|

وام‌درمانی در جامعه ایران

حمزه نوذری . استاد دانشگاه خوارزمی

یکی از مهم‌ترین طرح‌هایی که در جامعه ایران بسیار مطرح و اجرا می‌شود، اعطای اعتبار و تسهیلات بانکی است. سیاست وام بانکی گویی نوشداروی حل چالش‌ها و مشکلات خانوار و بنگاه است. اعطای وام و تسهیلات بانکی نه‌تنها راه‌حل سیاست‌گذاران و مدیران دولتی بوده بلکه مطالبه جدی کارآفرینان، شرکت‌ها و بنگاه‌های تولیدی و اکثر قریب به اتفاق افراد جامعه است. این موضوع چنان همه‌گیر شده است که حل مسائل مختلف از مشکل زنان سرپرست خانوار گرفته تا تأمین سرمایه در گردش بنگاه‌های تولیدی، وابسته به اعطای وام بانکی تلقی می‌شود. اکثر مدیران دولتی، بنگاه‌ها و افراد از ناکافی‌بودن میزان وام و اعتبار بانکی و نرخ بهره بالا شکایت دارند؛ این در حالی است که بانک‌ها در اکثر اوقات، بیش از صددرصد منابع خود را صرف اعطای وام و دادن تسهیلات بانکی می‌کنند. گاهی نیز مسئله به تخصیص اعتبارات بانکی برمی‌گردد که نصیب افراد ثروتمند یا بنگاه‌های شبه‌دولتی می‌شود و تولیدکننده مستقیم مانند کشاورزان از آن بی‌بهره هستند. اعطای وام بانکی و دولتی برای حل مسائل چنان بین افراد جای گرفته است که حتی تنها راه‌حل رهایی از فقر و ایجاد اشتغال نیز در گرو اعطای اعتبارات و تسهیلات گسترده تلقی می‌شود. گاهی میزان اشتغال ایجادشده را با حجم تسهیلات بانکی اعطایی می‌سنجند. ایمان به اعطای اعتبارات بانکی برای حل چالش‌های اقتصادی ریشه در درک نادرست و کوته‌بینی دارد. اعتبار تماما بدهی و قرض است و افزایش حجم اعتبارات یعنی افزایش بدهی و قرض. به جای اعتبارات و تسهیلات بانکی باید گفته شود قرض و بدهی تا دلپذیری تسهیلات و اعتبارات ‌‌کاهش یابد. گاهی برای توانمندسازی افراد برای خرید کالا و خدمات، وام و تسهیلات بانکی داده می‌شود و گاهی برای تأمین سرمایه و راه‌اندازی کسب‌وکار. حتی بنگاه‌های ورشکسته و مقروض در کسب‌وکار و بازار از وام و اعتبار برای پرداخت بدهی‌های خود از جمله حقوق عقب‌افتاده نیروی کارشان استفاده می‌کنند. در نگاه اول استدلال‌هایی که برای دفاع از اعطای وام بیان می‌شود، ظاهرا قوی است و جای چون و چرا ندارد. گفته می‌شود خانواده فقیری را که درآمدی برای گذران زندگی ندارد، می‌توان با دادن وام بانکی حمایت کرد. این ساده‌اندیشی و کوته‌بینی حتی در اقشار تحصیل‌کرده جامعه نیز درخصوص وام‌دهی وجود دارد. یکی از همکاران دانشگاهی که خوش‌بینی زیادی نسبت به تسهیلات بانکی دارد، بیان می‌کرد که ایجاد اشتغال روستایی خیلی ساده است؛ با دادن وام بلندمدت با نرخ بهره پایین می‌توان به آنها کمک کرد که گاو و گوسفند بخرند و با فروش شیر و گوساله به‌دنیاآمده زندگی خود را بگذرانند. این‌گونه تلقی می‌شود که به افراد فقیر و بنگاه‌هایی که سرمایه‌ای ندارند، قرض بدهید و بگذارید تولید کنند و می‌توانند با درآمد حاصل از فروش تولید و محصول وام را بازگردانند. با این شیوه نه‌تنها افراد و بنگاه‌ها روی پای خود می‌ایستند بلکه تولید و ثروت و اشتغال در جامعه افزایش پیدا می‌کند. اما بدهکارکردن فرد و بنگاه‌های مقروض به بانک‌ها، چالش‌ها و مشکلات را بیشتر می‌کند. بدهکارکردن بنگاه‌هایی که مسئله‌شان در جای دیگری مانند مدیریت نادرست، بهره‌وری پایین و عدم شناخت بازار هدف است، باعث می‌شود کلا از فرایند کسب‌و‌کار بیرون رانده شوند و بازگشت پول را نیز در معرض ریسک قرار دهند. ایده وام خرید کالای داخلی بسیار عجیب است درحالی‌که تولیدکنندگان داخلی و عرضه‌کنندگان می‌توانند برای فروش کالای خود تسهیلاتی برای خریداران در نظر بگیرند مانند بازار فرش، مقروض‌کردن افراد به بانک کار درستی نیست. کالاها و محصولات موجود محدودیت دارد و اگر دولت با وام‌دهی در خرید این محصولات مداخله کند، برخی قرض‌گیرندگان دولتی می‌توانند به آن دست پیدا کنند درحالی‌که طرح وام دولتی مانع دستیابی افراد دیگر (جاماندگان وام بانکی) به آن کالا یا محصول می‌شود. اعتقاد متعصبانه نسبت به نوشداروی اعتبار و تسهیلات در فرهنگ عام نیز جای گرفته است و تمام مردم مشکلات خود را با دادن تسهیلات و اعتبار بانکی (بخوانید قرض و بدهی) قابل حل می‌دانند. چنین سیاستی منجر به شکست‌ها و گرفتاری‌های زیادی می‌شود. رقابت شدیدی برای دریافت اعتبار و تسهیلات (قرض و بدهی) وجود دارد. تبعیض و جانب‌داری و اعطای وام به دوستان و نزدیکان در قبال دریافت رشوه، رسوایی و فضاحت‌های زیادی به وجود آورده است که امروزه شاهد هستیم.

