|

سلطان قابوس را معتقد به مليتش مي‌ديدم

حسين روحاني‌صدر- کارشناس کتابخانه ملي ايران

سلطان قابوس متولد 27 آبان 1319 در شهر صلاله عمان، از سال 1348 خورشيدي تا 1398 بر کشور عمان با مساحت 309.500 کيلومترمربع سلطنت کرد. در سال‌هاي نخستين انقلاب اسلامي، انقلابيون مناسبات خوبي با سلطنت عمان نداشته و در مطبوعات برخوردهاي تندي نسبت به وي صورت مي‌گرفت، اما از اواسط جنگ تحميلي محدوديت‌هاي روابط برچيده شد. حاج محمد عرب، اولين سفير جمهوري اسلامي، در خاطرات 539 خود زير عنوان شيخ‌المعاونين ما کجاست، 70 صفحه‌اي را به مشاهدات خويش از رفتار و منش و مديريت سلطان قابوس اختصاص داده است. وي درخصوص موقعيت سلطان چنين روايت کرده: مركز مذهب (اباضيه) در عمان قرار گرفته؛ البته در برخي مناطق آفريقا نيز پراكنده است. آنها از بدو تأسيس به سلسله امامت اعتقاد داشتند و به پيشوايان قبلي خود، امام مي‌گفتند اما با روي‌کارآمدن سلطان قابوس مسئله امامت از بين رفت.

قبل از رفتن به عمان، با اکثر مسئولين كشور از جمله آيت‌الله خامنه‌اي خداحافظي كردم. ايشان فرمودند: «شما جوان و تازه‌كار نيستيد كه خيلي ريز مسائل را برايتان توضيح دهم. از نظر سني هم جاافتاده و سال‌ها معاون وزير و كاركشته هستيد، ما از شما توقع حزب‌اللهي‌شدن سلطان قابوس را نداريم اما اميدواريم روابط ايران و عمان را تقويت و سطح روابط را بالا ببريد تا در هنگام بازگشت شما به ايران، آنها سفير انتخاب‌شده پس از شما را ظرف كوتاه‌ترين مدت بپذيرند». همچنين ايشان فرمودند: «آقاي عرب! براي آوردن سلطان قابوس به ايران تلاش بسياري بنما». بسيار تعجب كردم، زيرا توصيه همه به من اين بود که با سلطان (از متحدان و نوچه‌هاي شاه) صحبت نكنم. گفتم: «ببخشيد حاج‌آقا شما فكر نمي‌كنيد يك مقداري زود باشد؛ مردم هنوز آمادگي پذيرش دعوت سلطان قابوس را به دست نياورده‌اند. هنوز چندسال بيشتر از انقلاب نگذشته مردم ناراحت مي‌شوند و ممكن است اعتراض كنند». ايشان فرمودند: «نه آقاي عرب، چنين فكري نكن، مردم ما را قبول دارند و حركت ما را مي‌پذيرند».
علماي ما و عموم مردم از جريان حضور نيروهاي ايراني در ظفار راضي نبودند، ازاين‌رو كدورت خاصي در دل‌ها وجود داشت و سلطان قابوس كه در زمان شاه به تهران آمد و از شاه تقدير و تشكر كرد، مقبول جامعه‌ آن روز ايراني نبود.خانواده به دليل شهادت پسرم حسن و نبودن امکانات در عمان، با رفتن من مخالف بودند؛ چراکه قبل از دوران سلطنت سلطان قابوس، عمان آب، برق، تلفن و ماشين نداشت و خانواده عمان را بيابان برهوتي بيش نمي‌دانستند.
ما در سفارت، در اعياد اسلامي همچون عيد قربان و عيد فطر مراسم ويژه آن روز را برگزار مي‌كرديم و در صورت امکان به ديدار سلطان قابوس نيز مي‌رفتم. سلطان قابوس عمران و آبادي و توسعه اقتصادي و بي‌طرفي در حوادث منطقه‌اي سرلوحه برنامه‌هايش بود. وي با توسعه روابط ميان خود و ايران، در برقراري روابط ايران و عربستان و مذاکرات پايان جنگ هشت‌ساله نقش قابل‌تأملي ايفا كرد و من سلطان قابوس را آدمي فهيم و تحصيل‌كرده و بسيار معتقد به مليتش مي‌ديدم. در مجموعه 16 جلدي کارنامه و خاطرات منتشرشده از آيت‌الله اکبر هاشمي‌رفسنجاني نيز مي‌توان به جايگاه فکري سلطان قابوس دست يافت. وي پس از فروپاشي حکومت صدام در عراق و بروز کشمکش‌هاي خون‌بار نظامي منطقه‌اي دخالت نكرد و منافع ملي مملکت خود را منحصر بر حفظ جان و مال و توسعه اقتصاد مردمان تحت فرمان خود تنظيم كرد و پس از جنگ ظفار هيچ حادثه خطرناک و تکان‌دهنده انساني و اقتصادي براي مردمان تحت سلطه وي اتفاق نيفتاد. اميد مي‌رود خط‌مشي مديريتي وي با درگذشتش براي مردمان عمان و منطقه حفظ شود.

سلطان قابوس متولد 27 آبان 1319 در شهر صلاله عمان، از سال 1348 خورشيدي تا 1398 بر کشور عمان با مساحت 309.500 کيلومترمربع سلطنت کرد. در سال‌هاي نخستين انقلاب اسلامي، انقلابيون مناسبات خوبي با سلطنت عمان نداشته و در مطبوعات برخوردهاي تندي نسبت به وي صورت مي‌گرفت، اما از اواسط جنگ تحميلي محدوديت‌هاي روابط برچيده شد. حاج محمد عرب، اولين سفير جمهوري اسلامي، در خاطرات 539 خود زير عنوان شيخ‌المعاونين ما کجاست، 70 صفحه‌اي را به مشاهدات خويش از رفتار و منش و مديريت سلطان قابوس اختصاص داده است. وي درخصوص موقعيت سلطان چنين روايت کرده: مركز مذهب (اباضيه) در عمان قرار گرفته؛ البته در برخي مناطق آفريقا نيز پراكنده است. آنها از بدو تأسيس به سلسله امامت اعتقاد داشتند و به پيشوايان قبلي خود، امام مي‌گفتند اما با روي‌کارآمدن سلطان قابوس مسئله امامت از بين رفت.

قبل از رفتن به عمان، با اکثر مسئولين كشور از جمله آيت‌الله خامنه‌اي خداحافظي كردم. ايشان فرمودند: «شما جوان و تازه‌كار نيستيد كه خيلي ريز مسائل را برايتان توضيح دهم. از نظر سني هم جاافتاده و سال‌ها معاون وزير و كاركشته هستيد، ما از شما توقع حزب‌اللهي‌شدن سلطان قابوس را نداريم اما اميدواريم روابط ايران و عمان را تقويت و سطح روابط را بالا ببريد تا در هنگام بازگشت شما به ايران، آنها سفير انتخاب‌شده پس از شما را ظرف كوتاه‌ترين مدت بپذيرند». همچنين ايشان فرمودند: «آقاي عرب! براي آوردن سلطان قابوس به ايران تلاش بسياري بنما». بسيار تعجب كردم، زيرا توصيه همه به من اين بود که با سلطان (از متحدان و نوچه‌هاي شاه) صحبت نكنم. گفتم: «ببخشيد حاج‌آقا شما فكر نمي‌كنيد يك مقداري زود باشد؛ مردم هنوز آمادگي پذيرش دعوت سلطان قابوس را به دست نياورده‌اند. هنوز چندسال بيشتر از انقلاب نگذشته مردم ناراحت مي‌شوند و ممكن است اعتراض كنند». ايشان فرمودند: «نه آقاي عرب، چنين فكري نكن، مردم ما را قبول دارند و حركت ما را مي‌پذيرند».
علماي ما و عموم مردم از جريان حضور نيروهاي ايراني در ظفار راضي نبودند، ازاين‌رو كدورت خاصي در دل‌ها وجود داشت و سلطان قابوس كه در زمان شاه به تهران آمد و از شاه تقدير و تشكر كرد، مقبول جامعه‌ آن روز ايراني نبود.خانواده به دليل شهادت پسرم حسن و نبودن امکانات در عمان، با رفتن من مخالف بودند؛ چراکه قبل از دوران سلطنت سلطان قابوس، عمان آب، برق، تلفن و ماشين نداشت و خانواده عمان را بيابان برهوتي بيش نمي‌دانستند.
ما در سفارت، در اعياد اسلامي همچون عيد قربان و عيد فطر مراسم ويژه آن روز را برگزار مي‌كرديم و در صورت امکان به ديدار سلطان قابوس نيز مي‌رفتم. سلطان قابوس عمران و آبادي و توسعه اقتصادي و بي‌طرفي در حوادث منطقه‌اي سرلوحه برنامه‌هايش بود. وي با توسعه روابط ميان خود و ايران، در برقراري روابط ايران و عربستان و مذاکرات پايان جنگ هشت‌ساله نقش قابل‌تأملي ايفا كرد و من سلطان قابوس را آدمي فهيم و تحصيل‌كرده و بسيار معتقد به مليتش مي‌ديدم. در مجموعه 16 جلدي کارنامه و خاطرات منتشرشده از آيت‌الله اکبر هاشمي‌رفسنجاني نيز مي‌توان به جايگاه فکري سلطان قابوس دست يافت. وي پس از فروپاشي حکومت صدام در عراق و بروز کشمکش‌هاي خون‌بار نظامي منطقه‌اي دخالت نكرد و منافع ملي مملکت خود را منحصر بر حفظ جان و مال و توسعه اقتصاد مردمان تحت فرمان خود تنظيم كرد و پس از جنگ ظفار هيچ حادثه خطرناک و تکان‌دهنده انساني و اقتصادي براي مردمان تحت سلطه وي اتفاق نيفتاد. اميد مي‌رود خط‌مشي مديريتي وي با درگذشتش براي مردمان عمان و منطقه حفظ شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها