که در کوتاه‌مدت بتوانند به موفقيت‌هايي دست يابند در غير اين صورت مؤسسات پراکنده مي‌شوند.
*گفت‌وگوي شفاف: مؤسسات بايد يکديگر را نقد کنند و آنچه را موجب کدورت مي‌شود، آشکار کنند.
*تدوين منشور اخلاق حرفه‌اي مشترک: تدوين بايد‌ها و نبايدها در قالب يک منشور اخلاقي مي‌تواند از خطاهاي احتمالي جلوگيري کند و موجب همفکري شود.
* طراحي يک نهاد يا ابزار هماهنگ‌کننده: همکاري نيازمند تبادل اطلاعات و ديدگاه‌هاست. اين تبادل مي‌تواند از طريق يک شورا، سايت مشترک، خبرنامه و... ايجاد شود.
7قدم سازمان‌هاي غيردولتي براي شبکه‌سازي
به عنوان مبحثي تکميلي در گزارش- تحليل پيش‌رو، ارائه مدلي براي شبکه‌سازي سازمان‌هاي مردمي ضروري است. در اين راستا، هفت قدم بنيادي به شرح زير مي‌توان برشمرد:
1. در گام اول ساختن يک شبکه از سازمان‌هاي غيردولتي نيازمند ابتکار عمل است. ساختن شبکه شايد کمي سخت‌تر از ديگر اقدامات سازمان‌هاي غيردولتي باشد، اما استخدام کساني که در شبکه‌سازي تجربه دارند يا درخواست از هيئت امناي سازمان به عنوان کساني که قبلا شبکه‌اي قوي داشتند، مي‌تواند راهگشا باشد. از‌دست‌دادن ابتکار عمل و سستي کمکي به شبکه‌سازي نمي‌کند، بنابراين براي ساخت شبکه بايد ابتکار به خرج داد.
2. در گام دوم، مشارکت در رويدادهاي مختلف به ساخت شبکه کمک مي‌کند. در طول سال رويدادهاي زيادي در حوزه عمل سازمان‌هاي غيرانتفاعي، جامعه مدني و مسئوليت اجتماعي شرکت‌ها اتفاق مي‌افتد. مشارکت در اين برنامه‌ها از نظر برقراري ارتباط و مشارکت بالقوه در آينده مي‌تواند در شبکه‌سازي بسيار مؤثر باشد.
3. به عنوان گام سوم، تدوين فهرستی از مخاطبان و مرتبطان مي‌تواند کمک‌کننده باشد؛ بنابراين تعداد زيادي از شماره تماس و جزئيات مربوط به افراد را مي‌توان جمع‌آوري کرد. مشارکت و توجه به رويدادها، کنفرانس‌ها، نشست‌ها و... باعث گسترش فهرست مخاطبان خواهد شد. از اطلاعات به‌دست‌آمده مي‌توان پايگاه داده‌اي از مخاطبان ساخت، به‌ویژه فهرستی از ايميل‌هاي آنان.
4. به عنوان چهارمين گام، سازمان‌هاي غيردولتي نبايد از همرساني اطلاعات واهمه داشته باشند. فعاليت‌هاي در دست اقدام را مي‌توان از طرق مختلف همچون ارسال انبوه ايميل، خبرنامه‌ها، گزارش، عکس، گراف، ويدئو و... به شبکه خود اطلاع داد. بي‌معني است سازماني بگويد اطلاعاتي براي انتشار ندارد، فعاليت‌هاي سازمان بايد در فرم‌ها و ساير اقلام اطلاع‌رساني مستند شود.
5. گام پنجم در شبکه‌سازي، علاقه‌مند نشان‌دادن خود و تعامل متقابل است؛ بنابراين سازمان‌هاي غيردولتي بايد اطلاعات خود را درباره اينکه ساير افراد و سازمان‌هاي غيردولتي چه مي‌کنند به‌روز نگه دارند، درباره آنها مطالعه کنند، وب‌سايت و صفحات اجتماعي آنان را شناسايي کرده و علاقه‌مندي خود به فعاليت‌هاي آنان را نشان دهند.
6. به عنوان ششمين نکته، سازمان‌ها نبايد شبکه‌هاي خود در دنياي واقعي را فراموش کنند. با حضور اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي شبکه‌سازي راحت‌تر از هميشه شده است، با اين حال سازمان‌ها بايد مزايا و معايب اين نوع شبکه‌سازي را بدانند. به صورت واضحي احساسات متفاوتي در روش‌هاي آنلاين و آفلاين بروز مي‌کند. براي مثال اگر سازمان مي‌خواهد از شخصي مهم براي حضور در رويدادي دعوت کند، احتمالا ترجيح مي‌دهد به صورت حضوري يا تماس تلفني باشد تا اينکه صرفا ايميلي ارسال کند.
7. در نهايت سازمان‌هاي غيردولتي بايد متوجه اين امر باشند که با انسان‌ها در تعامل‌اند. انجمن‌ها بايد به یاد داشته باشند که عوامل انساني متفاوتي در هر بخش، سازمان يا صنعتي خود را بروز مي‌دهند؛ بنابراين شبکه‌سازي صرفا يک فعاليت ارتباطي نيست، يک فعاليت احساسي هم هست. از اين‌رو لازم است در تعاملات با نزاکت و محترمانه رفتار کرد. معرفي سازمان و خود و در‌دسترس‌بودن حداقل يک رفتار محترمانه است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها