«کت چرمی» نمایش محافظه کاری سینما در آسیبهای اجتماعی
سینما به عنوان مردمیترین سرگرمی در بین رسانههای مختلف همچنان با خط قرمز طرح آسیب اجتماعی مواجه است. موضوعی که در فیلم «کت چرمی» ساخته حسین میرزا محمدی نیز دیده شد.قرار است از قتل گفته شود. قتلی که برای دفاع در مقابل تعرض صورت گرفته است. قرار است از قربانیان مواد مخدر و کسانی که مجبور به انبارداری مواد میشوند، گفته شود. از کمپهای ترک اعتیاد، از زنان و دخترانی که کس و کاری ندارند و به همین دلیل قربانی میشوند.
ونوس بهنود*: سینما به عنوان مردمیترین سرگرمی در بین رسانههای مختلف همچنان با خط قرمز طرح آسیب اجتماعی مواجه است. موضوعی که در فیلم «کت چرمی» ساخته حسین میرزا محمدی نیز دیده شد.قرار است از قتل گفته شود. قتلی که برای دفاع در مقابل تعرض صورت گرفته است. قرار است از قربانیان مواد مخدر و کسانی که مجبور به انبارداری مواد میشوند، گفته شود. از کمپهای ترک اعتیاد، از زنان و دخترانی که کس و کاری ندارند و به همین دلیل قربانی میشوند.در مقابل یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی سینما چه نقشی ایفا کرده است؟ چقدر در طرح موضوعی آن، آگاهی بخشی به جامعه و انعکاس واقعیتها اقدام کرده است؟ چه در سینمای مستند و چه در سینمای تجربی انتظارها بالاست اما سهمی از فیلمها که قرار است بعدها وارد گیشه شود نیز غیر قابل انکار است. با وجود اهمیت این موضوع به نظر میرسد در طرح مشکلات و آسیبهای اجتماعی هنوز اجماع نظر و زاویه دید مشترکی وجود ندارد.در یک سال اخیر تمامی جشنوارهها از فیلم کوتاه و حقیقت تا جشنواره فجر، فیلمهایی به خود دید که به طرح آسیبها میپرداخت اما محافظه کاری نهفته در بازیها و حتی به زبان راندن موضوع آزاری برای تماشاگری بود که میخواست به این باور برسد که سینما برای اوست و با خواستهها و نیازهای او غرابت دارد.کت چرمی که از آن به عنوان یکی از فیلمهای موفق چهل و یکمین دوره جشنواره فجر یاد میشود نیز از این قاعده مستثنی نشد. در طول داستان راوی هم در ارائه سوژه به مخاطب محافظهکاری داشت و هم از محافظهکاریهای متعدد نهادها و ارگانها در جامعه سخن میراند. شخصیت اصلی داستان نمیتواند در چارچوب قوانین ادارهای که در آن کارمند است به کسی کمک کند و معتقد است حتی بسیاری از اقدامات خیریهای که مورد حمایت است توسط یک قاچاقچی مواد مخدر رقم میخورد و کسی نمیتواند او را گیر بیندازد. در داستان کت چرمی، روایت قربانی شدن سه نسل به دلیل مصرف مواد مخدر چه توسط خودشان و چه توسط اطرافیانشان دیده میشود. بیشتر قربانیان زنان و دختران جوان هستند. اما سکوت قربانی به دلیل این است که در جامعه حامی ندارد. و همین سکوت او را در چرخه قربانی شدن بیشتر گرفتار میسازد. سینما میخواهد گوشهای از درد ناگفته او را بگوید اما شاید پایان بیش از حد خوشی را به این ماجرا میبخشد تا از زهرکامی که در طول فیلم به مخاطب خورانده بکاهد. نمونهای از موضوع اعتیاد زنان اخیراً در جشنواره سینما حقیقت در فیلم «خانه مامان شکوه» روایت شد. اما جنس مستندگونه آن از پایانهای خوش و رویایی ممانعت کرد. آنچه دغدغه جدی است این است که عموماً مستند در گیشه اکران نمیشود و در مقابل فیلمی که به گیشه راه مییابد نیز عاجز از طرح واقعیت است. به راستی آیا سینما دچار ممیزی است و یا طرح آسیبها همچنان با تعارفات همراه است؟ دستاورد کت چرمی این است که مخاطب برای لحظهای ذهن خود را درگیر میکند و بعد از دقایقی دست از ماجرا میکشد. بازیهای محافظه کارانه و معذوریتهایی که در چهره بازیگر و در عملکرد کارگردان دیده میشود، نمیتواند چندان از عمق ماجرا بگوید و تاثیرگذار باشد. از طرفی اکران فیلمهایی از این دست عموماً از مردم و برای مردم است. در حالی که طرح آسیبها باید برای مسئولان بیش از مردم اتفاق بیفتد. مگر نه اینکه هر فیلمی یک رسانه است و پیامی در بر دارد، به قول دیالوگی که در فیلم عنوان میشود، «آدمهای بدبخت تا دلت بخواهد جورند.» و باید اضافه کرد گفتن بدبختیها به کسی که گرفتار آن است، به مثابه حرف زدن در آینه است.