|

در سوگ سکوت

حمیدرضا نمازی.رئیس موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران

آقای «هاشمیان» درگذشت. در خاطره نسل‌های متمادی دانشجویان دانشکده پزشکی تهران، او با جدیت و نظم کم‌نظیرش به خاطر آورده می‌شود. کمتر‌کسی است که در این کتابخانه 83ساله درس خوانده و او را به خاطر نسپرده باشد. «علی‌اصغر هاشمیان»، دو دهه پس از بازنشستگی، همچنان بی‌مزد‌و‌منت و البته به همت و حمایت رئیس کتابخانه، سرکار خانم دکتر «بطحایی»، به خدمت مشغول بود تا با حضوری قریب به نیم‌‌قرن در دانشکده پزشکی، عنوان قدیمی‌ترین شاغل دانشکده را از آنِ خود کند. او البته هرگز دنبال این چیزها نبود و با وجود اصرار مکرر برای مصاحبه تاریخ شفاهی دانشگاه، زیر بار نرفت؛ گویی از بیماری لاعلاج «دیده‌شدن» می‌گریخت. «هاشمیان» عاشق اصالت و تاریخ بود. در اتاق زیر‌شیروانی دانشکده، مجموعه‌ای به اسم موزه کتابخانه گرد آورده بود که هر بازدیدکننده‌ای را مبهوت می‌کرد. به موزه «هاشمیان» که می‌رفتی، از صندلی لقمان‌الدوله و اولین ماشین تحریر دانشکده و کتب خطی پزشکی تا عکس‌ها و جزوات دانشجویانی که به فرنگ رفته و برگشته بودند (همچون جزوه دست‌نویس و فرانسه نوشته نورولوژی دکتر «عباس نفیسی» نوه ناظم‌الاطبا) چشمت را می‌نواخت و زبانت را به تحسین می‌گشود. زمانی که از او خواستم تا درباره اولین رساله‌های دانشکده پزشکی مرا راهنمایی کند، متوجه شدم که او حتی بخشی از گنجینه مدرسه طب (پیش از تأسیس دانشکده پزشکی) را حفظ کرده است. بی‌تردید تاریخ معاصر پزشکی ایران مرهون و مدیون فهم و درک و آگاهی تاریخی آقای «هاشمیان» خواهد بود. در سال‌های دور که تلاطمات اجتماعی و سیاسی ممکن بود گزندی به کتابخانه برساند، او گاه در کتابخانه خوابیده بود تا از میراث و اعتبار آن حراست و حفاظت کند. پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم سالنی در کتابخانه دانشکده، «هاشمیان» نامیده شود و موزه هاشمیان نیز به نام موزه دانشکده پزشکی و به یاد او در فضای عمومی‌تری به معرض دید گذاشته شود. او در کسوت نیم‌قرن کارمندی برای دانشکده پزشکی، نماد و نمودی از عشق به فرهنگ سلامت، کتاب، پژوهش و تاریخ است. سکوت کتابخانه از این پس -نه یک دقیقه- که همیشه و همواره به احترام او نیز خواهد بود. یادش جاودان.

آقای «هاشمیان» درگذشت. در خاطره نسل‌های متمادی دانشجویان دانشکده پزشکی تهران، او با جدیت و نظم کم‌نظیرش به خاطر آورده می‌شود. کمتر‌کسی است که در این کتابخانه 83ساله درس خوانده و او را به خاطر نسپرده باشد. «علی‌اصغر هاشمیان»، دو دهه پس از بازنشستگی، همچنان بی‌مزد‌و‌منت و البته به همت و حمایت رئیس کتابخانه، سرکار خانم دکتر «بطحایی»، به خدمت مشغول بود تا با حضوری قریب به نیم‌‌قرن در دانشکده پزشکی، عنوان قدیمی‌ترین شاغل دانشکده را از آنِ خود کند. او البته هرگز دنبال این چیزها نبود و با وجود اصرار مکرر برای مصاحبه تاریخ شفاهی دانشگاه، زیر بار نرفت؛ گویی از بیماری لاعلاج «دیده‌شدن» می‌گریخت. «هاشمیان» عاشق اصالت و تاریخ بود. در اتاق زیر‌شیروانی دانشکده، مجموعه‌ای به اسم موزه کتابخانه گرد آورده بود که هر بازدیدکننده‌ای را مبهوت می‌کرد. به موزه «هاشمیان» که می‌رفتی، از صندلی لقمان‌الدوله و اولین ماشین تحریر دانشکده و کتب خطی پزشکی تا عکس‌ها و جزوات دانشجویانی که به فرنگ رفته و برگشته بودند (همچون جزوه دست‌نویس و فرانسه نوشته نورولوژی دکتر «عباس نفیسی» نوه ناظم‌الاطبا) چشمت را می‌نواخت و زبانت را به تحسین می‌گشود. زمانی که از او خواستم تا درباره اولین رساله‌های دانشکده پزشکی مرا راهنمایی کند، متوجه شدم که او حتی بخشی از گنجینه مدرسه طب (پیش از تأسیس دانشکده پزشکی) را حفظ کرده است. بی‌تردید تاریخ معاصر پزشکی ایران مرهون و مدیون فهم و درک و آگاهی تاریخی آقای «هاشمیان» خواهد بود. در سال‌های دور که تلاطمات اجتماعی و سیاسی ممکن بود گزندی به کتابخانه برساند، او گاه در کتابخانه خوابیده بود تا از میراث و اعتبار آن حراست و حفاظت کند. پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم سالنی در کتابخانه دانشکده، «هاشمیان» نامیده شود و موزه هاشمیان نیز به نام موزه دانشکده پزشکی و به یاد او در فضای عمومی‌تری به معرض دید گذاشته شود. او در کسوت نیم‌قرن کارمندی برای دانشکده پزشکی، نماد و نمودی از عشق به فرهنگ سلامت، کتاب، پژوهش و تاریخ است. سکوت کتابخانه از این پس -نه یک دقیقه- که همیشه و همواره به احترام او نیز خواهد بود. یادش جاودان.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها