افول یک رؤیا
مکرون خواستار احیای اروپاست ولی انتخابات پارلمان اروپا میتواند برنامههای او را بر باد دهد
امانوئل مکرون در سال 2017 با برنامهای در حمایت از اتحادیه اروپا پیروز انتخابات ریاستجمهوری فرانسه شد. او با شعار «اروپایی که حفاظت میکند»، آرای فرانسویها را جذب کرد و در گردهمایی پیروزیاش هم با سرود اتحادیه اروپا پا به صحنه گذاشت.
دو سال بعد و در آستانه انتخابات پارلمان اروپا، مکرون و حزبش با همان برنامهها پا به میدان گذاشتهاند. طرحهای بزرگ او برای اروپایی متحدتر چندان به جایی نرسیده و اگر حزبش نمایش ضعیفی در انتخابات داشته باشد، درحالیکه احزاب ملیگرا خوش بدرخشند، نفوذ او از این هم کمتر خواهد شد.این رقابت بعد نمادینی به خود گرفته است، از یک طرف کسانی مثل مکرون قرار دارند که میخواهند پروژه اروپایی را تقویت کنند و از آنسو ملیگرایانی که مخالف این اتحادیه چندکشوری هستند.در فرانسه، اوضاع بهویژه در رابطه با چشمانداز مکرون خوب نیست. طبق نظرسنجی ایپسوس که روز یکشنبه منتشر شد، حزب «جبهه ملی» به رهبری لوپن از حزب «جمهوری به پیش» مکرون پیشی گرفته است.پیر ویمونت، سفیر سابق فرانسه در اتحادیه اروپا گفت: «او (مکرون) باید به هواداران و دیگر اعضای اتحادیه اروپا نشان دهد که سازوکارش درباره اروپایی متحد هنوز از حمایت بسیاری از رأیدهندگان فرانسوی برخوردار است».
در فرانسه و بهطور کلیتر در همه اروپا، فقط احزاب پوپولیست راست افراطی نیستند که سد راه مکرون قرار دارند. معترضان موسوم به «جلیقهزرد» که از افزایش نابرابری خشمگیناند، بهطور گستردهای برنامههای او برای اصلاحات داخلی را متوقف کردهاند. درعینحال، او فهمیده که جلب حمایت برای تلاشهایش در زمینه اصلاحات حوزه یورو، ادغام سیستمهای دفاعی اروپایی، پیشبرد سیاست پناهجویی متحد و اعمال مالیاتهای جدید بر غولهای تکنولوژی آمریکایی دشوار است.
او همچنین بیشازپیش در موضع سختگیرانهاش در قبال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تک افتاده است. ماه گذشته در جلسه اضطراری رهبران اروپایی، او با اصرار بر خروج سریع بریتانیا از اتحادیه اروپا همتایانش را ناامید کرد؛ آنهم در زمانی که خود لندن خواستار زمان بیشتری برای خروج شده بود و دیگر رهبران اروپایی هم تمایل داشتند که اروپا انعطافپذیرتر باشد. دیپلماتهای آشنا با تفکر او میگویند او میترسد تمدید چندباره فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا توانایی اروپا برای بازسازی خود را تضعیف کند. مکرون میگوید خواستار یک رنسانس اروپایی است و این مفهوم را بارها در مبارزات انتخاباتیاش در فرانسه و اروپا تکرار کرده است.اگر مکرون خطا کند، انعکاس آن فراتر از مرزهای فرانسه خواهد رفت. مکرونی ضعیف میتواند موجب تقویت رهبران دستراستی در لهستان، مجارستان و جاهای دیگر شود. کسانی تلاش میکنند چوب لای چرخ فشارهای بروکسل علیه اقتدارگرایی بگذارند و اگر متحدان مکرون در دیگر کشورهای اروپایی از او ناامید شوند، تلاشهای عمده او برای احیای اروپا میتواند به فنا برود.
مفسران دمودستگاه سیاست خارجی فرانسه -و حتی برخی در اردوگاه خود مکرون- میگویند او بیشازحد بر اتحاد فرانسه و آلمان تکیه کرده است؛ اتحادی که دیرزمانی است از آن بهعنوان «موتور» اتحادیه اروپا یاد میکنند ولی تاکنون هیچ نتیجه چشمگیری برای مکرون نداشته است. در این راستا، این منتقدان میگویند مکرون بقیه اروپا را نادیده میگیرد؛ ازجمله کشورهایی که ممکن است شرکای مشتاقی بوده باشند ولی حالا احساس میکنند به آنها بیتوجهی میشود.