تسهیلات و اعتبارات بانکی نه‌تنها تولید را افزایش نداده بلکه وضعیت بدهی افراد و بنگاه‌ها را نیز بدتر کرده است. ضمن اینکه بخش مهمی از تورم پرنوسان و بالا در جامعه ایران به سیاست وام‌درمانی برمی‌گردد. وام‌گیرندگان وارد بازار می‌شوند و به علت عدم شناخت از بازار اشتباهات بزرگ مرتکب می‌شوند، پولشان از کف می‌رود و بیشتر در قرض و بدهی فرو می‌روند. پس به جای سخن از اعتبارات و تسهیلات باید از نام دوم آن یعنی بدهی و قرض استفاده کرد. وام بانکی اعتبار نیست؛ همان‌گونه که هازلیت می‌نویسد اعتبار چیزی است که افراد به بانک می‌آورند نه اینکه بانک به افراد بدهد. قرض‌دادن به بدهکاران خسارت جبران‌ناپذیری به خود آنها و جامعه تحمیل می‌کند. بحث ما به معنای مخالفت با اعتبارات و تسهیلات برای مسکن و برخی موارد دیگر نیست بلکه آن را به عنوان راه‌حل همه مسائل دانستن خطر بزرگی برای جامعه است.

یکی از مهم‌ترین طرح‌هایی که در جامعه ایران بسیار مطرح و اجرا می‌شود، اعطای اعتبار و تسهیلات بانکی است. سیاست وام بانکی گویی نوشداروی حل چالش‌ها و مشکلات خانوار و بنگاه است. اعطای وام و تسهیلات بانکی نه‌تنها راه‌حل سیاست‌گذاران و مدیران دولتی بوده بلکه مطالبه جدی کارآفرینان، شرکت‌ها و بنگاه‌های تولیدی و اکثر قریب به اتفاق افراد جامعه است. این موضوع چنان همه‌گیر شده است که حل مسائل مختلف از مشکل زنان سرپرست خانوار گرفته تا تأمین سرمایه در گردش بنگاه‌های تولیدی، وابسته به اعطای وام بانکی تلقی می‌شود. اکثر مدیران دولتی، بنگاه‌ها و افراد از ناکافی‌بودن میزان وام و اعتبار بانکی و نرخ بهره بالا شکایت دارند؛ این در حالی است که بانک‌ها در اکثر اوقات، بیش از صددرصد منابع خود را صرف اعطای وام و دادن تسهیلات بانکی می‌کنند. گاهی نیز مسئله به تخصیص اعتبارات بانکی برمی‌گردد که نصیب افراد ثروتمند یا بنگاه‌های شبه‌دولتی می‌شود و تولیدکننده مستقیم مانند کشاورزان از آن بی‌بهره هستند. اعطای وام بانکی و دولتی برای حل مسائل چنان بین افراد جای گرفته است که حتی تنها راه‌حل رهایی از فقر و ایجاد اشتغال نیز در گرو اعطای اعتبارات و تسهیلات گسترده تلقی می‌شود. گاهی میزان اشتغال ایجادشده را با حجم تسهیلات بانکی اعطایی می‌سنجند. ایمان به اعطای اعتبارات بانکی برای حل چالش‌های اقتصادی ریشه در درک نادرست و کوته‌بینی دارد. اعتبار تماما بدهی و قرض است و افزایش حجم اعتبارات یعنی افزایش بدهی و قرض. به جای اعتبارات و تسهیلات بانکی باید گفته شود قرض و بدهی تا دلپذیری تسهیلات و اعتبارات ‌‌کاهش یابد. گاهی برای توانمندسازی افراد برای خرید کالا و خدمات، وام و تسهیلات بانکی داده می‌شود و گاهی برای تأمین سرمایه و راه‌اندازی کسب‌وکار. حتی بنگاه‌های ورشکسته و مقروض در کسب‌وکار و بازار از وام و اعتبار برای پرداخت بدهی‌های خود از جمله حقوق عقب‌افتاده نیروی کارشان استفاده می‌کنند. در نگاه اول استدلال‌هایی که برای دفاع از اعطای وام بیان می‌شود، ظاهرا قوی است و جای چون و چرا ندارد. گفته می‌شود خانواده فقیری را که درآمدی برای گذران زندگی ندارد، می‌توان با دادن وام بانکی حمایت کرد. این ساده‌اندیشی و کوته‌بینی حتی در اقشار تحصیل‌کرده جامعه نیز درخصوص وام‌دهی وجود دارد. یکی از همکاران دانشگاهی که خوش‌بینی زیادی نسبت به تسهیلات بانکی دارد، بیان می‌کرد که ایجاد اشتغال روستایی خیلی ساده است؛ با دادن وام بلندمدت با نرخ بهره پایین می‌توان به آنها کمک کرد که گاو و گوسفند بخرند و با فروش شیر و گوساله به‌دنیاآمده زندگی خود را بگذرانند. این‌گونه تلقی می‌شود که به افراد فقیر و بنگاه‌هایی که سرمایه‌ای ندارند، قرض بدهید و بگذارید تولید کنند و می‌توانند با درآمد حاصل از فروش تولید و محصول وام را بازگردانند. با این شیوه نه‌تنها افراد و بنگاه‌ها روی پای خود می‌ایستند بلکه تولید و ثروت و اشتغال در جامعه افزایش پیدا می‌کند. اما بدهکارکردن فرد و بنگاه‌های مقروض به بانک‌ها، چالش‌ها و مشکلات را بیشتر می‌کند. بدهکارکردن بنگاه‌هایی که مسئله‌شان در جای دیگری مانند مدیریت نادرست، بهره‌وری پایین و عدم شناخت بازار هدف است، باعث می‌شود کلا از فرایند کسب‌و‌کار بیرون رانده شوند و بازگشت پول را نیز در معرض ریسک قرار دهند. ایده وام خرید کالای داخلی بسیار عجیب است درحالی‌که تولیدکنندگان داخلی و عرضه‌کنندگان می‌توانند برای فروش کالای خود تسهیلاتی برای خریداران در نظر بگیرند مانند بازار فرش، مقروض‌کردن افراد به بانک کار درستی نیست. کالاها و محصولات موجود محدودیت دارد و اگر دولت با وام‌دهی در خرید این محصولات مداخله کند، برخی قرض‌گیرندگان دولتی می‌توانند به آن دست پیدا کنند درحالی‌که طرح وام دولتی مانع دستیابی افراد دیگر (جاماندگان وام بانکی) به آن کالا یا محصول می‌شود. اعتقاد متعصبانه نسبت به نوشداروی اعتبار و تسهیلات در فرهنگ عام نیز جای گرفته است و تمام مردم مشکلات خود را با دادن تسهیلات و اعتبار بانکی (بخوانید قرض و بدهی) قابل حل می‌دانند. چنین سیاستی منجر به شکست‌ها و گرفتاری‌های زیادی می‌شود. رقابت شدیدی برای دریافت اعتبار و تسهیلات (قرض و بدهی) وجود دارد. تبعیض و جانب‌داری و اعطای وام به دوستان و نزدیکان در قبال دریافت رشوه، رسوایی و فضاحت‌های زیادی به وجود آورده است که امروزه شاهد هستیم.

تسهیلات و اعتبارات بانکی نه‌تنها تولید را افزایش نداده بلکه وضعیت بدهی افراد و بنگاه‌ها را نیز بدتر کرده است. ضمن اینکه بخش مهمی از تورم پرنوسان و بالا در جامعه ایران به سیاست وام‌درمانی برمی‌گردد. وام‌گیرندگان وارد بازار می‌شوند و به علت عدم شناخت از بازار اشتباهات بزرگ مرتکب می‌شوند، پولشان از کف می‌رود و بیشتر در قرض و بدهی فرو می‌روند. پس به جای سخن از اعتبارات و تسهیلات باید از نام دوم آن یعنی بدهی و قرض استفاده کرد. وام بانکی اعتبار نیست؛ همان‌گونه که هازلیت می‌نویسد اعتبار چیزی است که افراد به بانک می‌آورند نه اینکه بانک به افراد بدهد. قرض‌دادن به بدهکاران خسارت جبران‌ناپذیری به خود آنها و جامعه تحمیل می‌کند. بحث ما به معنای مخالفت با اعتبارات و تسهیلات برای مسکن و برخی موارد دیگر نیست بلکه آن را به عنوان راه‌حل همه مسائل دانستن خطر بزرگی برای جامعه است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها