|

ما متهمیم!

دیوار روزنامه‌نگاری خیلی کوتاه است؛ این مسئله روزنامه‌نگاری کشورهای در‌حال‌توسعه و به قولی پیرامونی است. در این کشورها، روزنامه‌نگار همواره متهم است مگر اینکه خلافش ثابت شود.

سینا رحیم پور روزنامه‌نگار

 دیوار روزنامه‌نگاری خیلی کوتاه است؛ این مسئله روزنامه‌نگاری کشورهای در‌حال‌توسعه و به قولی پیرامونی است. در این کشورها، روزنامه‌نگار همواره متهم است مگر اینکه خلافش ثابت شود. کسانی که روزنامه‌نگاری را چه قبل و چه بعد از انقلاب تجربه کرده‌اند، به کوتاهی این دیوار باور دارند و تجربه زیسته‌شان می‌گوید که در بحران‌های سیاسی و اجتماعی، این روزنامه‌نگاران هستند که بیش از همه آسیب می‌بینند و هزینه می‌پردازند. زمینه‌های تاریخی این مواجهه هم به دوره مشروطه بازمی‌گردد. داستان ما از مشروطه و روزنامه‌نگارانی مانند شیخ ‌احمد روحی و میرزا ‌آقاخان کرمانی تا به امروز همین بوده است.

امروز دیگر مسئله فقط یک بُعد ندارد؛ در گذشته روزنامه‌نگاران فقط از سوی حکومت‌ها مؤاخذه می‌شدند، حالا اما از سوی گروه‌های اجتماعی هم با هر باور و تفکری تحت فشار هستند و اگر روزنامه‌نگار سخنی بگوید که به میل آنها نباشد، چنان عرصه را بر‌ایش‌ تنگ می‌کنند که برخی عطای شغل خبرنگاری را به لقایش می‌بخشند و تحریریه روزنامه را ترک می‌کنند. انگار در پیشانی‌نوشت این آدم‌ها نوشته‌اند که سرنوشت سختی پیش‌رو دارند.

در هر صورت، تقدیر این‌گونه بوده است که در هر نزاع سیاسی بین جریان‌های داخلی با یکدیگر و اپوزیسیون با نیروهای سیاسی داخل کشور، پیکان اتهام به سوی خبرنگار داخلی گرفته می‌شود‌. راستی اگر روزنامه‌نگاران نبودند، چه کسانی در این جایگاه قرار می‌گرفتند؟

عمر شادی‌های ما کوتاه و ناپایدار است. چند ساعتی بیشتر دوام ندارد. روزنامه‌نگاران یک تحریریه با یک خط‌مشی مشخص که باید بر اساس قانون آزادی مطبوعات قلم بزنند، در حین ناباوری با اتهاماتی کاملا متفاوت روبه‌رو می‌شوند؛ گاه آنها به واسطه غرب‌گرایی سرزنش می‌شوند و گاه به دلیل شرق‌گرایی. داستانی است حال‌و‌روز خبرنگار داخلی. به کاری مشغول هستیم که در آن بیم جان داریم و امیدی به نان نداریم. بیش از همه، گرفتار عذاب‌وجدانی عمیق هستیم که گاه آن‌طور که پسندیده است، به خاطر محدودیت‌ها نمی‌توانیم در کنار مردم باشیم. ما هم مثل مردم هستیم، اما دست‌بسته‌تر از آنها. عده‌ای از روزنامه‌نگاران در این شرایط دوام نیاوردند و به خارج از کشور رفتند. برخی تغییر شغل دادند. اندکی هم که مانده‌اند و باور دارند باید بمانند و روایت کنند، روزگار سختی دارند.

راستش را بخواهید در شش ماهی که گذشت، پیچیدگی‌های همیشگی مسیر برایمان دوچندان شد؛ به دنبال انجام وظیفه حرفه‌ای‌مان بودیم و باز متهم بودیم. ما حتی به خاطر اینکه جان کسی گرفته نشود و خون از دماغ کسی نیاید هم متهم بودیم. ما به خاطر اینکه چرا برخی از همکاران‌مان در بند هستند، متهم بودیم و هم به این خاطر که چرا برخی از همکاران‌مان آزادند‌. از حقیقت این روزها فرار نمی‌کنیم. امیدمان به این است که روزی دستمان برای فعالیت بازتر باشد و خودمان در درون‌مان برای آنچه فکر می‌کنیم باید گفته شود، دست به خودسانسوری نزنیم. ما فقط می‌خواهیم قدری کمتر رنج ببریم.