|

دلمردگی عمومی

نبی‌اله عشقی‌ثانی

اکنون در سال دوم شیوع بیماری کرونا هستیم، حدود یک‌سال‌و‌نیم است که در محیط بسته خانه و با حداقل تعاملات اجتماعی زندگی می‌کنیم، از دیدار با بستگان حتی والدین، خواهر و برادر یعنی اقوام درجه اولمان محروم شده‌ایم، رستوران‌ها و غذاخوری‌ها، سینما و تئاتر تقریبا تعطیل است و دورهمی‌های هرازچندگاهی دوستان هم تشکیل نمی‌شود، محیط‌هایی که به آن عادت داریم و دور هم جمع می‌شدیم و درباره روز و روزگار، ناراحتی‌ها و چالش‌ها، شادی‌ها، استرس‌ها و آزاردیدگی‌های‌مان با یکدیگر سخن می‌گفتیم، در فضایی که دوستش داشتیم، هیجان‌ها و دلمشغو‌لی‌مان را برملا می‌کردیم، خالی از فشار و استرس می‌شدیم، احساس راحتی می‌کردیم، انرژی مثبت می‌گرفتیم، تنهایی‌مان برطرف می‌شد، زیرا عزیزانی را ملاقات و دیدار می‌کردیم که دوستشان داشتیم و داریم و سنگ صبور ما بودند و هستند. همه این امکانات و فرصت‌ها را از دست داده‌ایم.

از سوی دیگر اکنون مدارس تعطیل شده و بچه‌هایمان تمام روز در کنار ما هستند، باید محیط را آرام نگه داریم تا آنها بتوانند از طریق دنیای مجازی درسشان را بخوانند، در حقیقت مسئولیتی جدید بر دیگر مسئولیت‌هایمان اضافه شده است، البته قطع و وصل‌شدن اینترنت و تماس دانش‌آموزان با معلمان و کلاس درس و دنیای مجازی دغدغه‌ای دیگر بر زندگی روزمره ما پدر و مادر‌ها اضافه کرده است.
اکنون بچه‌ها نیز تحت تأثیر شرایط کرونایی دیگر دل و دماغ شیطنت‌های سابقشان را که نوعی سرگرمی برای والدین بود، ندارند که آن هم نوعی دپرس است.
هر شب رادیو و تلویزیون از تعداد بیماران کرونایی، بستری‌شدگان و متأسفانه آمار فوت‌شدگان به ما خبر می‌دهد که باعث می‌شود دست تأسف بر هم زنیم و غم و غصه‌مان فزونی بگیرد، گاهی می‌شنویم که آمار کرونایی‌ها کاهش یافته، خدا را شکر و دعا می‌کنیم که این بلیه زودتر از جهان برداشته شود.
آری ما در دوران خاصی و با سبک و شمایلی زندگی می‌کنیم که حقیقتا هیچ تجربه‌ای از آن وجود نداشته است و واقعا یک دل‌مردگی عمومی در جامعه رسوخ کرده و متأسفانه تأثیرات منفی پایداری بر روابط انسان‌ها گذاشته است. از بعد اقتصادی بازار کسب‌وکار و فعالیت‌های اقتصادی به‌شدت از رونق افتاده و بیشتر زندگی‌ها تحت تأثیر این کرونای لعنتی قرار گرفته است.
در چنین شرایطی همچنان‌که پزشکان و پرستاران و همه کادر پزشکی در تلاش شبانه‌روزی برای مبارزه و مقابله با ویروس کووید‌۱۹ هستند؛ به‌طوری‌که تقدیر و تشکر همگانی را برانگیخته است و معلمان می‌کوشند با استفاده از امکانات دنیای مجازی، تدریس دانش‌آموزان را استمرار دهند، از مسئولان فرهنگی و فراغتی و دنیای سرگرمی‌ها نیز انتظار می‌رود به سهم بسیار مهم خود که کاهش این افسردگی‌ها و دل‌مردگی‌هاست عمل کنند و به وظیفه سازمانی خود که آوردن شادی و نشاط و سرگرمی‌های مفرح به محیط خانواده‌های محبوس‌شده است، عمل کنند و بدانند که وظیفه آنان کمتر از مسئولیت‌های وزارت بهداشت و درمان نیست بلکه بیشتر است؛ زیرا اگر مقابله با کرونا از طریق کاهش فاصله اجتماعی، زدن ماسک و رعایت نکات بهداشتی و بالاخره انجام واکسیناسیون عمومی قابل کنترل و درمان است، پیامدهای دل‌مردگی‌ها، افسردگی‌ها‌ی عمیق و زخمی که بر روابط خانوادگی و ارتباط با فرزندان و دوستان می‌گذارد، به این زودی‌ها و به‌آسانی قابل جبران و اصلاح نیست که نیازمند یک برنامه‌ریزی استراتژیک و ملی با مشارکت جمعی متخصصان و کار تیمی است تا این رفتار‌های غیرمرسوم و نگران‌کننده و تعارض‌های بین‌فردی اصلاح شود. حتی برخی از متخصصان آسیب‌های اجتماعی و روان‌شناسان، بروز حوادث اخیر، قتل‌های خانوادگی و اختلافات و تعارضات موجود در جامعه را از پیامد‌های کاهش ارتباطات عاطفی و خانوادگی، حذف تعاملات اجتماعی و تخلیه‌نشدن فشار‌های مستمر روحی و روانی واردشده بر مردم و جامعه می‌دانند. امیدواریم همه کسانی که هنوز بر اریکه مدیریت کشور مستقر هستند، قبل از سپردن مسئولیت خود به تیم جدید فرصتی برای واکاوی این مسائل پیدا کنند و برای پیشگیری از چالش‌ها و تکانش‌هایی که بیان شد، راهکاری بیندیشند و به اجرا بگذارند و آنان که در تلاش برای رسیدن به بالاترین مقام اجرائی کشور هستند، قدری هم از مباحث سیاسی و اقتصادی فاصله بگیرند، به مسائل روانی و اجتماعی جامعه و به نیاز مردم به شادی فکر کنند و خروج از این بن‌بست‌ها را مدنظر قرار دهند.
متأسفانه تاکنون که چنین توجهی ملاحظه نمی‌شود، اگرچه هنوز فرصت باقی است و ان‌شاءالله قلندر بیدار.

