|

آغاز نشست گروه 7 در سایه قدرت‌نمایی چین

فرصت آخر غرب برای رهبری

نشست‌های بین‌المللی در میان انبوه عکس‌ها و بیانیه‌ها می‌آیند و می‌روند و این بیانیه‌ها هم تأثیر چندانی در پایان‌دادن به بحران‌ها و چالش‌ها ندارند. اما نشست گروه 7 (G7) که قرار است از فردا در «کورنوال» بریتانیا برگزار شود، می‌تواند رویدادی نادر و بسیار پراهمیت باشد؛ پراهمیت برای کشورهای شرکت‌کننده، برای اتحاد غرب و برای تمام جهان.
برای بوریس جانسون نخست‌وزیر بریتانیا که میزبان این نشست است، فرصتی برای زدودن تصورهای طولان‌‌مدت درباره ناتوانی سیاسی او و اثبات این امر است که می‌تواند یک جلسه مهم بین‌المللی را هدایت کند. نخست‌وزیر بریتانیا همچنین باید نشان دهد که «بریتانیای جهانی» فراتر از یک شعار است.
برای جو بایدن در اولین سفر خود به‌عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده به خارج از کشور، فرصتی فراهم شده تا عملی‌شدن شعار «بازگشت آمریکا» را نشان دهد. بایدن به صراحت اعلام کرده است که قصد دارد دموکراسی‌های جهان را در برابر روسیه و چین متحد کند.
رئیس‌جمهوری ایالات متحده یک دیدار دوجانبه با جانسون و پس از آن سه نشست با متحدان دموکرات واشنگتن در گروه 7، ناتو و نشست مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده خواهد داشت و در مرحله آخر هم در ژنو با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه دیدار می‌کند. او قصد دارد پیامی منسجم و یکپارچه از طرف آمریکا و متحدان دموکراتیک آن به رئیس‌جمهوری روسیه بدهد. اجلاس گروه 7 همچنین پیامی غیرمستقیم به چین ارسال خواهد کرد. دستگاه پروپاگاندای حکومت پکن این خط تبلیغاتی را دنبال می‌کند که غرب به سمت انحطاطی بی‌سابقه پیش می‌رود. در چنین شرایطی برگزاری موفقیت‌آمیز نشست گروه 7 این ایده را تقویت کند که غرب می‌تواند همچنان رهبری جهانی را در اتحاد با سایر دموکراسی‌های آسیا و سراسر جهان در دست داشته باشد. این بخشی از هویت گروه 7 است که به‌عنوان یک باشگاه دموکراتیک، باید اهمیت نقش و جایگاه خود را در دوره افزایش تنش بین چین و غرب نمایان کند. هفت کشور اصلی عضو این گروه شامل ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کانادا اولین‌‌بار در دهه 1970 گرد هم آمدند. در پایان جنگ سرد، روسیه به این گروه دعوت شد و گروه به «گروه 8» تغییر یافت اما حضور مسکو در این باشگاه بلندمدت نبود و پس از الحاق کریمه به خاک روسیه در سال 2014، این کشور از گروه اخراج شد. یکی از چالش‌های بزرگ در رابطه با گروه 7 کاهش سهم اقتصاد جهانی است که از سوی هفت کشور عضو ارائه می‌شود.
احیای گروه 7
اندیشکده «چتم هاوس» گزارش داده که در دهه 1970 کشورهای گروه 7 حدود 80 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می‌دادند و این میزان در حال حاضر به حدود 40 درصد رسیده است. هنگامی که بحران مالی در سال 2008 تمام جهان را فرا گرفت، این نیاز شکل گرفت که در مقایسه با گروه 7، گروه بزرگ‌تری از کشورها برای هدایت اقتصاد جهان و عبور از این‌گونه بحران‌ها مورد نیاز است.
برای مقابله با این شرایط اضطراری، دولت جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، اولین اجلاس گروه 20 را تشکیل داد که شامل اعضای گروه 7 و قدرت‌های نوظهور اقتصادی مانند برزیل، هند و مهم‌‌تر از همه چین بود. به نظر می‌رسید که موفقیت گروه 20 (G20) در سازماندهی اقدامات بین‌المللی برای جلوگیری از رکود جهانی این امر را تأیید می‌کند که دوران گروه 7 سپری شده است.
حتی در همان ابتدای تشکیل گروه 20، حدس و گمان‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه اعضای گروه 7 ممکن است دیگر هرگز دور هم جمع نشوند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا هم این گروه را منسوخ و عقب‌افتاده دانسته بود. اما عزم تازه دولت بایدن برای عقب‌راندن مسکو و پکن انگیزه مضاعفی برای ادامه حیات گروه 7 فراهم کرده است.
با این حال این واقعیت که گروه 7 دیگر بخش عمده اقتصاد جهان را در دست خود ندارد و اقتصاد جهانی به سمت یورو-آتلانتیک متمایل شده، همچنان یک مشکل جدی برای اعضای این باشگاه است. گروه 7 برای جبران خسارت، چهار میهمان را به اجلاس امسال دعوت کرده است؛ استرالیا، هند، آفریقای جنوبی و کره‌جنوبی. این واقعیت که سه میهمان از کشورهای آسیایی هستند، نقش این گروه را در تلاش برای عقب‌راندن پکن نشان می‌دهد.
لزوم همکاری با چین
اما با نگاهی به چندین موضوع اصلی که در دستور کار نشست امسال گروه 7 قرار گرفته است -‌همه‌گیری کرونا، تغییرات آب‌و‌هوایی و تجارت‌- مشخص می‌شود که گروه 7 هنوز نمی‌تواند بسیاری از چالش‌ها ازجمله موارد اشاره‌شده را بدون همکاری پکن حل کند. این موضوعات مسائل جهانی هستند که بدون مشارکت پرجمعیت‌ترین کشور و دومین اقتصاد بزرگ جهان قابل رفع نیستند.
به نظر می‌رسد رویکرد گروه 7 به این معضلات، تلاش برای هدایت عملی و اخلاقی اقدامات در سطح جهان است. به‌عنوان نمونه می‌توان به توافقی اشاره کرد که در مورد حداقل نرخ مالیات شرکت‌های بزرگ حاصل شده و قرار است در جلسه گروه 7 امضا شود و سپس در اجلاس گروه 20 در اواخر سال جاری مورد بررسی قرار گیرد.
در روزهای گذشته وزرای اقتصادی گروه 7 توافق کردند که برای شرکت‌های چندملیتی، نرخ حداقل مالیات جهانی را وضع کنند. به این ترتیب شرکت‌های چندملیتی ازجمله غول‌های تکنولوژی جهان مانند مایکروسافت، فیس‌بوک، گوگل و آمازون ملزم به پرداخت ۱۵ درصد مالیات خواهند بود.
سؤال اصلی در نشست گروه 7 امسال این خواهد بود که آیا این گروه می‌تواند اقدامات عملی دیگری فراتر از شعارهای زیبا درباره واکسیناسیون جهانی، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و «تجارت آزاد و منصفانه» پیدا کند؟ در مورد مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا، یک گام آشکار، افزایش درخور توجه بودجه کوواکس (برنامه جهانی واکسیناسیون) است.
ایالات متحده و بریتانیا نیز تحت فشار قرار خواهند گرفت تا قبل از تکمیل واکسیناسیون در داخل، واکسن بیشتری در اختیار کشورهای درحال‌توسعه قرار دهند. البته این امر از نظر سیاسی اقدامی بسیار دشوار است و می‌تواند مخالفت‌های سیاسی داخلی را برانگیزد. اما رهبران غرب به این امر آگاه هستند که اگر از این مسئولیت شانه خالی کنند، چین در موقعیت خوبی قرار دارد تا موتور محرک واکسیناسیون جهانی شود.
رقبای چینی و روسی گروه 7 در استفاده از دیپلماسی واکسن پیش افتاده‌اند و از آن برای توسعه و تقویت حضور و نفوذ خود در کشورهای مختلف جهان ازجمله کشورهای در‌حال‌توسعه و فقیر استفاده کرده‌اند و کشورهای گروه 7 برای جبران عقب‌ماندگی خود در این زمینه امکان دارد کمک‌هایی را به همین منظور اختصاص دهند.
از آنجا که چین در حال حاضر بزرگ‌ترین کشور انتشاردهنده گازهای گلخانه‌ای در جهان است، برای رهبران گروه 7 امری بیهوده است که بخواهند به تنهایی به حل بحران گرمایش زمین بپردازند. با این حال این گروه می‌تواند پیش از نشست ماه نوامبر برای بررسی این بحران، با توافق در مورد برخی از ابتکارهای مشترک چشمگیر، دستور کار جهانی را پیش ببرد؛ ازجمله این ابتکارها می‌تواند پایان‌دادن به پرداخت یارانه برای صنعت زغال‌سنگ باشد. یک بیماری همه‌گیر جهانی که در یک‌سال‌ونیم اخیر درگیر آن بودیم می‌تواند زمینه‌ای چالش‌برانگیز برای نشست گروه 7 فراهم کند. اما یک بحران جهانی فرصتی منحصربه‌فرد برای نشان‌دادن توانایی رهبری را نیز فراهم می‌کند و رهبران گروه 7 باید از این فرصت استفاده کند؛ فرصتی که ممکن است تکرار نشود.

نشست‌های بین‌المللی در میان انبوه عکس‌ها و بیانیه‌ها می‌آیند و می‌روند و این بیانیه‌ها هم تأثیر چندانی در پایان‌دادن به بحران‌ها و چالش‌ها ندارند. اما نشست گروه 7 (G7) که قرار است از فردا در «کورنوال» بریتانیا برگزار شود، می‌تواند رویدادی نادر و بسیار پراهمیت باشد؛ پراهمیت برای کشورهای شرکت‌کننده، برای اتحاد غرب و برای تمام جهان.
برای بوریس جانسون نخست‌وزیر بریتانیا که میزبان این نشست است، فرصتی برای زدودن تصورهای طولان‌‌مدت درباره ناتوانی سیاسی او و اثبات این امر است که می‌تواند یک جلسه مهم بین‌المللی را هدایت کند. نخست‌وزیر بریتانیا همچنین باید نشان دهد که «بریتانیای جهانی» فراتر از یک شعار است.
برای جو بایدن در اولین سفر خود به‌عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده به خارج از کشور، فرصتی فراهم شده تا عملی‌شدن شعار «بازگشت آمریکا» را نشان دهد. بایدن به صراحت اعلام کرده است که قصد دارد دموکراسی‌های جهان را در برابر روسیه و چین متحد کند.
رئیس‌جمهوری ایالات متحده یک دیدار دوجانبه با جانسون و پس از آن سه نشست با متحدان دموکرات واشنگتن در گروه 7، ناتو و نشست مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده خواهد داشت و در مرحله آخر هم در ژنو با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه دیدار می‌کند. او قصد دارد پیامی منسجم و یکپارچه از طرف آمریکا و متحدان دموکراتیک آن به رئیس‌جمهوری روسیه بدهد. اجلاس گروه 7 همچنین پیامی غیرمستقیم به چین ارسال خواهد کرد. دستگاه پروپاگاندای حکومت پکن این خط تبلیغاتی را دنبال می‌کند که غرب به سمت انحطاطی بی‌سابقه پیش می‌رود. در چنین شرایطی برگزاری موفقیت‌آمیز نشست گروه 7 این ایده را تقویت کند که غرب می‌تواند همچنان رهبری جهانی را در اتحاد با سایر دموکراسی‌های آسیا و سراسر جهان در دست داشته باشد. این بخشی از هویت گروه 7 است که به‌عنوان یک باشگاه دموکراتیک، باید اهمیت نقش و جایگاه خود را در دوره افزایش تنش بین چین و غرب نمایان کند. هفت کشور اصلی عضو این گروه شامل ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کانادا اولین‌‌بار در دهه 1970 گرد هم آمدند. در پایان جنگ سرد، روسیه به این گروه دعوت شد و گروه به «گروه 8» تغییر یافت اما حضور مسکو در این باشگاه بلندمدت نبود و پس از الحاق کریمه به خاک روسیه در سال 2014، این کشور از گروه اخراج شد. یکی از چالش‌های بزرگ در رابطه با گروه 7 کاهش سهم اقتصاد جهانی است که از سوی هفت کشور عضو ارائه می‌شود.
احیای گروه 7
اندیشکده «چتم هاوس» گزارش داده که در دهه 1970 کشورهای گروه 7 حدود 80 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می‌دادند و این میزان در حال حاضر به حدود 40 درصد رسیده است. هنگامی که بحران مالی در سال 2008 تمام جهان را فرا گرفت، این نیاز شکل گرفت که در مقایسه با گروه 7، گروه بزرگ‌تری از کشورها برای هدایت اقتصاد جهان و عبور از این‌گونه بحران‌ها مورد نیاز است.
برای مقابله با این شرایط اضطراری، دولت جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، اولین اجلاس گروه 20 را تشکیل داد که شامل اعضای گروه 7 و قدرت‌های نوظهور اقتصادی مانند برزیل، هند و مهم‌‌تر از همه چین بود. به نظر می‌رسید که موفقیت گروه 20 (G20) در سازماندهی اقدامات بین‌المللی برای جلوگیری از رکود جهانی این امر را تأیید می‌کند که دوران گروه 7 سپری شده است.
حتی در همان ابتدای تشکیل گروه 20، حدس و گمان‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه اعضای گروه 7 ممکن است دیگر هرگز دور هم جمع نشوند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا هم این گروه را منسوخ و عقب‌افتاده دانسته بود. اما عزم تازه دولت بایدن برای عقب‌راندن مسکو و پکن انگیزه مضاعفی برای ادامه حیات گروه 7 فراهم کرده است.
با این حال این واقعیت که گروه 7 دیگر بخش عمده اقتصاد جهان را در دست خود ندارد و اقتصاد جهانی به سمت یورو-آتلانتیک متمایل شده، همچنان یک مشکل جدی برای اعضای این باشگاه است. گروه 7 برای جبران خسارت، چهار میهمان را به اجلاس امسال دعوت کرده است؛ استرالیا، هند، آفریقای جنوبی و کره‌جنوبی. این واقعیت که سه میهمان از کشورهای آسیایی هستند، نقش این گروه را در تلاش برای عقب‌راندن پکن نشان می‌دهد.
لزوم همکاری با چین
اما با نگاهی به چندین موضوع اصلی که در دستور کار نشست امسال گروه 7 قرار گرفته است -‌همه‌گیری کرونا، تغییرات آب‌و‌هوایی و تجارت‌- مشخص می‌شود که گروه 7 هنوز نمی‌تواند بسیاری از چالش‌ها ازجمله موارد اشاره‌شده را بدون همکاری پکن حل کند. این موضوعات مسائل جهانی هستند که بدون مشارکت پرجمعیت‌ترین کشور و دومین اقتصاد بزرگ جهان قابل رفع نیستند.
به نظر می‌رسد رویکرد گروه 7 به این معضلات، تلاش برای هدایت عملی و اخلاقی اقدامات در سطح جهان است. به‌عنوان نمونه می‌توان به توافقی اشاره کرد که در مورد حداقل نرخ مالیات شرکت‌های بزرگ حاصل شده و قرار است در جلسه گروه 7 امضا شود و سپس در اجلاس گروه 20 در اواخر سال جاری مورد بررسی قرار گیرد.
در روزهای گذشته وزرای اقتصادی گروه 7 توافق کردند که برای شرکت‌های چندملیتی، نرخ حداقل مالیات جهانی را وضع کنند. به این ترتیب شرکت‌های چندملیتی ازجمله غول‌های تکنولوژی جهان مانند مایکروسافت، فیس‌بوک، گوگل و آمازون ملزم به پرداخت ۱۵ درصد مالیات خواهند بود.
سؤال اصلی در نشست گروه 7 امسال این خواهد بود که آیا این گروه می‌تواند اقدامات عملی دیگری فراتر از شعارهای زیبا درباره واکسیناسیون جهانی، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و «تجارت آزاد و منصفانه» پیدا کند؟ در مورد مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا، یک گام آشکار، افزایش درخور توجه بودجه کوواکس (برنامه جهانی واکسیناسیون) است.
ایالات متحده و بریتانیا نیز تحت فشار قرار خواهند گرفت تا قبل از تکمیل واکسیناسیون در داخل، واکسن بیشتری در اختیار کشورهای درحال‌توسعه قرار دهند. البته این امر از نظر سیاسی اقدامی بسیار دشوار است و می‌تواند مخالفت‌های سیاسی داخلی را برانگیزد. اما رهبران غرب به این امر آگاه هستند که اگر از این مسئولیت شانه خالی کنند، چین در موقعیت خوبی قرار دارد تا موتور محرک واکسیناسیون جهانی شود.
رقبای چینی و روسی گروه 7 در استفاده از دیپلماسی واکسن پیش افتاده‌اند و از آن برای توسعه و تقویت حضور و نفوذ خود در کشورهای مختلف جهان ازجمله کشورهای در‌حال‌توسعه و فقیر استفاده کرده‌اند و کشورهای گروه 7 برای جبران عقب‌ماندگی خود در این زمینه امکان دارد کمک‌هایی را به همین منظور اختصاص دهند.
از آنجا که چین در حال حاضر بزرگ‌ترین کشور انتشاردهنده گازهای گلخانه‌ای در جهان است، برای رهبران گروه 7 امری بیهوده است که بخواهند به تنهایی به حل بحران گرمایش زمین بپردازند. با این حال این گروه می‌تواند پیش از نشست ماه نوامبر برای بررسی این بحران، با توافق در مورد برخی از ابتکارهای مشترک چشمگیر، دستور کار جهانی را پیش ببرد؛ ازجمله این ابتکارها می‌تواند پایان‌دادن به پرداخت یارانه برای صنعت زغال‌سنگ باشد. یک بیماری همه‌گیر جهانی که در یک‌سال‌ونیم اخیر درگیر آن بودیم می‌تواند زمینه‌ای چالش‌برانگیز برای نشست گروه 7 فراهم کند. اما یک بحران جهانی فرصتی منحصربه‌فرد برای نشان‌دادن توانایی رهبری را نیز فراهم می‌کند و رهبران گروه 7 باید از این فرصت استفاده کند؛ فرصتی که ممکن است تکرار نشود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها