فراموششدگان دنیای دیجیتال
عليرضا مجيدي
پیرامون برخی فناوریها و روندها، گاهی سروصدای زیادی به پا میشود، اما بعد از مدت کوتاهی بهآرامی آن پدیده بهکلی فراموش میشود و از میدان دید همه خارج میشود. به گزارش یک پزشک، حالا این امر ممکن است به دلایل مختلفی رخ بدهد: ایده فناوری خوب بوده، اما فناوریهای پایه برای بهینه و کاربردیکردن آن هنوز نیامدهاند یا گران هستند، فناوری برای یک سرگرمی کوتاهمدت مناسب بوده و خیلی زود کاربران متوجه میشوند که استفاده از آن جذابیت دیرپا ندارد، استفاده از فناوری، گرچه جالب است، اما مشکل است، خیلی زود فناوری رقیب کاملتری روانه بازار شده و سابقه شرکتی که فناوری را ارائه داده و تبلیغاتش خیلی خوب بوده، اما شرکت درباره آن فناوری مهارت لازم را ندارد و نمیتواند با شتاب خوبی آن را توسعه بدهد و اصلا خود شرکت دچار عدم اعتمادبهنفس میشود. همه اینها ممکن است یک فناوری نویدبخش را دچار سکته و فراموشی کنند. در ادامه مثالهایی از فناوریهای ظاهرا آیندهداری را که هماینک در معرض فراموشی کامل هستند، با هم مرور میکنیم.
1- روند کوچکشدن گوشیهای موبایل: اگر یادتان باشد، یک زمانی مسابقه بر سر این بود که هر شرکت چقدر میتواند گوشیاش را کوچکتر کند، اما از زمانی که قرار شد ما با گوشی ویدئو ببینیم و نیز از زمانی که گوشیها لمسی شدند، این روند معکوس شد و الان کلا کمتر کسی پیدا میشود که گوشی زیر 6 اینچ بخرد!
2- سگویها: تصور میکردیم که سگویها (Segway) برای طیکردن مسافتهای کوتاه یا تفریح خیلی محبوبتر از زمان حاضر شوند، اما تقریبا این روزها تبدیل شدهاند به یک وسیله تفریح برای خواص.
3- گوگلگلس: مغزهای درخشان، یک عادت شبیه به هم دارند، ایدهها و انگیزهها، مانند شهابهایی پرفروغ در ذهنشان میآیند و بهسرعت ناپدید میشوند. فراموششدن گوگلگلس توسط گوگل فاجعه بزرگی بود و هنوز که هنوز است، شرکت معتبری سراغ عینکهای هوشمند نرفته است. قائدتا ما تا حالا باید میتوانستیم بیوقفه عکس و ویدئو بگیریم، با اشارات چشم در گوگل جستوجو کنیم و وبگردی کنیم و هرگاه خواستیم اطلاعات مورد نیاز را جلوی چشممان ببینیم. اصلا قرار بود که گوگلگلس یک کالای فشن هم بشود که خب نشد. هم شوق گوگل خیلی زود کاهش پیدا کرد و هم فناوریهای کلیدی مورد نیاز برای انتقال دیتا به چشمها، عملا توسعه پیدا نکردند.
4- بالنهای هوایی: کسی چه میداند، شاید اگر فاجعه هیندبورگ رخ نمیداد، الان کلی بالن هوایی غولآسا داشتیم. شاید سفرهایی هوایی خیلی ارزانتر میشدند و مسافران با رفاه بیشتر، از مسافرتهایشان لذت میبردند. شاید هم اساس این فناوری، همچنان ناامن میماند. بههرحال به نظر میرسد شرکتها دیگر تمایلی برای توسعه مستمر این فناوری را ندارند و بهجز اخبار جستهوگریخته دیگر خبری از بالنهای هوایی نیست. شاید هم این وسط بههمخوردن اکوسیستم اقتصادی شرکتهای هوایی، مسئله باشد.
5- گوگلپلاس: وقتی گوگل، گودر (گوگلریدر) را سلاخی کرد تا با فیسبوک رقابت کند! به نظر من اگر مغزهای درخشانی گوگل را راهنمایی میکردند، الان گوگل میتوانست پادشاه شبکههای اجتماعی شود. به باور من هیچ نیازی به قربانیکردن گوگلریدر نبود. ترکیب یک گوگلپلاس که مرتب توسعه پیدا میکرد و ایجاد راههای ورود دیتا از موتور جستوجو، گوگلریدر و بخش اخبار و پیشنهادات اخبار گوگل به آن، گوگل را بسیار توانمندتر از الان میکرد؛ اما گوگل خواست یکشبه تبدیل به فیسبوک بشود و بعد نسخه اولیه گوگلپلاس را بدون توسعه رها کرد و سرانجام آن را بست. تا قبل از گوگلپلاس، گوگل یک شرکت قابل اعتماد بود، اما بعد از آن عادت کردیم که به سرویسهای گوگلی اعتماد نکنیم و حواسمان باشد که هر آن ممکن است خاموش شوند.
6- تلویزیون سهبعدی: یک دفعه همه شرکتهای سازنده تلویزیون تصمیم گرفتند فناوری سهبعدی را به ما هدیه بدهند و سینما هم داشت سهبعدی میشد و حتی ما میشنیدیم که کانالهای ماهوارهای هم قرار است سهبعدی شوند؛ اما عملا بسیاری از ماها فقط 10، 12 تا فیلم سهبعدی دیدیم و بس. پس از آن متوجه شدیم که تفریحمان را کردهایم و سهبعدیدیدن فیلمها، آنچنان هم جذاب نیست. بعد آن شرکتها رفتند سراغ فناوری 4K و 8k.
7- مینیدیسکها: واقعا فلسفه مینیدیسکها را هیچکس متوجه نشد. نه قیمتشان خیلی ارزانتر از دیسکهای کامل بود و نه خیلی از نظر حجمی، پرتابلتر از دیسک کامل بودند. بههرحال جنبه کولبودن این مینیدیسکها مدتی باعث محبوبشدنشان شده بود و برخی شرکتها برای متفاوت بهنظررسیدن، برنامههای کامپیوتری خود را روی مینیدیسک بیرون میدادند!
8- گوشیهای ماژولار: ایده اولیه گوشیهای ماژولار چیز بدی نبود؛ مثلا تصور کنید که یک کاربر با خودش میگفت چرا اینهمه پول برای دوربین گوشی پرچمدار بدهم. بله من به یک صفحه نمایش خیلی باکیفیت و توان پردازشی بالا نیاز دارم، اما پول برای دوربین نخواهم داد. پس وقتی میخواستم به سبک یک کیسپیسی، قطعات گوشی موبایل خود را جمع کنم، فقط یک دوربین ساده انتخاب میکردم و گوشی برایم ارزانتر از آب درمیآمد. از آن طرف هم یکی ممکن بود گرانترین قطعات ممکن را در گوشی موبایل خود جمع کند و به گوشی موبایلی با قیمت چندبرابر یک گوشی پرچمدار برسد و حتی گوشی خود را صاحب قطعات فانتزی کند؛ اما در عمل ایده گوشیهای پرچمدار هیچوقت به نتیجه نرسید و محدودیتهای معماری و الزامات قطعهبندی و توجیه اقتصادی تولید قطعات باعث شد شرکتها روی خوشی به آن نشان ندهند. شرکتهای گوشیساز علاقه دارند شما هر یکی، دو سال یک گوشی از آنها بخرید. اگر قرار باشد من و شما با عوضکردن یک قطعه، بتوانیم گوشیهایمان را ارتقا بدهیم، آنها از کلی سود، محروم میشوند.
9- ویندوز فون: مایکروسافت یک بازه زمانی طلایی، خیلی عقب مانده بود. خود «بیل گیتس» اعتراف میکند که زمانی اینترنت را جدی نگرفته بود. در زمینه سیستمعاملی هم این شرکت خیلی دیر دستبهکار شد و آخرش هم ذهنیت خوبی روی دنیای موبایل پیدا نکرد و بدتر از همه این بود که نتوانست توسعهدهندگان اپلیکیشنها را جذب کند و آنها ترجیح میدادند همچنان در پلتفرم اندروید و iOS برنامه بنویسند و پولش را بگیرند. ویندوزفون عملا فقط نوکیای افسانهای را به خاک سیاه نشاند و تعطیل شد!
10- خودروهای هیدروژنی: مجلات قدیمی را که ورق بزنید، میبینید که از چند دهه پیش مدام میگفتند که بهزودی خودروهای هیدروژنی، محبوب میشوند، اما این امر هیچوقت رخ نداد. الان هم تنها خودروهای الکتریکی هستند که توسعه یافتهاند و بسیار محبوب شدهاند.
پیرامون برخی فناوریها و روندها، گاهی سروصدای زیادی به پا میشود، اما بعد از مدت کوتاهی بهآرامی آن پدیده بهکلی فراموش میشود و از میدان دید همه خارج میشود. به گزارش یک پزشک، حالا این امر ممکن است به دلایل مختلفی رخ بدهد: ایده فناوری خوب بوده، اما فناوریهای پایه برای بهینه و کاربردیکردن آن هنوز نیامدهاند یا گران هستند، فناوری برای یک سرگرمی کوتاهمدت مناسب بوده و خیلی زود کاربران متوجه میشوند که استفاده از آن جذابیت دیرپا ندارد، استفاده از فناوری، گرچه جالب است، اما مشکل است، خیلی زود فناوری رقیب کاملتری روانه بازار شده و سابقه شرکتی که فناوری را ارائه داده و تبلیغاتش خیلی خوب بوده، اما شرکت درباره آن فناوری مهارت لازم را ندارد و نمیتواند با شتاب خوبی آن را توسعه بدهد و اصلا خود شرکت دچار عدم اعتمادبهنفس میشود. همه اینها ممکن است یک فناوری نویدبخش را دچار سکته و فراموشی کنند. در ادامه مثالهایی از فناوریهای ظاهرا آیندهداری را که هماینک در معرض فراموشی کامل هستند، با هم مرور میکنیم.
1- روند کوچکشدن گوشیهای موبایل: اگر یادتان باشد، یک زمانی مسابقه بر سر این بود که هر شرکت چقدر میتواند گوشیاش را کوچکتر کند، اما از زمانی که قرار شد ما با گوشی ویدئو ببینیم و نیز از زمانی که گوشیها لمسی شدند، این روند معکوس شد و الان کلا کمتر کسی پیدا میشود که گوشی زیر 6 اینچ بخرد!
2- سگویها: تصور میکردیم که سگویها (Segway) برای طیکردن مسافتهای کوتاه یا تفریح خیلی محبوبتر از زمان حاضر شوند، اما تقریبا این روزها تبدیل شدهاند به یک وسیله تفریح برای خواص.
3- گوگلگلس: مغزهای درخشان، یک عادت شبیه به هم دارند، ایدهها و انگیزهها، مانند شهابهایی پرفروغ در ذهنشان میآیند و بهسرعت ناپدید میشوند. فراموششدن گوگلگلس توسط گوگل فاجعه بزرگی بود و هنوز که هنوز است، شرکت معتبری سراغ عینکهای هوشمند نرفته است. قائدتا ما تا حالا باید میتوانستیم بیوقفه عکس و ویدئو بگیریم، با اشارات چشم در گوگل جستوجو کنیم و وبگردی کنیم و هرگاه خواستیم اطلاعات مورد نیاز را جلوی چشممان ببینیم. اصلا قرار بود که گوگلگلس یک کالای فشن هم بشود که خب نشد. هم شوق گوگل خیلی زود کاهش پیدا کرد و هم فناوریهای کلیدی مورد نیاز برای انتقال دیتا به چشمها، عملا توسعه پیدا نکردند.
4- بالنهای هوایی: کسی چه میداند، شاید اگر فاجعه هیندبورگ رخ نمیداد، الان کلی بالن هوایی غولآسا داشتیم. شاید سفرهایی هوایی خیلی ارزانتر میشدند و مسافران با رفاه بیشتر، از مسافرتهایشان لذت میبردند. شاید هم اساس این فناوری، همچنان ناامن میماند. بههرحال به نظر میرسد شرکتها دیگر تمایلی برای توسعه مستمر این فناوری را ندارند و بهجز اخبار جستهوگریخته دیگر خبری از بالنهای هوایی نیست. شاید هم این وسط بههمخوردن اکوسیستم اقتصادی شرکتهای هوایی، مسئله باشد.
5- گوگلپلاس: وقتی گوگل، گودر (گوگلریدر) را سلاخی کرد تا با فیسبوک رقابت کند! به نظر من اگر مغزهای درخشانی گوگل را راهنمایی میکردند، الان گوگل میتوانست پادشاه شبکههای اجتماعی شود. به باور من هیچ نیازی به قربانیکردن گوگلریدر نبود. ترکیب یک گوگلپلاس که مرتب توسعه پیدا میکرد و ایجاد راههای ورود دیتا از موتور جستوجو، گوگلریدر و بخش اخبار و پیشنهادات اخبار گوگل به آن، گوگل را بسیار توانمندتر از الان میکرد؛ اما گوگل خواست یکشبه تبدیل به فیسبوک بشود و بعد نسخه اولیه گوگلپلاس را بدون توسعه رها کرد و سرانجام آن را بست. تا قبل از گوگلپلاس، گوگل یک شرکت قابل اعتماد بود، اما بعد از آن عادت کردیم که به سرویسهای گوگلی اعتماد نکنیم و حواسمان باشد که هر آن ممکن است خاموش شوند.
6- تلویزیون سهبعدی: یک دفعه همه شرکتهای سازنده تلویزیون تصمیم گرفتند فناوری سهبعدی را به ما هدیه بدهند و سینما هم داشت سهبعدی میشد و حتی ما میشنیدیم که کانالهای ماهوارهای هم قرار است سهبعدی شوند؛ اما عملا بسیاری از ماها فقط 10، 12 تا فیلم سهبعدی دیدیم و بس. پس از آن متوجه شدیم که تفریحمان را کردهایم و سهبعدیدیدن فیلمها، آنچنان هم جذاب نیست. بعد آن شرکتها رفتند سراغ فناوری 4K و 8k.
7- مینیدیسکها: واقعا فلسفه مینیدیسکها را هیچکس متوجه نشد. نه قیمتشان خیلی ارزانتر از دیسکهای کامل بود و نه خیلی از نظر حجمی، پرتابلتر از دیسک کامل بودند. بههرحال جنبه کولبودن این مینیدیسکها مدتی باعث محبوبشدنشان شده بود و برخی شرکتها برای متفاوت بهنظررسیدن، برنامههای کامپیوتری خود را روی مینیدیسک بیرون میدادند!
8- گوشیهای ماژولار: ایده اولیه گوشیهای ماژولار چیز بدی نبود؛ مثلا تصور کنید که یک کاربر با خودش میگفت چرا اینهمه پول برای دوربین گوشی پرچمدار بدهم. بله من به یک صفحه نمایش خیلی باکیفیت و توان پردازشی بالا نیاز دارم، اما پول برای دوربین نخواهم داد. پس وقتی میخواستم به سبک یک کیسپیسی، قطعات گوشی موبایل خود را جمع کنم، فقط یک دوربین ساده انتخاب میکردم و گوشی برایم ارزانتر از آب درمیآمد. از آن طرف هم یکی ممکن بود گرانترین قطعات ممکن را در گوشی موبایل خود جمع کند و به گوشی موبایلی با قیمت چندبرابر یک گوشی پرچمدار برسد و حتی گوشی خود را صاحب قطعات فانتزی کند؛ اما در عمل ایده گوشیهای پرچمدار هیچوقت به نتیجه نرسید و محدودیتهای معماری و الزامات قطعهبندی و توجیه اقتصادی تولید قطعات باعث شد شرکتها روی خوشی به آن نشان ندهند. شرکتهای گوشیساز علاقه دارند شما هر یکی، دو سال یک گوشی از آنها بخرید. اگر قرار باشد من و شما با عوضکردن یک قطعه، بتوانیم گوشیهایمان را ارتقا بدهیم، آنها از کلی سود، محروم میشوند.
9- ویندوز فون: مایکروسافت یک بازه زمانی طلایی، خیلی عقب مانده بود. خود «بیل گیتس» اعتراف میکند که زمانی اینترنت را جدی نگرفته بود. در زمینه سیستمعاملی هم این شرکت خیلی دیر دستبهکار شد و آخرش هم ذهنیت خوبی روی دنیای موبایل پیدا نکرد و بدتر از همه این بود که نتوانست توسعهدهندگان اپلیکیشنها را جذب کند و آنها ترجیح میدادند همچنان در پلتفرم اندروید و iOS برنامه بنویسند و پولش را بگیرند. ویندوزفون عملا فقط نوکیای افسانهای را به خاک سیاه نشاند و تعطیل شد!
10- خودروهای هیدروژنی: مجلات قدیمی را که ورق بزنید، میبینید که از چند دهه پیش مدام میگفتند که بهزودی خودروهای هیدروژنی، محبوب میشوند، اما این امر هیچوقت رخ نداد. الان هم تنها خودروهای الکتریکی هستند که توسعه یافتهاند و بسیار محبوب شدهاند.