اکنون در سال دوم شیوع بیماری کرونا هستیم، حدود یک‌سال‌و‌نیم است که در محیط بسته خانه و با حداقل تعاملات اجتماعی زندگی می‌کنیم، از دیدار با بستگان حتی والدین، خواهر و برادر یعنی اقوام درجه اولمان محروم شده‌ایم، رستوران‌ها و غذاخوری‌ها، سینما و تئاتر تقریبا تعطیل است و دورهمی‌های هرازچندگاهی دوستان هم تشکیل نمی‌شود، محیط‌هایی که به آن عادت داریم و دور هم جمع می‌شدیم و درباره روز و روزگار، ناراحتی‌ها و چالش‌ها، شادی‌ها، استرس‌ها و آزاردیدگی‌های‌مان با یکدیگر سخن می‌گفتیم، در فضایی که دوستش داشتیم، هیجان‌ها و دلمشغو‌لی‌مان را برملا می‌کردیم، خالی از فشار و استرس می‌شدیم، احساس راحتی می‌کردیم، انرژی مثبت می‌گرفتیم، تنهایی‌مان برطرف می‌شد، زیرا عزیزانی را ملاقات و دیدار می‌کردیم که دوستشان داشتیم و داریم و سنگ صبور ما بودند و هستند. همه این امکانات و فرصت‌ها را از دست داده‌ایم.

از سوی دیگر اکنون مدارس تعطیل شده و بچه‌هایمان تمام روز در کنار ما هستند، باید محیط را آرام نگه داریم تا آنها بتوانند از طریق دنیای مجازی درسشان را بخوانند، در حقیقت مسئولیتی جدید بر دیگر مسئولیت‌هایمان اضافه شده است، البته قطع و وصل‌شدن اینترنت و تماس دانش‌آموزان با معلمان و کلاس درس و دنیای مجازی دغدغه‌ای دیگر بر زندگی روزمره ما پدر و مادر‌ها اضافه کرده است.
اکنون بچه‌ها نیز تحت تأثیر شرایط کرونایی دیگر دل و دماغ شیطنت‌های سابقشان را که نوعی سرگرمی برای والدین بود، ندارند که آن هم نوعی دپرس است.
هر شب رادیو و تلویزیون از تعداد بیماران کرونایی، بستری‌شدگان و متأسفانه آمار فوت‌شدگان به ما خبر می‌دهد که باعث می‌شود دست تأسف بر هم زنیم و غم و غصه‌مان فزونی بگیرد، گاهی می‌شنویم که آمار کرونایی‌ها کاهش یافته، خدا را شکر و دعا می‌کنیم که این بلیه زودتر از جهان برداشته شود.
آری ما در دوران خاصی و با سبک و شمایلی زندگی می‌کنیم که حقیقتا هیچ تجربه‌ای از آن وجود نداشته است و واقعا یک دل‌مردگی عمومی در جامعه رسوخ کرده و متأسفانه تأثیرات منفی پایداری بر روابط انسان‌ها گذاشته است. از بعد اقتصادی بازار کسب‌وکار و فعالیت‌های اقتصادی به‌شدت از رونق افتاده و بیشتر زندگی‌ها تحت تأثیر این کرونای لعنتی قرار گرفته است.
در چنین شرایطی همچنان‌که پزشکان و پرستاران و همه کادر پزشکی در تلاش شبانه‌روزی برای مبارزه و مقابله با ویروس کووید‌۱۹ هستند؛ به‌طوری‌که تقدیر و تشکر همگانی را برانگیخته است و معلمان می‌کوشند با استفاده از امکانات دنیای مجازی، تدریس دانش‌آموزان را استمرار دهند، از مسئولان فرهنگی و فراغتی و دنیای سرگرمی‌ها نیز انتظار می‌رود به سهم بسیار مهم خود که کاهش این افسردگی‌ها و دل‌مردگی‌هاست عمل کنند و به وظیفه سازمانی خود که آوردن شادی و نشاط و سرگرمی‌های مفرح به محیط خانواده‌های محبوس‌شده است، عمل کنند و بدانند که وظیفه آنان کمتر از مسئولیت‌های وزارت بهداشت و درمان نیست بلکه بیشتر است؛ زیرا اگر مقابله با کرونا از طریق کاهش فاصله اجتماعی، زدن ماسک و رعایت نکات بهداشتی و بالاخره انجام واکسیناسیون عمومی قابل کنترل و درمان است، پیامدهای دل‌مردگی‌ها، افسردگی‌ها‌ی عمیق و زخمی که بر روابط خانوادگی و ارتباط با فرزندان و دوستان می‌گذارد، به این زودی‌ها و به‌آسانی قابل جبران و اصلاح نیست که نیازمند یک برنامه‌ریزی استراتژیک و ملی با مشارکت جمعی متخصصان و کار تیمی است تا این رفتار‌های غیرمرسوم و نگران‌کننده و تعارض‌های بین‌فردی اصلاح شود. حتی برخی از متخصصان آسیب‌های اجتماعی و روان‌شناسان، بروز حوادث اخیر، قتل‌های خانوادگی و اختلافات و تعارضات موجود در جامعه را از پیامد‌های کاهش ارتباطات عاطفی و خانوادگی، حذف تعاملات اجتماعی و تخلیه‌نشدن فشار‌های مستمر روحی و روانی واردشده بر مردم و جامعه می‌دانند. امیدواریم همه کسانی که هنوز بر اریکه مدیریت کشور مستقر هستند، قبل از سپردن مسئولیت خود به تیم جدید فرصتی برای واکاوی این مسائل پیدا کنند و برای پیشگیری از چالش‌ها و تکانش‌هایی که بیان شد، راهکاری بیندیشند و به اجرا بگذارند و آنان که در تلاش برای رسیدن به بالاترین مقام اجرائی کشور هستند، قدری هم از مباحث سیاسی و اقتصادی فاصله بگیرند، به مسائل روانی و اجتماعی جامعه و به نیاز مردم به شادی فکر کنند و خروج از این بن‌بست‌ها را مدنظر قرار دهند.
متأسفانه تاکنون که چنین توجهی ملاحظه نمی‌شود، اگرچه هنوز فرصت باقی است و ان‌شاءالله قلندر بیدار.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها