جمهورى درختستان
شرق: چگونه میتوان هم از مردم گریخت و هم از نزدیک با ایشان و برایشان، زندگی کرد؟ چگونه میتوان هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینه آن پشت پا زد و هم برای آنان و به کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستوجو کرد؟ اینها پرسشهایی است که ایتالو کالوینو در «بارون درختنشین» میکوشد پاسخی برایشان پیدا کند و چنانکه در مقدمه رمان با ترجمه مهدی سحابی آمده، «بارون روندو» شخصیت این رمان است که به این پرسشها پاسخ مىگوید. پاسخى نه با وعظ و نظریهپردازى که با خود زندگىاش، با شیوه زیستنش مىآموزد که براى آدم همهچیز شدنى است. «بارون روندو از سنتهاى کهنه و قیدهاى بىچونوچراى اجتماعى مىگریزد و شیوهاى از زیستن را براى خود برمىگزیند که دیگر کوچکترین همانندگى با زندگى مردمان ندارد. زمین سفت و آشناى زیر پا را رها مىکند و به زندگى در راه پیچاپیچ و لرزان بالاى درختان مىرود، یعنى مىتوان گفت که دنیاى دیگرى را جایگاه خود مىکند؛ اما نه اینکه در برج عاج بنشیند». مترجم کتاب تأکید میکند که فاصلهگرفتنِ بارون از زمین براى دورىجستن از مردم نیست و برعکس؛ پندارى در جستوجوى میدان دید گستردهترى به میان شاخ و برگ درختان مىرود تا همهچیز را بهتر و بیشتر ببیند، تا بهتر بتواند به آنچه برایش «شورش» کرده است عمل کند. «آنچه بارون روندو را به سرکشى و خیرهسرى وامىدارد و به دنیاى سبز وهوایى مىکشاند، دلزدگى از نظم کهنه اجتماعى و نیاز پرشور به دگرگونکردن آن، و پىافکندن نظم تازهاى است که کردار آدمیان و رابطهشان را با خودشان و طبیعت، درست و بسامان کند». بارون روندو به هیچ انگیزه و دستاویزى در بیرون از میدان بینش و دانش و توانایى انسان کارى ندارد و به همین دلیل، همه آنچه مىکند و در نگاه اول شگرف و حتى افسانهاى مىنماید، در نهایت واقعى است و با تجربه سازگارى دارد. ازاینرو، همانگونه که برادر بارون در پاسخ ولتر مىگوید، دورىگرفتن او از زمین براى نزدیکترشدن به آسمان نیست، براى این است که زمین را بهتر ببیند». این ادعا به زعم مترجم رمان، در عمل بهخوبى به اثبات مىرسد. بارون که ظاهر مردمگریزش او را هرچه بیشتر به جانوران و درختان ماننده مىکند، در واقع با کوچکترین جنبههاى زندگى اجتماعى هم کار دارد و در این مسیر از تلاش جمعی برای فرونشاندن آتش جنگل تا تاراندن گرگهای گرسنه دریغ نمیکند. بارون به انقلابی جهانی میاندیشد و از برپایی «جمهورى درختستان» سخن به میان میآورد: «دانش نوپا همهچیز را شدنى مىنمایاند و کلیدى است که مىتواند هر درِ از دیرباز بستهاى را بگشاید: دوره روشنایى است، دورانى است که خرد بر جهان فرمان مىراند و نوآورانى با تیغ تیز دانایى به ستیز با باورهاى کهنه برمىخیزند، دوره جوششها و خیزشهایى است که باید انسانى نو از آن زاییده شود». ایتالو کالوینو از چهرههاى ماندگار ادبیات ایتالیا، با تکیه بر تخیل و طنز ظریف و درهمآمیزی واقعیت و تاریخ، سبک ادبی خود را خلق کرده و آثارش سرشار از تمثیل و استعاره است. «بارون درختنشین» معروفترین اثر و بهترین نمونه سبک کار اوست که آن را «قصیدهاى در ستایش از درخت» نیز خواندهاند. این رمان اخیرا در شکل و شمایل تازه در قطع پالتویی در نشر نگاه منتشر شده است.
شرق: چگونه میتوان هم از مردم گریخت و هم از نزدیک با ایشان و برایشان، زندگی کرد؟ چگونه میتوان هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینه آن پشت پا زد و هم برای آنان و به کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستوجو کرد؟ اینها پرسشهایی است که ایتالو کالوینو در «بارون درختنشین» میکوشد پاسخی برایشان پیدا کند و چنانکه در مقدمه رمان با ترجمه مهدی سحابی آمده، «بارون روندو» شخصیت این رمان است که به این پرسشها پاسخ مىگوید. پاسخى نه با وعظ و نظریهپردازى که با خود زندگىاش، با شیوه زیستنش مىآموزد که براى آدم همهچیز شدنى است. «بارون روندو از سنتهاى کهنه و قیدهاى بىچونوچراى اجتماعى مىگریزد و شیوهاى از زیستن را براى خود برمىگزیند که دیگر کوچکترین همانندگى با زندگى مردمان ندارد. زمین سفت و آشناى زیر پا را رها مىکند و به زندگى در راه پیچاپیچ و لرزان بالاى درختان مىرود، یعنى مىتوان گفت که دنیاى دیگرى را جایگاه خود مىکند؛ اما نه اینکه در برج عاج بنشیند». مترجم کتاب تأکید میکند که فاصلهگرفتنِ بارون از زمین براى دورىجستن از مردم نیست و برعکس؛ پندارى در جستوجوى میدان دید گستردهترى به میان شاخ و برگ درختان مىرود تا همهچیز را بهتر و بیشتر ببیند، تا بهتر بتواند به آنچه برایش «شورش» کرده است عمل کند. «آنچه بارون روندو را به سرکشى و خیرهسرى وامىدارد و به دنیاى سبز وهوایى مىکشاند، دلزدگى از نظم کهنه اجتماعى و نیاز پرشور به دگرگونکردن آن، و پىافکندن نظم تازهاى است که کردار آدمیان و رابطهشان را با خودشان و طبیعت، درست و بسامان کند». بارون روندو به هیچ انگیزه و دستاویزى در بیرون از میدان بینش و دانش و توانایى انسان کارى ندارد و به همین دلیل، همه آنچه مىکند و در نگاه اول شگرف و حتى افسانهاى مىنماید، در نهایت واقعى است و با تجربه سازگارى دارد. ازاینرو، همانگونه که برادر بارون در پاسخ ولتر مىگوید، دورىگرفتن او از زمین براى نزدیکترشدن به آسمان نیست، براى این است که زمین را بهتر ببیند». این ادعا به زعم مترجم رمان، در عمل بهخوبى به اثبات مىرسد. بارون که ظاهر مردمگریزش او را هرچه بیشتر به جانوران و درختان ماننده مىکند، در واقع با کوچکترین جنبههاى زندگى اجتماعى هم کار دارد و در این مسیر از تلاش جمعی برای فرونشاندن آتش جنگل تا تاراندن گرگهای گرسنه دریغ نمیکند. بارون به انقلابی جهانی میاندیشد و از برپایی «جمهورى درختستان» سخن به میان میآورد: «دانش نوپا همهچیز را شدنى مىنمایاند و کلیدى است که مىتواند هر درِ از دیرباز بستهاى را بگشاید: دوره روشنایى است، دورانى است که خرد بر جهان فرمان مىراند و نوآورانى با تیغ تیز دانایى به ستیز با باورهاى کهنه برمىخیزند، دوره جوششها و خیزشهایى است که باید انسانى نو از آن زاییده شود». ایتالو کالوینو از چهرههاى ماندگار ادبیات ایتالیا، با تکیه بر تخیل و طنز ظریف و درهمآمیزی واقعیت و تاریخ، سبک ادبی خود را خلق کرده و آثارش سرشار از تمثیل و استعاره است. «بارون درختنشین» معروفترین اثر و بهترین نمونه سبک کار اوست که آن را «قصیدهاى در ستایش از درخت» نیز خواندهاند. این رمان اخیرا در شکل و شمایل تازه در قطع پالتویی در نشر نگاه منتشر شده است.