نگاهی حقوقی به ماجرای اسلحه در ایران
در کشور ما و مطابق با قانون اساسی ایران، اصل بر ممنوعیت حمل و نگهداری سلاح گرم غیرمجاز است. آخرین قانونی که در این زمینه در کشور ما تصویب شده و همه قوانین قبلی را نسخ کرده است، قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز است که در سال ۱۳۹۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
قانونگذار در فصل دوم این قانون، در مواد مختلفی به جرمانگاری و تعیین مجازات برای قاچاق، خرید و فروش و توزیع، حمل، نگهداری سلاح اعم از سلاح سرد جنگی، سلاح شکاری، سلاح گرم سبک خودکار و غیرخودکار و همچنین سلاح گرم سنگین و نیمهسنگین مبادرت کرده و درخصوص سلاحهای گرم جنگی و شکاری، حتی تعمیر بدون مجوز آنها را نیز جرمانگاری کرده است. اما با توجه به اینکه سؤال مطروحه صرفا درخصوص میزان مجازات حمل سلاح گرم است باید عرض کنم که مجازات خریداری، نگهداری و حمل سه نوع اسلحه گرم در ماده ۶ قانون فوقالذکر به تفکیک بیان شده است؛ در مورد سلاح گرم سبک غیرخودکار، حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ۲۰ میلیون ریال تا ۸۰ میلیون ریال در نظر گرفته شده است. درخصوص سلاح گرم سبک خودکار، حبس از دو تا پنج سال و درخصوص سلاح گرم سنگین و نیمهسنگین، حبس از پنج تا 10 سال تعیین شده است .
به نظر میرسد نظام حقوقی ایران در این رابطه دچار خلأ قانونی نبوده و میزان مجازاتهای در نظر گرفتهشده و موارد تشدید و تخفیف آن با توجه به تفکیک نوع سلاحها از یکدیگر، میتواند در راستای پیشگیری از حمل سلاح، در حد خود مؤثر باشد .
به عقیده نگارنده این سطور، صرف وجود قوانین خوب و مؤثر نمیتواند بهطور صددرصدی در پیشگیری از وقوع جرائمی از این دست کافی باشد. عوامل دیگری نیز قطعا در این خصوص مؤثرند. عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز نقش تعیینکنندهای در این راستا دارند. میدانیم که در برخی مناطق کشور میزان استفاده از سلاح نسبت به سایر مناطق کشور بیشتر است. این در حالی است که قانون مجازات حمل سلاح، آنجا هم وجود داد، اما گویا نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در آن مناطق بیشتر است. یا شاید میبینیم که استفاده از سلاح در درگیریها در برخی از افراد موجود در طبقات سطح پایینتر جامعه بیشتر است. اینجا نیز شاید عوامل اقتصادی، سبب شده است آنها خشنتر از افرادی شوند که سطح رفاه بهتری دارند .
البته این عوامل عمومیت ندارند و بخشی از این خشونت نیز ریشه در نوع تعاملات و تربیت خانوادگی افراد دارد. از بیان این عوامل قصد داشتم به این نتیجه برسم که قرار نیست با داشتن قوانین خوب در یک حوزه خاص، شاهد هیچگونه ناهنجاری یا جرمی در آن حوزه نباشیم. بلکه لازم است هر قشر و هر منطقه را با معیار و ابزار مرتبط با خودشان آسیبشناسی کنیم و راهحل کاهش آن ناهنجاری را بیابیم. در واقع باید ببینیم ریشه گرایش برخی از مردم به استفاده از سلاح بهطور کلی و سلاح گرم بهطور خاص چیست؟ باید مشخص شود چرا آستانه تحمل مردممان در مقابل مشکلات در این حد پایین آمده است که به فکر حمل یا نگهداری سلاح بیفتند؟ اصلا چرا احساس ناامنی میکنند؟ باید بررسی کرد آیا اگر نوع و میزان مجازاتها، سنگینتر از مجازاتهای مندرج در قانون مزبور شود، این تشدید، باعث کاهش استفاده از سلاح گرم میشود؟