|

اقتصاد، سیاست خارجی و رقابت داخلی

ناصر ذاکری- ‌کارشناس اقتصادی

‌هفته گذشته محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه كشورمان ضمن مصاحبه‌ای مفصل و دردآلود خطاب به منتقدان گفت: «فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ ... مردم تحت فشار باشند و زجر بکشند تا دولت آقای روحانی یا دیدگاه تعامل با دنیا در میان مردم منکوب شود؟...».‌همین چند جمله كوتاه تصویری قابل‌تأمل از وضعیت سپهر سیاسی كشور ارائه می‌كند: رویكرد دولت دوازدهم تعامل با جهان و تلاش برای حل مشكلات اقتصادی كشور در سایه تنش‌زدایی از میدان سیاست خارجی است. زیرا در سایه این تنش‌ها از یك‌سو كشور با محدودیت جدی برای فروش نفت خود مواجه شده و از سوی دیگر به دلیل همكاری‌نکردن شبكه بانكی جهانی با بانك‌های كشورمان، نقل‌و‌انتقال پول با دشواری فوق‌العاده مواجه شده‌ و نتیجه این‌همه، افزایش بی‌سابقه قیمت نهاده‌های وارداتی و در نهایت افزایش چشمگیر نرخ تورم و كوچك‌ترشدن سفره مردم است.بااین‌حال جریان سیاسی مخالف دولت با این باور كه اگر دولت در حل مشكلات معیشتی شهروندان توفیقی كسب كند، احتمال موفقیت آنان در انتخابات خرداد سال آینده به‌شدت كاهش خواهد یافت، تلاش می‌كند مانع موفقیت دولت در این مسیر شود. به‌ بیان ‌دیگر این جریان برای رسیدن به قدرت، حاضر به تحمیل هزینه‌ای سنگین به اقتصاد كشور و به‌ویژه اقشار كم‌درآمد و متوسط جامعه است. طبعا موفقیت دولت در گرو این است که با تحرکات دیپلماتیک شرایط را به نفع کشور تغییر داده‌ و گشایشی در اقتصاد ایجاد کند. تلاش طرف مقابل هم معطوف بر این امر است که دولت در مدت باقی‌مانده از عمر خود نتواند تحرکی در میدان دیپلماسی داشته ‌باشد، تا نتواند موفقیتی در میدان اقتصاد کسب کند. البته این به معنی بی‌میلی این جریان به مذاکره و مصالحه و تحرک دیپلماتیک نیست. فقط مهم این است که مذاکره و مصالحه توسط دولت همسوی آنان انجام بگیرد تا افتخار حل مشکلات اقتصادی کشور به نام آنان ثبت شود.حتی اگر بخشی از ادعای آقای ظریف درست باشد، باید به حال این سرزمین و این مردم افسوس خورد. زیرا چنین الگویی از رقابت سیاسی و بی‌اعتنایی به منافع ملی هر روز که می‌گذرد، خسارتی سهمگین به کشور وارد می‌آورد. برای راستی‌آزمایی این ادعا کافی است به این نکته توجه کنیم که رقبای سیاسی دولت هرچند در دوران انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا می‌گفتند‌ هر حزبی به قدرت برسد، فرقی به حال ما ندارد‌ اما به طرز محسوسی علاقه خود به انتخاب مجدد ترامپ را نشان می‌دادند. زیرا می‌دانستند رقیب انتخاباتی ترامپ با گشودن راه مذاکره و بازگشت به برجام کار آنان را دشوار خواهد کرد. از سوی دیگر اخیرا زمزمه‌های دیگری از این اردوگاه سیاسی به گوش می‌رسد. آنان حتی از مذاکره هم سخن می‌گویند و ادعا می‌کنند که اگر مذاکره‌کنندگان از وابستگان فلان جریان سیاسی باشند و به‌جای «لبخندزدن به دشمن»، از موضع قدرت مذاکره کنند، تحریم‌ها برداشته ‌می‌شود. این‌گونه موضع‌گیری‌ها دقیقا مؤید ادعای آقای ظریف است.طبعا در شرایط امروز اقتصاد جهانی و رقابت نفس‌گیر کشورها برای بالارفتن در رتبه‌بندی اقتصادها و اشغال پله‌های بالاتر، هر کشوری باید از تمام ظرفیت خود برای حضور جدی در این میدان رقابت و برداشتن سهم مناسبی از سفره اقتصاد جهانی برای خود استفاده کند. رقابت احزاب و جریان‌های سیاسی در داخل کشور نباید به جنگ قدرت مبدل شود و حتی بخشی بسیار اندک از این ظرفیت رشد را بدون استفاده رها کند.

