امیر صدری، پزشک و روزنامهنگار:
همه متهم هستیم
امیر صدری، پزشک و روزنامهنگار در یادداشتی نوشت: در جامعه خشونتزده هیچکس در امان نیست، همه با هم قربانی خواهند شد.
امیر صدری، پزشک و روزنامهنگار در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: سری بریده و فاتحانه در شهر چرخانده میشود، با خندهای بر لب، خون به دل همه مردم میشود؛ اما این خون ریختهشده بر دل شهر و آن خونهای بر دلها شده به هیچ نمیانجامند، به هیچ عملی نمیانجامند.
کسی از غصه دق نمیکند، کسانی تجمع و تظاهرات نمیکنند، هیچکس کفن نمیپوشد، استعفایی داده نمیشود، عذرخواهی نمیشود و درخواست تحقیقوتفحصی نمیشود... .
در این خونهای به ناحق ریخته، همه ما متهم هستیم، همه ما شریک جرم هستم، بیشوکم.
- من متهم هستم؛ چراکه به سهم خودم در ساختن جامعهای مبتنی بر آگاهی و دانایی و ایستاده بر ستونهای مساوات و عدالت و عاری از خشم و خشونت تلاش نکردهام.
- نظام آموزشی ما متهم است؛ چراکه محتوای آموزشی در باب پرهیز از جنسیتگرایی و مردسالاری و دوریگزینی از خشونت و نیز چگونگی حل مسئله و دیالوگ به جای مجادله ارائه نمیدهد و فراتر از آن آموزشهایی در باب مفاهیم کلیدی زندگی و چگونگی گسترش فرهنگ مهرورزی و درک و همدلی و تفاهم را به فراگیران خود نمیآموزد.
- رسانههای رسمی کشور متهم هستند؛ چراکه سیاستورزی و سیاستمداری را بر هر چیز دیگر ارجح میدانند و از یاد بردهاند که فرهنگسازی اصلیترین وظیفه آنان است و نه فرهنگستیزی، از یاد بردهاند که تاختن بر رقیب سیاسی یا رقیب ایدئولوژیک به هر حال تاختن است و تاختن ترویج مناقشه است نه مفاهمه، رسانههای رسمی کشور عملا آتشبار حمله و مجادلهاند، نه پرچمدار زندگی مبتنی بر تعقل و خرد و آرامش، و این رسانهها آشکار و پنهان مفاهیم و شیوه زیستن دیروزها را تبلیغ میکنند، نه آنچه لازمه امروز است.
- رسانههای فضای مجازی متهم هستند؛ چراکه «لایکطلبی»شان مستقیم و غیرمستقیم ترویج خشونت میکند. بخش «حوادث» پررنگترین بخش خبری اغلب این رسانههاست و در رقابت سخت جلب مخاطب و لایک برجستهکردن و داغترکردن هر خشونت و آزاری انگار یک پوئن شمرده میشود. در این رقابت وحشتناک اولین قربانی اخلاق است و مخاطب در هر رده سنی و با هر پایگاه اجتماعی با خشونت عریان روبهرو میشود و از صبح تا شب ذهنش مورد بمباران اخباری قرار میگیرد که همگی مروج خشونت هستند. یادمان باشد که انتشار خبری یا داستانی خشونت یکی از عوامل رواج و بازآفرینی خشونت در جامعه است.
- صنعت سرگرمسازی و بهخصوص حوزه تصویری هم دراینمیان متهم است. یکی از عمدهترین مضامین اکثریت قریب به یقین تولیدات این حوزهها «خشونت» است. اگر به بررسی محتوایی فیلمها و سریالها بپردازید میبینید که «انتقام» شاید اصلیترین انگیزه و گره داستانها باشد و خیلی جالب است که همیشه موتیف «عشق» و «مهربانی» و «بخشش» در مقابل انتقام رنگ میبازند.
- سلبریتیهای آشکار و پنهان جامعه ما، که به هر حال تا حدودی شکلدهنده دیدگاهها و سبک زندگی مخاطبان خود هستند چه؟ کدامیک از آنها فرهنگساز سبک زندگی منطبق بر احترام به یکدیگر و تعامل و آشتی و مهرخواهی و تحمل و بردباری و منتقدخواهی و انتقادپذیری و دیالوگ مبتنی بر پذیرش و نقد سازنده است؟
- همه سیاستگذاران و مجریان مقابله با گسترش مواد مخدر و مشروبات الکلی و سایر موارد آسیبرسان به سلامت روح و روان در همه سالهای گذشته هم در این میان متهم هستند؛ چراکه گرایش و مصرف برخلاف اکثر مناطق جهان در کشور ما در سالهای اخیر همواره رویه صعودی داشته. چه کسی میتواند تأثیر این موارد را بر رواج قانونشکنی و گسترش خشونت در جامعه انکار کند؟
فهرست متهمان پایانناپذیر است؛ اما یادمان باشد که سونامی «خشونت» از هر زلزله و سیل و قحطی مرگبارتر است. مکزیکیها جمله معروفی دارند با این مضمون که «در شهری که همه اسلحه دارند، دزد و پلیس با هم میمیرند».
بله، در جامعه خشونتزده هیچکس در امان نیست، همه با هم قربانی خواهند شد.