|

نتایج جستجو :

  • «آن تُنداتندیِ قدم‌ها و آن بی‌تکلیفی دست‌ها چی داشت توی خودش که بغض و برزخ ریخته بود توی نگاهش؟ شِرق‌شِرِق کوفته‌‌شدن…