این به معنای حذف سلیقه‌های سیاسی متنوع و به‌اصطلاح یکدست‌شدن فضای سیاسی کشور نیست،‌ بلکه به ضرورت توجه به منافع ملی اشاره می‌کند. به بیان دیگر وقتی دولتی بر صدر امور قرار دارد‌ و با هر سلیقه و وابستگی به هر جناح سیاسی پیگیر حل مشکلات کشور است، جریان سیاسی مقابل نباید با کارشکنی و تخریب مانع موفقیت دولت شود‌ و در اصل هزینه‌ جدیدی را به خانوارهای کم‌درآمد تحمیل کند.
ایران دوران خطیری را سپری می‌کند‌ و هر روز که می‌گذرد، فرصتی جبران‌ناپذیر برای پیشرفت کشور و تقویت بنیان اقتصادی آن از دست می‌رود. به‌عنوان مثالی ساده و به‌اصطلاح دم‌دستی، می‌توان به وضعیت بهره‌برداری از میدان نفت و گاز پارس جنوبی که مشترک بین ایران و قطر است، اشاره کرد. دشواری‌های سیاسی داخلی کشور در سه دهه گذشته موجب شده که سرعت پیشرفتمان در بهره‌برداری از این میدان مشترک بسیار اندک باشد. درحالی‌که شریکمان با سرعت درحال بهره‌برداری است. در این حوزه کشورمان حتی نتوانست درمورد فروش و بهره‌برداری از گاز همراه نفت به نتیجه برسد و ناگزیر از سوزاندن آن نباشد. زیرا رقبای سیاسی دولت با طرح ادعاهای عجیب مانع پیشرفت کار شدند.
مثال دم‌دستی دیگر، وضعیت صنعت گردشگری ایران است. از ابتدای دهه 70 تاکنون یعنی در تقریبا 30 سال گذشته، صنعت گردشگری در سطح جهان بیش از 30 هزار میلیارد دلار درآمد نصیب کشورهای فعال این صنعت کرده ‌است. سهم کشورمان از این سفره گسترده با وجود برخورداری از جاذبه‌های متنوع طبیعی و فرهنگی، حتی در سال‌های رونق به اندازه رستوران‌های کشور ترکیه نیز نبوده ‌است. در این میدان نیز باید گفت عدم‌ همراهی بعضی جریان‌های سیاسی که اینک در قامت مخالفان دولت متشکل شده‌اند، در شکل‌گیری این محرومیت نقش تعیین‌کننده داشته ‌است. بی‌اعتنایی این جریان سیاسی به منافع ملی و ضرورت کسب درآمد و رشد اقتصادی از طریق رونق گردشگری، در پرونده میدان امیرچخماق یزد که در زمستان سال 1393 رسانه‌ای شد، کاملا مشهود است.
بی‌تردید رقابت سیاسی احزاب برای کسب قدرت و نشستن بر صندلی اداره امور کشور یک خیر بزرگ است، زیرا با تشدید مسابقه خدمت‌رسانی حرکت در مسیر شایسته‌سالاری تحقق می‌یابد؛ اما فضای سیاسی کشورمان و ادبیات مقابله با دولت نشانی از تعهد به شایسته‌سالاری در خود ندارد. این نوع رقابت سیاسی مخرب و پرهزینه را باید باری کج دانست که به مقصد نمی‌رسد و دشواری فراوان برای اقتصاد کشور و معیشت مردم ایجاد می‌کند. بازگشت به میدان رقابت سیاسی روشمند و التزام به رعایت مصالح عمومی و منافع ملی اولین قدم برای اصلاح امور و کاستن از هزینه‌های هنگفت جنگ مخرب قدرت است.

‌هفته گذشته محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه كشورمان ضمن مصاحبه‌ای مفصل و دردآلود خطاب به منتقدان گفت: «فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ ... مردم تحت فشار باشند و زجر بکشند تا دولت آقای روحانی یا دیدگاه تعامل با دنیا در میان مردم منکوب شود؟...».‌همین چند جمله كوتاه تصویری قابل‌تأمل از وضعیت سپهر سیاسی كشور ارائه می‌كند: رویكرد دولت دوازدهم تعامل با جهان و تلاش برای حل مشكلات اقتصادی كشور در سایه تنش‌زدایی از میدان سیاست خارجی است. زیرا در سایه این تنش‌ها از یك‌سو كشور با محدودیت جدی برای فروش نفت خود مواجه شده و از سوی دیگر به دلیل همكاری‌نکردن شبكه بانكی جهانی با بانك‌های كشورمان، نقل‌و‌انتقال پول با دشواری فوق‌العاده مواجه شده‌ و نتیجه این‌همه، افزایش بی‌سابقه قیمت نهاده‌های وارداتی و در نهایت افزایش چشمگیر نرخ تورم و كوچك‌ترشدن سفره مردم است.بااین‌حال جریان سیاسی مخالف دولت با این باور كه اگر دولت در حل مشكلات معیشتی شهروندان توفیقی كسب كند، احتمال موفقیت آنان در انتخابات خرداد سال آینده به‌شدت كاهش خواهد یافت، تلاش می‌كند مانع موفقیت دولت در این مسیر شود. به‌ بیان ‌دیگر این جریان برای رسیدن به قدرت، حاضر به تحمیل هزینه‌ای سنگین به اقتصاد كشور و به‌ویژه اقشار كم‌درآمد و متوسط جامعه است. طبعا موفقیت دولت در گرو این است که با تحرکات دیپلماتیک شرایط را به نفع کشور تغییر داده‌ و گشایشی در اقتصاد ایجاد کند. تلاش طرف مقابل هم معطوف بر این امر است که دولت در مدت باقی‌مانده از عمر خود نتواند تحرکی در میدان دیپلماسی داشته ‌باشد، تا نتواند موفقیتی در میدان اقتصاد کسب کند. البته این به معنی بی‌میلی این جریان به مذاکره و مصالحه و تحرک دیپلماتیک نیست. فقط مهم این است که مذاکره و مصالحه توسط دولت همسوی آنان انجام بگیرد تا افتخار حل مشکلات اقتصادی کشور به نام آنان ثبت شود.حتی اگر بخشی از ادعای آقای ظریف درست باشد، باید به حال این سرزمین و این مردم افسوس خورد. زیرا چنین الگویی از رقابت سیاسی و بی‌اعتنایی به منافع ملی هر روز که می‌گذرد، خسارتی سهمگین به کشور وارد می‌آورد. برای راستی‌آزمایی این ادعا کافی است به این نکته توجه کنیم که رقبای سیاسی دولت هرچند در دوران انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا می‌گفتند‌ هر حزبی به قدرت برسد، فرقی به حال ما ندارد‌ اما به طرز محسوسی علاقه خود به انتخاب مجدد ترامپ را نشان می‌دادند. زیرا می‌دانستند رقیب انتخاباتی ترامپ با گشودن راه مذاکره و بازگشت به برجام کار آنان را دشوار خواهد کرد. از سوی دیگر اخیرا زمزمه‌های دیگری از این اردوگاه سیاسی به گوش می‌رسد. آنان حتی از مذاکره هم سخن می‌گویند و ادعا می‌کنند که اگر مذاکره‌کنندگان از وابستگان فلان جریان سیاسی باشند و به‌جای «لبخندزدن به دشمن»، از موضع قدرت مذاکره کنند، تحریم‌ها برداشته ‌می‌شود. این‌گونه موضع‌گیری‌ها دقیقا مؤید ادعای آقای ظریف است.طبعا در شرایط امروز اقتصاد جهانی و رقابت نفس‌گیر کشورها برای بالارفتن در رتبه‌بندی اقتصادها و اشغال پله‌های بالاتر، هر کشوری باید از تمام ظرفیت خود برای حضور جدی در این میدان رقابت و برداشتن سهم مناسبی از سفره اقتصاد جهانی برای خود استفاده کند. رقابت احزاب و جریان‌های سیاسی در داخل کشور نباید به جنگ قدرت مبدل شود و حتی بخشی بسیار اندک از این ظرفیت رشد را بدون استفاده رها کند.

