|

چخوف و دشمنانش

فاطمه آزادی

«دشمنانِ» چخوف داستانی ‌است با موقعیتی درخشان، كه این قابلیت را دارد تا به‌عنوان یک داستان عالی در کارگاه‌های داستان از لحاظ عناصر داستان، مانند شخصیت‌ها، فضا، مکان و موقعیت مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار گیرد. در این داستان، موقعیتی فراهم شده است که زمینه و بستر یک داستان مدرن است. ساخته‌شدن این موقعیت در داستان نقش کلیدی را برعهده دارد و درواقع انتخاب موقعیت در داستان، طی‌‌کردن نیمی از داستان است. درست در شبی که پزشکی به اسم «کریلف» تنها فرزند خود را از دست داده است، زنگ خانه به صدا درمی‌آید. همه‌ مستخدمین از مدتی پیش، به علت بیماری دیفتری که پسر دکتر به آن مبتلا شده است، مرخص شده‌اند. کریلف، که چند شبی هم نخوابیده است با سر و روی آشفته، در را به روی مردی با ظاهر و لباس آراسته باز می‌کند. در خانه‌ای که مرگ عزیزی اتفاق افتاده است، باید شاهد چه چیزی باشیم؟ شیون، زاری، گریه؟ اما در این خانه‌ ماتم‌زده سکوت حاکم است. سکوتی که از هر شیون و زاری سنگین‌تر و دردناک‌تر است. خانه‌ کریلف، بوی مرگ می‌دهد. تنها فرزندش، مرده است. مادری که به سوگ پسرش نشسته است. در قسمتی از داستان می‌خوانیم: «دست‌های خود را روی او گذاشته است و چهره‌اش را در چین‌های ملافه پنهان کرده بود. کریلف هم از قطره‌هایی که روی ریشش می‌درخشید، پیدا بود گریسته است». کریلف و همسرش در سنینی هستند که امکان بچه‌دارشدن‌شان هم کم است. تحت این شرایط «آبوگین» از دکتر می‌خواهد، هرچه زودتر لباس بپوشد و همراه او به خانه‌اش برود، تا شاید بتواند جان همسرش را که از هوش رفته، نجات دهد. آبوگین به‌شدت نگران همسرش است، چراکه مرگ پدر همسرش نیز، از ناراحتی قلبی بوده است. تحت این شرایط، شخصیت دکتر و آبوگین، در مقابل هم قرار می‌گیرند. آبوگین، وقتی متوجه مرگ تنها فرزند پزشک می‌شود، سعی می‌کند با یادآوری قسم پزشکی پزشک و وظایف شغلی کریلف، او را راضی به آمدن با خود کند. در نهایت کریلف، با آبوگین همراه می‌شود. در طول راه که با کالسکه طی می‌کنند، سکوت و تاریکی حکمفرماست، كه این می‌تواند نشان‌دهنده‌ غم و اندوه کریلف و ناراحتی آبوگین از آن‌چه برای همسرش اتفاق افتاده هم باشد. زمانی که به خانه می‌رسند خانه‌ آبوگین هم مانند خانه‌ کریلف، در تاریکی و سکوت فرو رفته است. آبوگین، از اینکه صدای شیون و زاری در خانه شنیده نمی‌شود، حدس می‌زند، همسرش هنوز زنده باشد. اما زمانی که به اتاق زن می‌رود، نامه‌ای را پیدا می‌کند، دلیل بر فرار زن با معشوقه‌اش. کریلف پزشک به دنبال بیمار می‌گردد تا سریع‌تر معالجه‌اش کند و هرچه زودتر نزد همسر سوگوارش برگردد. در این لحظه است که سوگ و اندوه آبوگین آغاز می‌شود. مردی که همسرش را نه با مرگ بلکه با خیانت از دست داده است. او از این به‌بعد با تحقیر، بی‌آبرویی و سرزنش روبه‌روست. در این لحظه است که خواننده سوگواری و اندوه هر دو مرد را به شکلی واضح می‌بیند. آبوگین حالا فقط یک گوش شنوا می‌خواهد كه از زندگی و زنی که عاشقش بوده بگوید، از زندگی که بر باد رفته است و از اعتمادی که به زنش داشته، تا آنجا که متوجه‌ نقشه‌ی زن و معشوقش نشده. زندگی‌ای که در آستانه فروپاشی است. ولی کریلف در شرایط و حالت عادی نیست که بخواهد به این حرف‌ها مثل یک آدم معمولی گوش کند. درواقع نمی‌تواند شنونده‌ خوبی باشد. کریلف به آبوگین می‌گوید: «منو از خانه‌ام کشاندی این‌جا تا دستم بیندازی». دو مرد که در هیچ شرایطی، هیچ‌گاه این‌گونه به هم بدوبیراه و ناسزا نمی‌گویند شروع می‌کنند به فحش و ناسزادادن به هم. اسم داستان «دشمنان» است. دو مردی که سلاح به دست ندارند تا با هم جنگ کنند، ولی طوری در مقابل هم قرار می‌گیرند که رویارویی‌شان به ‌مثابه جنگ می‌ماند. در پایان، کریلف خانه‌ آبوگین را ترک می‌کند. با اینکه به‌شدت از دست آبوگین عصبانی است. اما در راه برگشت به خانه، به آبوگین و آدم‌هایی که توی آن خانه هستند، فکر می‌کند. این لحظه، لحظه‌ ناب و آشکارشدن عواطف انسانی است. درواقع همذات‌پنداری خواننده، با هر دو شخصیت داستان اتفاق می‌افتد. «کریلف و آبوگین». نکته‌ای که حائز اهمیت فراوانی است. اسم و موقعیت داستان با ظرافت انتخاب شده‌ است.
شرق: «دشمنان» آنتوان چخوف با ترجمه سيمين دانشور، شاملِ سيزده داستان از چخوف است از‌جمله داستان‌هاي معروفِ «دشمنان»، «يک اتفاق ناچيز»، «بانو و سگ ملوسش»، «فراري» و «رويا» که در نشر نگاه بارها بازچاپ شده و چندي پيش چاپِ سيزدهم آن منتشر شد. كتاب جز داستان‌ها، پيش‌گفتاري به‌قلم دانشور دارد و مقاله‌اي از ماکسيم گورکي. دانشور در پيشگفتارش مي‌نويسد «تنها انعکاس حقايق زندگي بشري مي‌تواند نام هنر به خود بگيرد. انعکاسي از واقعيت‌هاي زندگي اجتماعي مردمي که هنرمند در ميان آنها زندگي مي‌کند که در آثار چخوف با نهايت دقت و مهارت رعايت شده است.

«دشمنانِ» چخوف داستانی ‌است با موقعیتی درخشان، كه این قابلیت را دارد تا به‌عنوان یک داستان عالی در کارگاه‌های داستان از لحاظ عناصر داستان، مانند شخصیت‌ها، فضا، مکان و موقعیت مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار گیرد. در این داستان، موقعیتی فراهم شده است که زمینه و بستر یک داستان مدرن است. ساخته‌شدن این موقعیت در داستان نقش کلیدی را برعهده دارد و درواقع انتخاب موقعیت در داستان، طی‌‌کردن نیمی از داستان است. درست در شبی که پزشکی به اسم «کریلف» تنها فرزند خود را از دست داده است، زنگ خانه به صدا درمی‌آید. همه‌ مستخدمین از مدتی پیش، به علت بیماری دیفتری که پسر دکتر به آن مبتلا شده است، مرخص شده‌اند. کریلف، که چند شبی هم نخوابیده است با سر و روی آشفته، در را به روی مردی با ظاهر و لباس آراسته باز می‌کند. در خانه‌ای که مرگ عزیزی اتفاق افتاده است، باید شاهد چه چیزی باشیم؟ شیون، زاری، گریه؟ اما در این خانه‌ ماتم‌زده سکوت حاکم است. سکوتی که از هر شیون و زاری سنگین‌تر و دردناک‌تر است. خانه‌ کریلف، بوی مرگ می‌دهد. تنها فرزندش، مرده است. مادری که به سوگ پسرش نشسته است. در قسمتی از داستان می‌خوانیم: «دست‌های خود را روی او گذاشته است و چهره‌اش را در چین‌های ملافه پنهان کرده بود. کریلف هم از قطره‌هایی که روی ریشش می‌درخشید، پیدا بود گریسته است». کریلف و همسرش در سنینی هستند که امکان بچه‌دارشدن‌شان هم کم است. تحت این شرایط «آبوگین» از دکتر می‌خواهد، هرچه زودتر لباس بپوشد و همراه او به خانه‌اش برود، تا شاید بتواند جان همسرش را که از هوش رفته، نجات دهد. آبوگین به‌شدت نگران همسرش است، چراکه مرگ پدر همسرش نیز، از ناراحتی قلبی بوده است. تحت این شرایط، شخصیت دکتر و آبوگین، در مقابل هم قرار می‌گیرند. آبوگین، وقتی متوجه مرگ تنها فرزند پزشک می‌شود، سعی می‌کند با یادآوری قسم پزشکی پزشک و وظایف شغلی کریلف، او را راضی به آمدن با خود کند. در نهایت کریلف، با آبوگین همراه می‌شود. در طول راه که با کالسکه طی می‌کنند، سکوت و تاریکی حکمفرماست، كه این می‌تواند نشان‌دهنده‌ غم و اندوه کریلف و ناراحتی آبوگین از آن‌چه برای همسرش اتفاق افتاده هم باشد. زمانی که به خانه می‌رسند خانه‌ آبوگین هم مانند خانه‌ کریلف، در تاریکی و سکوت فرو رفته است. آبوگین، از اینکه صدای شیون و زاری در خانه شنیده نمی‌شود، حدس می‌زند، همسرش هنوز زنده باشد. اما زمانی که به اتاق زن می‌رود، نامه‌ای را پیدا می‌کند، دلیل بر فرار زن با معشوقه‌اش. کریلف پزشک به دنبال بیمار می‌گردد تا سریع‌تر معالجه‌اش کند و هرچه زودتر نزد همسر سوگوارش برگردد. در این لحظه است که سوگ و اندوه آبوگین آغاز می‌شود. مردی که همسرش را نه با مرگ بلکه با خیانت از دست داده است. او از این به‌بعد با تحقیر، بی‌آبرویی و سرزنش روبه‌روست. در این لحظه است که خواننده سوگواری و اندوه هر دو مرد را به شکلی واضح می‌بیند. آبوگین حالا فقط یک گوش شنوا می‌خواهد كه از زندگی و زنی که عاشقش بوده بگوید، از زندگی که بر باد رفته است و از اعتمادی که به زنش داشته، تا آنجا که متوجه‌ نقشه‌ی زن و معشوقش نشده. زندگی‌ای که در آستانه فروپاشی است. ولی کریلف در شرایط و حالت عادی نیست که بخواهد به این حرف‌ها مثل یک آدم معمولی گوش کند. درواقع نمی‌تواند شنونده‌ خوبی باشد. کریلف به آبوگین می‌گوید: «منو از خانه‌ام کشاندی این‌جا تا دستم بیندازی». دو مرد که در هیچ شرایطی، هیچ‌گاه این‌گونه به هم بدوبیراه و ناسزا نمی‌گویند شروع می‌کنند به فحش و ناسزادادن به هم. اسم داستان «دشمنان» است. دو مردی که سلاح به دست ندارند تا با هم جنگ کنند، ولی طوری در مقابل هم قرار می‌گیرند که رویارویی‌شان به ‌مثابه جنگ می‌ماند. در پایان، کریلف خانه‌ آبوگین را ترک می‌کند. با اینکه به‌شدت از دست آبوگین عصبانی است. اما در راه برگشت به خانه، به آبوگین و آدم‌هایی که توی آن خانه هستند، فکر می‌کند. این لحظه، لحظه‌ ناب و آشکارشدن عواطف انسانی است. درواقع همذات‌پنداری خواننده، با هر دو شخصیت داستان اتفاق می‌افتد. «کریلف و آبوگین». نکته‌ای که حائز اهمیت فراوانی است. اسم و موقعیت داستان با ظرافت انتخاب شده‌ است.
شرق: «دشمنان» آنتوان چخوف با ترجمه سيمين دانشور، شاملِ سيزده داستان از چخوف است از‌جمله داستان‌هاي معروفِ «دشمنان»، «يک اتفاق ناچيز»، «بانو و سگ ملوسش»، «فراري» و «رويا» که در نشر نگاه بارها بازچاپ شده و چندي پيش چاپِ سيزدهم آن منتشر شد. كتاب جز داستان‌ها، پيش‌گفتاري به‌قلم دانشور دارد و مقاله‌اي از ماکسيم گورکي. دانشور در پيشگفتارش مي‌نويسد «تنها انعکاس حقايق زندگي بشري مي‌تواند نام هنر به خود بگيرد. انعکاسي از واقعيت‌هاي زندگي اجتماعي مردمي که هنرمند در ميان آنها زندگي مي‌کند که در آثار چخوف با نهايت دقت و مهارت رعايت شده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها