|

فرشاد مومنی:

دانشگاه را تبدیل به خانه اموات کرده‌اند!

مصدق نه‌تنها فساد را کنترل و انضباط مالی دولت را ایجاد و فرایند‌های تصمیم گیری و تخصیص منابع را شفاف کرد، بلکه تلاش کرد آزادی مطبوعات حفظ شود تا فساد در دولت رخنه نکند. به نهاد دانشگاه استقلال بخشید و سعی کرد از دست‌اندازی قدرت مصون بماند. اکنون دانشگاه را از جهاتی تبدیل به خانه اموات کرده‌اند و نفسی از آن بیرون نمی‌آید.

دانشگاه را تبدیل به خانه اموات کرده‌اند!

به گزارش شبکه شرق، اکنون دانشگاه را از جهاتی تبدیل به خانه اموات کرده‌اند و نفسی از آن بیرون نمی‌آید. دنبال این هستند که بهانه پیدا کنند و با هر استاد باشرف و صاحب صلاحیتی برخورد کنند و او را از انگیزه بیندازند، خلع کنند و افراد بی‌کیفیت و کم‌کیفیتی را جایگزین او کنند. این‌ها هیچ کدام به نفع کشور نیست.

فرشاد مومنی، با بیان اینکه برخی از دولتمردان ما حرف‌هایی می‌زنند که شرم‌آور است، گویی آن‌ها یک روز تاریخ را نخوانده اند، گفت: تمام کارکرد‌هایی که روس و انگلیس در دوره قاجار و آمریکا و انگلیس در دوره پهلوی علیه شکل‌گیری بنیه تولید ملی در ایران به کار گرفتند، به صورت قاعده در چارچوب برنامه تعدیل ساختاری آمده است. تلخ و غم‌انگیز است که تمام عوارضش علیه توسعه ایران، عریان شده است.

دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست «ملی شدن نفت و توسعه ملی» سخن می‌گفت، خاطرنشان کرد: میراث اندیشه‌ای دکتر مصدق، در زمینه نرم افزار‌های مورد نیاز برای توسعه، اگر اهمیتی فراتر از ملی شدن نفت نداشته باشد، کمتر از آن هم نیست. این هوشمندی‌ها دستاورد‌های مقطعی بزرگ داشت و دشمنان استقلال، آزادی و توسعه ایران، بدنامی کودتا را به جان خریدند تا استمرار آن حرکت اعتلابخش را در ایران متوقف کنند.

وی با بیان اینکه مساله ملی شدن نفت، به معنای دقیق کلمه، مساله‌ای ملی بود و شاید جرم دکتر مصدق این بود که عالمانه، هوشمندانه و مدبرانه در این مسیر ایفای نقش کرد، افزود: در دوره بعد از نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز، اراده مشکوکی وجود دارد که احساس یاس، سرخوردگی وناتوانی را در مردم ایران القا کند که از درون آن، تسلیم ذهنی نسبت به سلطه خارجی‌ها در ایران را اجتناب ناپذیر نشان دهد. به گمان من، در عین حال که این انتظار که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی، انتظار اینکه یک فرد، هیچ نقص و کاستی در کارش نباشد، انتظار نابجایی است، اکثریت قریب به اتفاق نقد‌هایی که به دکتر مصدق شده، از دایره انصاف، اخلاق و علم خارج است.

این اقتصاددان گفت: تمام بساطی که در زمینه شبهه افکنی و به گونه‌ای لجن پراکنی و برچسب زنی‌های غیرعادی درباره دکتر مصدق وجود داشته، درباره قهرمان‌های مشروطیت و پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشته و دارد. البته ما نمی‌توانیم به آن‌ها بگوییم چرا وقتی منافعتان به خطر افتاده است به هر وسیله‌ای متشبث می‌شوید تا قهرمانان توسعه خواهی، عدالت طلبی، آزادی محوری و استقلال طلبی در ایران را بدنام کنید؛ تنها کاری که می‌توانیم مدنظر داشته باشیم و کاش حکومت ما هم به این سطح از بلوغ فکری و شعور برسد که راهبرد تبلیغاتی خود را در این چارچوب قرار دهد این است که به بحث‌های کارشناسی و عالمانه دامن بزند.

مومنی اضافه کرد: در این رابطه، حتی به آن‌ها که شدیدا در این زمینه شائبه مزدوری دارند، یعنی مثلا تهمت‌هایی را می‌زنند و دروغ‌هایی را مطرح می‌کنند و وقتی مستندات نادرست بودن حرفهایشان مطرح می‌شود، مدت کوتاهی سکوت می‌کنند، اما بعد از مدتی دوباره این حرف‌ها را تکرار می‌کنند، هم ایراد نمی‌گیریم. به هر حال پول گرفته اند که این حرف‌ها را تکرار کنند. اما می‌گوییم راه نجات ایران این است که بنیه اندیشه‌ای مردم این سرزمین ارتقا پیدا کند. این مساله، لوازمی دارد که یکی از مهمترین آنها، اجازه سازمان یابی به مردم دادن است.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اگر حکومتی یا افرادی در این زمینه مقاومت هم کنند، حتی اگر حسن نیت هم داشته باشند، عملا بنا به تجربه تاریخی ۲۰۰ سال گذشته، آلت دست خارجی‌ها می‌شوند، خاطرنشان کرد: اندازه‌های خودسازی اندیشه‌ای و تجربی دکتر مصدق آنچنان است که مردم ما باید بفهمند کسانی که به ایشان اهانت می‌کنند یا برچسب می‌زنند، از چه کسی سخن می‌گویند.

مثلا از موضع تحقیر و بدنام کردن، می‌گویند اسم دقیق‌تر مصدق، «مصدق السلطنه» بوده است. باید به آن‌ها گفت این چه شرافتی است که ما به این مساله توجه نداشته باشیم که هر سلطنه‌ای که این همه شرافت، حریت، از خود گذشتگی، درایت و علم داشته، ما به او احترام می‌گذاریم. همانطور که اکنون هم مردم ایران به عباس میرزا عمیقا احترام می‌گذارند و حساب او را از بسیاری از رجال دوره قاجار که عضو دربار بودند متمایز می‌دانند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اظهارداشت: این بلوغ و شعور نجات دهنده است و در کنار همه سوابق علمی و تحصیلی دکتر مصدق و سوابق اجرایی بی نظیر او، مساله‌ای که تقریبا کسی به آن توجه نکرده، این است او ۲۵ سال از کل عمر حدود ۸۵ سال خود را یا در حبس بوده و یا در حصر! در کل تاریخ ۲۵۰ ساله گذشته ایران این خستگی ناپذیری و مجاهدت و شرافت پرهزینه را در چند نفر می‌توانید پیدا کنید!

وی با بیان اینکه مصدق مجاهدت‌های بی نظیری در دوره مشروطیت داشته و آنجا که محمدعلی شاه به مردم اهانت کرد، چه گفتگو‌هایی با او داشته و در برابر کسی که هر جنایتی را علیه مردم حق طبیعی خود می‌داند، با حریت و آزادگی ایستادگی کرده، تاکید کرد: حیاتی است که ما دانش خود را در این باره بالا ببریم و از شبهه افکنی‌هایی که مزدوران و غیرمزدوران علیه دستاورد‌های خارق العاده چهره‌های بزرگ این ملت استفاده کنیم. می‌گوییم آن‌ها هم آزاد باشند، شبهه افکنی کنند و دروغ هم بگویند، اما آن حکومتی که صادق باشد و در توسعه خواهی و استقلال طلبی را فهم کرده باشد، باید با باز کردن باب گفتگو‌های علمی در این زمینه، از ظرفیت‌های ملی برای ایجاد حس اعتماد به نفس و احساس تعلق به کشور استفاده کند.

مومنی با یادآوری اینکه در ادبیات توسعه سیاسی تاکید می‌شود که مردم با مشارکت سیاسی در سرنوشت کشورشان، نسبت به کشورشان احساس تعلق پیدا می‌کنند، گفت: هر حکومتی که به هر بهانه‌ای باب را روی مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم کشورش ببندد، در مسیر مزدوری خارجی‌ها و متزلزل کردن تمامیت ارضی کشور حرکت می‌کند. این‌ها استاندارد‌هایی است که وقتی به میراث اندیشه‌ای دکتر مصدق مراجعه می‌کنید، می‌بینید او در قول و فعل، می‌خواهد این ارتقای اندیشه‌ای را در ایران پدید آورد.

این استاد دانشگاه با بیان این اعتقاد که بزرگترین جرم مصدق از دیدگاه خارجی‌هایی که مطامعی در ایران دارند، این است که او نشان داد قطع مناسبات وابستگی و رانتی امکان پذیر است، اظهارداشت: این یک بارقه امید بزرگ و بی نظیر بود. مشابه این مساله، راجع به اصل انقلاب اسلامی هم وجود دارد، اکنون به واسطه این ناکارآمدی ها، بی کفایتی‌ها و فسادها، خیلی‌ها دچار تردید اساسی شده اند.

در حالی که باید در جای خود و با جزئیات درباره این صحبت کرد که به محض اینکه انقلاب در ایران پیروز شد، آمریکایی‌ها مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار هزینه کردند تا برجسته‌ترین ایران شناسان دنیا بسیج شوند و به این پرسش پاسخ دهند که دولت آمریکا در تنظیم روابطش با حکومت پهلوی چه خطا‌هایی کرده بود که در یک منطقه به غایت استراتژیک، چه خطا‌هایی کرده بود که متحد استراتژیک خود را از دست داد.

وی با بیان اینکه آمریکا اساس کار خود را بر زیربنا‌های اندیشه‌ای خود گذاشت و تلاش کرد از حداکثر ظرفیت‌های دانایی استفاده کند تا خطایی که داشته تکرار نشود، تصریح کرد: به همین دلیل هم آمریکا از ۱۹۷۹ تا امروز، دیگر هرگز یک متحد استراتژیک خود را در یک منطقه استراتژیک از دست نداده است.

مومنی خاطرنشان کرد: چرا باید ظرفیت خارق العاده ملتمان که در قرن بیستم، سه بار، علی رغم اراده تمامی قدرت‌های بزرگ جهانی و با وجود جنایت‌ها و مقاومت‌های استبداد داخلی، توانسته جنبش اجتماعی فراگیر توسعه خواهی را به پیروزی مقطعی برساند، را با دست خودمان تخطئه کنیم!

این اقتصاددان یادآورشد: درک می‌کنیم که چرا سلطنت طلبان همان اندازه که به مشروطه خواهان، مصدق و حامیانش فحاشی می‌کنند، به شهید بهشتی هم فحاشی می‌کنند، اما عملکرد آن‌ها که در این میان بازی می‌خورند، برای ما پذیرفتنی نیست. در جریان مشروطه و ملی شدن نفت، اگر ملت بازی خوردند، بین ۷۵ تا ۹۵ درصد جمعیت به طور کلی بی سواد بودند، اما اکنون که بیش از ۹۰ درصد جامعه باسواد است و انقلاب انفورماتیکی و الکترونیکی هم باعث شده سطوح آگاهی‌های عمومی بالا رفته است، این عملکرد قابل قبول نیست.

مومنی با بیان اینکه اگر مشروطه خواهان، دکتر مصدق و انقلابیون پس از ۱۳۵۷ خطا‌هایی هم داشته اند، باید آن را عالمانه بپذیریم، گفت: این خطا‌ها به طرز فاجعه آمیزی در بالغ بر سه دهه گذشته، از حدود متعارف خارج شده، آن‌ها را هم بپذیریم، اما اصل این غیرتمندی و هوشمندی و زمان آگاهی مردممان را زیر سوال نبریم؛ چرا که اگر از نظر ذهنی دچار سرخوردگی و یاس از خود شویم، اوضاع و احوالمان هزار پله از آنچه که اکنون است، بدتر خواهد شد. باید این بلوغ را از خود نشان دهیم و تلاش کنیم حکومت گرامی ما هم به این سطح از شعور برسد. آن‌ها هم متاسفانه نقایص جدی در این زمینه دارند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: وقتی ایران اشغال شد، هیچ فرد و گروهی به اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ اعتراضی نکرد. به گواه مطالعه محمد ترکمان، که یکی از پژوهشگران مطرح تاریخ معاصر ایران است، به قدری طاقت مردم از فسادها، جنایتها، ظلم‌ها و زورگویی‌های رضا شاه از بین رفته بود، که معتقد بودند همین که دست این آدم از ایران کوتاه شد، هر بهایی داشته باشد، می‌ارزد! این داوری اکثریت قاطع مردم ایران در شهریور ۱۳۲۰ بوده است.

مومنی ادامه داد: مثلا اکنون مساله راه آهن تبدیل به جنگ روانی علیه حکومت جمهوری اسلامی شده است. آنجا که حکومت جمهوری اسلامی، خطا‌های بیّن، فاحش، رفتار‌های مشکوک و غیرعادی دارد، باید آن را عالمانه مطرح کرد، اما کاش گفتگو‌های ملی صورت می‌گرفت که ما هنوز بلاتکلیف در اسارت مشروطه و مشروعه باقی نمانیم. هنوز هم در اسارت مصدق در برابر کاشانی بلاتکلیف باقی نمانیم و این نقطه‌های بحرانی اندیشه‌ای را حل کنیم.

وی با بیان اینکه درباره ماجرای راه آهن رضاشاه تحقیقاتی کرده است، توضیح داد: در شرایط خفقان وحشتناکی که رضاشاه ایجاد کرده بود، سید حسن مدرس و محمد مصدق، تنها افرادی بودند که به شدت با راه آهن مخالفت می‌کردند. منطق آن‌ها این بود که می‌گفتند ایران به شدت به راه آهن احتیاج دارد، اما نه راه آهنی که شمال را به جنوب متصل کند، بلکه راه آهنی که شرق را به غرب برساند. با بررسی استدلال‌های آنها، باید به غیرت و بنیه کارشناسی که آن‌ها داشتند، درود فرستاد. می‌گویند وقتی راه آهن از شمال به جنوب وصل می‌شود، دو کارکرد بنیادی با ۱۰ کارکرد جانبی ضد توسعه‌ای دارد. اولین کارکرد ضد توسعه‌ای که روی آن تمرکز داشتند، این بود که با این کار امکان اینکه کالا‌های ساخته شده خارجی خیلی ارزان به ایران برسد و ریشه تولید ملی را بسوزاند، افزایش چشمگیر پیدا می‌کند.

این استاد دانشگاه توضیح داد: آن‌ها می‌گفتند ایران سرزمینی سرشار از ذخایر زیرزمینی است، این راه آهن که شمال را به جنوب وصل می‌کند، باعث می‌شود ذخایر زیرزمینی ایران خیلی ارزان به دست کشور‌های صنعتی می‌رسد و بنابراین ایران در دام الگوی سنتی استعماری تقسیم کار جهانی به اسارت در می‌آید. یعنی فقط خام فروشی کند و کالا‌های ساخته شده خارجی را وارد کند. این شاقولی است که می‌توان با آن سیاست‌های امروز حکومت را هم به چالش کشید.

در دوره احمدی‌نژاد و حسن روحانی، سالانه ۳۰ میلیارد دلار واردات کالا‌های قابل تولید در کشور داشتیم!

مومنی به پژوهش‌های منتشر شده از سوی «محسن مسرت»، پژوهشگر اقتصاد که در آن‌ها نشان داده شده در دوره احمدی نژاد و حسن روحانی، سالانه حدود ۳۰ میلیارد دلار واردات کالا‌های ساخته شده قابل تولید در کشور داشتیم، اشاره کرد و ابراز عقیده کرد: این نشانه بی تدبیری و کم صلاحیتی نظام مدیریت اقتصادی کشور و همچنین شائبه تسخیرشدگی نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور به دست مافیا‌های واردات که پیوندی با منافع خارجی‌ها دارد، است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: براساس پژوهش‌های «محمد نقی زاده»، ایران به ازای هر یک میلیارد دلار واردات کالا‌های ساخته شده قابل تولید در کشور، بین ۲۵ تا ۱۰۰ هزار فرصت شغلی اش را در داخل از بین می‌برد و آن را به خارجی‌ها تقدیم می‌کند. از این دریچه می‌توان به طور اساسی، این سیاست پرفساد و مشکوک را به چالش کشید که از یک سو کار خارجی‌ها را راه می‌اندازد و از سوی دیگر ایران را در اسارت وابستگی‌های مشکوک ذلت آور قرار می‌دهد.

ماجرای تلخ تحقق راه آهن شمال – جنوب چه بود؟

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در سال ۱۹۰۱ که امتیاز نفت به دارسی داده شد، بلافاصله اعتراضات فرایندی طی کرد که از درون آن قرارداد معروف وثوق الدوله بیرون آمد و نکته اصلی و کلیدی آن این بود که راه آهن شمال به جنوب کشیده شود، گفت: آن‌ها وقتی دیدند که از طریق کسانی که شناسنامه خارجی دارند، این کار امکان پذیر نیست، این راهبرد را از طریق رضاشاه پیش بردند. ماجرای پاره کردن و سوزاندن قرارداد نفت توسط رضاشاه هم دقیقا همین کارکرد را داشت، ژست توخالی ملی داشت، اما کارکرد آن تثبیت و مستحکم کردن پایگاه‌های نفوذ انگلستان در ایران بوده است.

گاه حتی کارشناسان سالم ما هم بازی می‌خوردند و رسالتشان را تطهیر رضاشاه می‌دانند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد تصریح کرد: تاثربرانگیز است که گاه حتی کارشناسان سالم ما هم بازی می‌خوردند و رسالت علمی خود را تطهیر رضاشاه می‌دانند. اینکه خدمات او را نادیده نگیریم، سخن حق است، اما مطلق کردن او، غیرعلمی و ظلم به کشور است؛ چرا که این کشور هزینه‌هایی از جانب سیاست‌های او پرداخته است.

مومنی گفت: در مسیر امیدبخشی به ایرانی‌ها و نشان دادن اینکه اگر لوازمی را رعایت کنیم، می‌توانیم روی پای خود بایستیم، نرم افزار‌هایی که محمد مصدق گذاشته و جزئیاتی که او و سیدحسن مدرس در تشریح موازنه عدمی بیان کرده اند، راهگشا است. استدلال‌های آن‌ها تا امروز هم به کار ما می‌آیند. می‌گویند اگر ایران بخواهد در معرض منازعه‌های هژمونیک میان قدرت‌های بزرگ، تمامیت ارضی، هویت و جایگاه خود را حفظ کند، باید بنیه تولیدی خود را بالا ببرد. آن‌ها باید‌ها و نباید‌های مسیری که ایران باید برای رشد بنیه تولیدی خود به پیش روی داشته باشد را بیان کرده اند.

روس و انگلیس بر سر اینکه ایران سر بلند نکند و نقش نعش را بازی کند، توافق کردند

وی با بیان اینکه نرم افزار‌هایی که از نظر توسعه سیاسی در نطق‌ها و مکتوبات دکتر مصدق بیان شده و شناختی که او از منازعه هژمونیک داشته، کم نظیر است، تاکید کرد: اکنون نیز مساله اصلی دنیا، منازعه هژمونیک میان آمریکا و چین است و تمام آنچه ما در تاریخمان تجربه کردیم، اکنون نیز مشاهده می‌شود. ۱۹۰۶، انقلاب مشروطیت در ایران پیروز شد و ۱۹۰۷، روس‌ها و انگلیس‌ها با همه دعوا‌هایی که در اروپا و دیگر نقاط با یکدیگر داشتند، بر سر اینکه ایران نباید سر بلند کند و باید نقش نعش را بازی کند تا منافع انگلیس و روس در ایران تامین شود، توافق کردند و در تمام تحولات این مساله مشاهده می‌شود.

مومنی اضافه کرد: جالب است که در اعتراضاتی که مردم علیه امتیاز رویتر داشتند، سطوحی از همراهی روس و انگلیس هم وجود داشت! وقتی تحلیل‌ها را می‌خوانیم، می‌بینم که روس‌ها می‌گفتند چرا امتیازاتی که به روس‌ها داده شده به ما داده نشده، انگلیس مخالفت می‌کرد به این دلیل که می‌گفتند رویتر، آلمانی تبار است و این امتیاز باید به فردی داده شود که خالص انگلیسی باشد.

این اقتصاددان ادامه داد: اکنون برخی از دولتمردان ما حرف‌هایی می‌زنند که شرم آور است، گویی آن‌ها یک روز تاریخ را نخوانده اند! بزرگترین وجه اندیشه‌ای دکتر مصدق این بود که آن منازعه هژمونیک را می‌شناخت. می‌دانست که بعد از جنگ جهانی دوم یک وجه این منازعه هژمونیک میان آمریکا و شوروی است و وجه دیگر آن میان آمریکا و انگلیس است. او در برابر هر دوی اینها، قله هوشمندی را نشان داد. کارشکنی روس‌ها تحت لوای انقلاب بلشویکی، علیه دکتر مصدق، ذره‌ای کمتر از انگلیسی‌ها نبود. هر چه مصدق تلاش کرد بخش‌هایی از طلب‌های دولت ایران را از روس‌ها بگیرد، آن‌ها تا قبل از کودتا هرگز پرداختی نداشتند؛ ضمن اینکه تا توانستند از طریق حزب توده هم جنگ روانی و مبارزه جدی سازمان یافته علیه دولت ملی را در دستور کار گذاشتند، ما نباید این موارد را فراموش کنیم!

مجری اوامر مافیای واردات شدن، گور خود را کندن است!

وی ادامه داد: اکنون نیز «محسن مسرت» و «محمد نقی زاده» به حکومت ایران هشدار داده اند مجری اوامر مافیای واردات شدن، گور خود را کندن است! محور، واردات کالا‌های ساخته شده قابل تولید در کشور است! با این معیار، گزارش‌های اقلام واردات ایران را از سالنامه‌های گمرکی بگیرید! خدا شاهد است که شرم آورند! اکنون ما محصولاتی که در پیشامدرنیسم قادر به تولید بودیم را وارد می‌کنیم و در تمام این‌ها بر سر با کیفیت‌ترین آدم‌های تحصیل کرده مان می‌زنیم. چون نمی‌توانیم برایشان شغل ایجاد کنیم، آن‌ها را از ایران فراری می‌دهیم و چاقوی خارجی‌ها را علیه منافع ملی مان تیزتر می‌کنیم! ماجرا را بر محور شاقول بنیه تولید ببینید تا خود را از این فریب کاری‌ها نجات دهید.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بزرگترین نقطه قوت دکتر مصدق در جریان ملی شدن نفت توجه به مقوله بنیه تولید ملی بود، گفت: متاسفانه اکنون برخی با اقدام شبه مزدوری این بزرگترین نقطه قوت را به عنوان نقطه ضعف معرفی می‌کنند.

ماجرای ملی شدن نفت یک خواست ملی بود و حتی محمدرضا شاه هم جرات نداشت با آن مخالفت کند. تمام طیف‌های مجلس روی این مساله فشار آورده بودند و مجلس پیش از دولت مصدق، دو دولت را به دلیل تعلل در ماجرای ملی شدن، ساقط کرده بود. اینکه همه چیز را روی دکتر مصدق متمرکز می‌کنند، درست مانند این است که بعد از پیروزی انقلاب، طیف ضد انقلاب هر چه در ایران رخ می‌داد را با محوریت شهید بهشتی عنوان می‌کرد. تمام این بازی‌ها شناخته شده اند و بسیار تلخ و غم انگیز است که دوباره از اینجا بازی بخوریم!

دانشگاه را تبدیل به خانه اموات کرده‌اند، نفسی از آن بیرون نمی‌آید!

 

مومنی خاطرنشان کرد: مصدق نه‌تنها فساد را کنترل و انضباط مالی دولت را ایجاد و فرایند‌های تصمیم گیری و تخصیص منابع را شفاف کرد، که خدا می‌داند چقدر برای آن‌ها چوب خورد و هزینه داد، بلکه تلاش کرد آزادی مطبوعات حفظ شود تا فساد در دولت رخنه نکند. به نهاد دانشگاه استقلال بخشید و سعی کرد از دست‌اندازی قدرت مصون بماند. اکنون دانشگاه را از جهاتی تبدیل به خانه اموات کرده‌اند و نفسی از آن بیرون نمی‌آید. دنبال این هستند که بهانه پیدا کنند و با هر استاد باشرف و صاحب صلاحیتی برخورد کنند و او را از انگیزه بیندازند، خلع کنند و افراد بی‌کیفیت و کم کیفیتی را جایگزین او کنند. این‌ها هیچ کدام به نفع کشور نیست.

منبع: اعتماد