روزنامه فرانسوی لوموند در سرمقاله اخیر خود اینطور به این موضوع پرداخته است: «مکرون در مسیرش با بیحرکتی آلمان متوقف شده است و در غلبه بر بیتفاوتی کشورهای اروپای شمالی و بیاعتمادی برخی کشورهای مرکزی اروپا شکست خورد و نتوانست حمایت حیاتی برای برنامه بلندپروازانهاش را به دست آورد».
مکرون بهطور گستردهای به کشورهای اروپایی سفر کرده است. او نخستین رئیسجمهوری فرانسه بود که بعد از 36 سال سفری رسمی به دانمارک داشت و اولین رئیسجمهور این کشور بود که بعد از 19 سال به فنلاند سفر کرد؛ ولی این سفرها به ائتلافهای موفقی ختم نشده است.
شاهین واله، اقتصاددان فرانسوی و مشاور سابق مکرون میگوید: «من در میان کسانی بودم که به مکرون گفتم در سطح اروپا، او باید این موضوع را برجسته کند که در واقع اختلافنظرهایی بنیادین میان فرانسه و آلمان وجود دارد و او بهجای آن باید به دنبال یک ائتلاف اروپایی باشد که میکوشد اکثریت را از آن خود کند».
این مشاور سابق مکرون در ادامه میگوید: « اگر فرانسه و آلمان باهم درگیر شوند، اروپا آیندهای نخواهد داشت، ولی همزمان با تسلیمشدن نظاممند فرانسه به آلمان هم نمیتوان آیندهای برای اروپا متصور شد. هم اتفاقنظر آلمان و فرانسه منافعی دارد و هم اختلافنظر آنها».
در سپتامبر 2017 و چهار ماه بعدازآنکه مکرون در انتخابات پیروز شد، او در یک سخنرانی در دانشگاه سوربن پاریس از اهداف اصلیاش برای «احیای» اروپا پرده برداشت و بسیاری پیشنهادهای او را درخواستی روشن از آلمان برای پیوستن به این نیروها تصور کردند.
ولی حتی همان زمان، دولت ائتلافی طرفدار اروپای آنگلا مرکل، وارد دوران بحران شده بود. در سال 2018 این بحران عمیقتر شد و مرکل با قیامی مواجه شد و تنها با چرخیدن به سمت راست درباره موضوع مهاجرت توانست خود را نجات دهد.
دومینیک موئیسی، کارشناس سیاسی فرانسوی با اشاره به درخواستهای مکرون گفت: «مسئله زمانبندی اشتباه بود. او زمانی رئیسجمهوری فرانسه شد که آنگلا مرکل دیگر آنگلا مرکل سابق نبود و آلمان میخواست به هر قیمتی شده به نوعی از موضع دفاع از وضعیت موجود عقبنشینی کند».
مکرون در نهایت موفق شد در ماه ژوئن حمایت مرکل برای برنامه ادغام موقتیاش را جلب کند که شامل یکی از خواستههای کلیدیاش یعنی بودجه مشترک کشورهای حوزه یورو میشد. ولی یک هفته بعد و در نشست اتحادیه اروپا این توافق از سوی ائتلاف به رهبری هلند نقش بر آب شد؛ امری که نشاندهنده قدرت بالقوه پیمان هانستیک در چشمانداز سیاسی اروپا بود.
دنیل شوارتزر، مدیر شورای روابط خارجی آلمان میگوید: «من فکر نمیکنم که بدیلی واقعی برای دورشدن از آلمان وجود داشته باشد». او در ادامه میگوید: «ما میدانیم که بعد از انتخابات پارلمان اروپا چندین نیروی ضداروپایی به قدرت میرسند - بله، اقلیتهایی ازایندست همهجا هستند- ولی اگر این اقلیتها را جلب کنید، آنها ممکن است به یک عامل مخرب تبدیل شوند. در آن گروه، اگر میخواهید اروپا را به پیش ببرید، رهبران کشورهای عضو اهمیتی کلیدی دارند».
امانوئل مکرون در سال 2017 با برنامهای در حمایت از اتحادیه اروپا پیروز انتخابات ریاستجمهوری فرانسه شد. او با شعار «اروپایی که حفاظت میکند»، آرای فرانسویها را جذب کرد و در گردهمایی پیروزیاش هم با سرود اتحادیه اروپا پا به صحنه گذاشت.
دو سال بعد و در آستانه انتخابات پارلمان اروپا، مکرون و حزبش با همان برنامهها پا به میدان گذاشتهاند. طرحهای بزرگ او برای اروپایی متحدتر چندان به جایی نرسیده و اگر حزبش نمایش ضعیفی در انتخابات داشته باشد، درحالیکه احزاب ملیگرا خوش بدرخشند، نفوذ او از این هم کمتر خواهد شد.این رقابت بعد نمادینی به خود گرفته است، از یک طرف کسانی مثل مکرون قرار دارند که میخواهند پروژه اروپایی را تقویت کنند و از آنسو ملیگرایانی که مخالف این اتحادیه چندکشوری هستند.در فرانسه، اوضاع بهویژه در رابطه با چشمانداز مکرون خوب نیست. طبق نظرسنجی ایپسوس که روز یکشنبه منتشر شد، حزب «جبهه ملی» به رهبری لوپن از حزب «جمهوری به پیش» مکرون پیشی گرفته است.پیر ویمونت، سفیر سابق فرانسه در اتحادیه اروپا گفت: «او (مکرون) باید به هواداران و دیگر اعضای اتحادیه اروپا نشان دهد که سازوکارش درباره اروپایی متحد هنوز از حمایت بسیاری از رأیدهندگان فرانسوی برخوردار است».
در فرانسه و بهطور کلیتر در همه اروپا، فقط احزاب پوپولیست راست افراطی نیستند که سد راه مکرون قرار دارند. معترضان موسوم به «جلیقهزرد» که از افزایش نابرابری خشمگیناند، بهطور گستردهای برنامههای او برای اصلاحات داخلی را متوقف کردهاند. درعینحال، او فهمیده که جلب حمایت برای تلاشهایش در زمینه اصلاحات حوزه یورو، ادغام سیستمهای دفاعی اروپایی، پیشبرد سیاست پناهجویی متحد و اعمال مالیاتهای جدید بر غولهای تکنولوژی آمریکایی دشوار است.
او همچنین بیشازپیش در موضع سختگیرانهاش در قبال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تک افتاده است. ماه گذشته در جلسه اضطراری رهبران اروپایی، او با اصرار بر خروج سریع بریتانیا از اتحادیه اروپا همتایانش را ناامید کرد؛ آنهم در زمانی که خود لندن خواستار زمان بیشتری برای خروج شده بود و دیگر رهبران اروپایی هم تمایل داشتند که اروپا انعطافپذیرتر باشد. دیپلماتهای آشنا با تفکر او میگویند او میترسد تمدید چندباره فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا توانایی اروپا برای بازسازی خود را تضعیف کند. مکرون میگوید خواستار یک رنسانس اروپایی است و این مفهوم را بارها در مبارزات انتخاباتیاش در فرانسه و اروپا تکرار کرده است.اگر مکرون خطا کند، انعکاس آن فراتر از مرزهای فرانسه خواهد رفت. مکرونی ضعیف میتواند موجب تقویت رهبران دستراستی در لهستان، مجارستان و جاهای دیگر شود. کسانی تلاش میکنند چوب لای چرخ فشارهای بروکسل علیه اقتدارگرایی بگذارند و اگر متحدان مکرون در دیگر کشورهای اروپایی از او ناامید شوند، تلاشهای عمده او برای احیای اروپا میتواند به فنا برود.
مفسران دمودستگاه سیاست خارجی فرانسه -و حتی برخی در اردوگاه خود مکرون- میگویند او بیشازحد بر اتحاد فرانسه و آلمان تکیه کرده است؛ اتحادی که دیرزمانی است از آن بهعنوان «موتور» اتحادیه اروپا یاد میکنند ولی تاکنون هیچ نتیجه چشمگیری برای مکرون نداشته است. در این راستا، این منتقدان میگویند مکرون بقیه اروپا را نادیده میگیرد؛ ازجمله کشورهایی که ممکن است شرکای مشتاقی بوده باشند ولی حالا احساس میکنند به آنها بیتوجهی میشود.
روزنامه فرانسوی لوموند در سرمقاله اخیر خود اینطور به این موضوع پرداخته است: «مکرون در مسیرش با بیحرکتی آلمان متوقف شده است و در غلبه بر بیتفاوتی کشورهای اروپای شمالی و بیاعتمادی برخی کشورهای مرکزی اروپا شکست خورد و نتوانست حمایت حیاتی برای برنامه بلندپروازانهاش را به دست آورد».
مکرون بهطور گستردهای به کشورهای اروپایی سفر کرده است. او نخستین رئیسجمهوری فرانسه بود که بعد از 36 سال سفری رسمی به دانمارک داشت و اولین رئیسجمهور این کشور بود که بعد از 19 سال به فنلاند سفر کرد؛ ولی این سفرها به ائتلافهای موفقی ختم نشده است.
شاهین واله، اقتصاددان فرانسوی و مشاور سابق مکرون میگوید: «من در میان کسانی بودم که به مکرون گفتم در سطح اروپا، او باید این موضوع را برجسته کند که در واقع اختلافنظرهایی بنیادین میان فرانسه و آلمان وجود دارد و او بهجای آن باید به دنبال یک ائتلاف اروپایی باشد که میکوشد اکثریت را از آن خود کند».
این مشاور سابق مکرون در ادامه میگوید: « اگر فرانسه و آلمان باهم درگیر شوند، اروپا آیندهای نخواهد داشت، ولی همزمان با تسلیمشدن نظاممند فرانسه به آلمان هم نمیتوان آیندهای برای اروپا متصور شد. هم اتفاقنظر آلمان و فرانسه منافعی دارد و هم اختلافنظر آنها».
در سپتامبر 2017 و چهار ماه بعدازآنکه مکرون در انتخابات پیروز شد، او در یک سخنرانی در دانشگاه سوربن پاریس از اهداف اصلیاش برای «احیای» اروپا پرده برداشت و بسیاری پیشنهادهای او را درخواستی روشن از آلمان برای پیوستن به این نیروها تصور کردند.
ولی حتی همان زمان، دولت ائتلافی طرفدار اروپای آنگلا مرکل، وارد دوران بحران شده بود. در سال 2018 این بحران عمیقتر شد و مرکل با قیامی مواجه شد و تنها با چرخیدن به سمت راست درباره موضوع مهاجرت توانست خود را نجات دهد.
دومینیک موئیسی، کارشناس سیاسی فرانسوی با اشاره به درخواستهای مکرون گفت: «مسئله زمانبندی اشتباه بود. او زمانی رئیسجمهوری فرانسه شد که آنگلا مرکل دیگر آنگلا مرکل سابق نبود و آلمان میخواست به هر قیمتی شده به نوعی از موضع دفاع از وضعیت موجود عقبنشینی کند».
مکرون در نهایت موفق شد در ماه ژوئن حمایت مرکل برای برنامه ادغام موقتیاش را جلب کند که شامل یکی از خواستههای کلیدیاش یعنی بودجه مشترک کشورهای حوزه یورو میشد. ولی یک هفته بعد و در نشست اتحادیه اروپا این توافق از سوی ائتلاف به رهبری هلند نقش بر آب شد؛ امری که نشاندهنده قدرت بالقوه پیمان هانستیک در چشمانداز سیاسی اروپا بود.
دنیل شوارتزر، مدیر شورای روابط خارجی آلمان میگوید: «من فکر نمیکنم که بدیلی واقعی برای دورشدن از آلمان وجود داشته باشد». او در ادامه میگوید: «ما میدانیم که بعد از انتخابات پارلمان اروپا چندین نیروی ضداروپایی به قدرت میرسند - بله، اقلیتهایی ازایندست همهجا هستند- ولی اگر این اقلیتها را جلب کنید، آنها ممکن است به یک عامل مخرب تبدیل شوند. در آن گروه، اگر میخواهید اروپا را به پیش ببرید، رهبران کشورهای عضو اهمیتی کلیدی دارند».