این به معنای حذف سلیقه‌های سیاسی متنوع و به‌اصطلاح یکدست‌شدن فضای سیاسی کشور نیست،‌ بلکه به ضرورت توجه به منافع ملی اشاره می‌کند. به بیان دیگر وقتی دولتی بر صدر امور قرار دارد‌ و با هر سلیقه و وابستگی به هر جناح سیاسی پیگیر حل مشکلات کشور است، جریان سیاسی مقابل نباید با کارشکنی و تخریب مانع موفقیت دولت شود‌ و در اصل هزینه‌ جدیدی را به خانوارهای کم‌درآمد تحمیل کند.
ایران دوران خطیری را سپری می‌کند‌ و هر روز که می‌گذرد، فرصتی جبران‌ناپذیر برای پیشرفت کشور و تقویت بنیان اقتصادی آن از دست می‌رود. به‌عنوان مثالی ساده و به‌اصطلاح دم‌دستی، می‌توان به وضعیت بهره‌برداری از میدان نفت و گاز پارس جنوبی که مشترک بین ایران و قطر است، اشاره کرد. دشواری‌های سیاسی داخلی کشور در سه دهه گذشته موجب شده که سرعت پیشرفتمان در بهره‌برداری از این میدان مشترک بسیار اندک باشد. درحالی‌که شریکمان با سرعت درحال بهره‌برداری است. در این حوزه کشورمان حتی نتوانست درمورد فروش و بهره‌برداری از گاز همراه نفت به نتیجه برسد و ناگزیر از سوزاندن آن نباشد. زیرا رقبای سیاسی دولت با طرح ادعاهای عجیب مانع پیشرفت کار شدند.
مثال دم‌دستی دیگر، وضعیت صنعت گردشگری ایران است. از ابتدای دهه 70 تاکنون یعنی در تقریبا 30 سال گذشته، صنعت گردشگری در سطح جهان بیش از 30 هزار میلیارد دلار درآمد نصیب کشورهای فعال این صنعت کرده ‌است. سهم کشورمان از این سفره گسترده با وجود برخورداری از جاذبه‌های متنوع طبیعی و فرهنگی، حتی در سال‌های رونق به اندازه رستوران‌های کشور ترکیه نیز نبوده ‌است. در این میدان نیز باید گفت عدم‌ همراهی بعضی جریان‌های سیاسی که اینک در قامت مخالفان دولت متشکل شده‌اند، در شکل‌گیری این محرومیت نقش تعیین‌کننده داشته ‌است. بی‌اعتنایی این جریان سیاسی به منافع ملی و ضرورت کسب درآمد و رشد اقتصادی از طریق رونق گردشگری، در پرونده میدان امیرچخماق یزد که در زمستان سال 1393 رسانه‌ای شد، کاملا مشهود است.
بی‌تردید رقابت سیاسی احزاب برای کسب قدرت و نشستن بر صندلی اداره امور کشور یک خیر بزرگ است، زیرا با تشدید مسابقه خدمت‌رسانی حرکت در مسیر شایسته‌سالاری تحقق می‌یابد؛ اما فضای سیاسی کشورمان و ادبیات مقابله با دولت نشانی از تعهد به شایسته‌سالاری در خود ندارد. این نوع رقابت سیاسی مخرب و پرهزینه را باید باری کج دانست که به مقصد نمی‌رسد و دشواری فراوان برای اقتصاد کشور و معیشت مردم ایجاد می‌کند. بازگشت به میدان رقابت سیاسی روشمند و التزام به رعایت مصالح عمومی و منافع ملی اولین قدم برای اصلاح امور و کاستن از هزینه‌های هنگفت جنگ مخرب قدرت است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها