کارشناسان در نشست کلابهاوس «شرق» از راهکارهای کلان بحران آب میگویند؛
حکمرانی در شرایط بحران آب
میزان و شدت کلان بحرانی در ایران با نام مسئله آب حالا بر کمتر کسی پوشیده است، اما همچنان درباره راهکارها اتفاقنظر جامعی در بین تحلیلگران و مسئولان دستکم در عمل دیده نمیشود.
به گزارش روزنامه شرق، میزان و شدت کلان بحرانی در ایران با نام مسئله آب حالا بر کمتر کسی پوشیده است، اما همچنان درباره راهکارها اتفاقنظر جامعی در بین تحلیلگران و مسئولان دستکم در عمل دیده نمیشود. در شرایطی که چنین بحرانی روزبهروز خود را به شیوههای مختلف در مناطق کشور نشان میدهد، حکمرانی باید به چه صورت باشد و اساسا چه راهکاری برای گذر از این بحران وجود دارد؟ مسئولان و تصمیمگیران تا چه اندازه کلانمسئله آب را درک کردهاند و این درک تا چه میزان در رفتار و عملکرد آنها انعکاس یافته است؟ اینها و دهها پرسش دیگر بخشی از موارد مهم نشست تازه «شرق» در شبکه اجتماعی کلابهاوس است که اینبار با حضور کارشناسان و تحلیلگران برگزار شد. «انوش نوریاسفندیاری» دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران، «بنفشه زهرایی» دانشیار دانشگاه تهران و کارشناس حوزه آب، «حمیدرضا صفوی» مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزههای مدیریت یکپارچه و تلفیقی منابع آب، «صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و «احمد میدری» پژوهشگر و اقتصاددان در این نشست به ارائه نظرات خود پرداختند و راهکارهایی را مطرح کردند. در پایان این نشست هم مخاطبان این نشست مجازی پرسشهایی را مطرح کردند که در ادامه گزارشی از این نشست ارائه میشود.
در ابتدای این نشست، «بنفشه زهرایی»، دانشیار دانشگاه تهران و کارشناس حوزه آب که تجربههای کاری متفاوتی مانند مشاور منابع آب سازمان غذا و کشاورزی ملل متحدد را در کارنامه دارد، درباره این موضوع گفت: در خیلی از مناطق از دهه 40 و در بخشی از مناطق خشک مانند دشت کرمان این روند شروع شد و از آبهای زیرزمینی استفاده میشد، اما بخش اساسی مسئله به گمانم از دهه 60 شروع شده است.
انوش نوریاسفندیاری، دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران نیز در این نشست در گام اول و در تشریح شرایط کنونی میگوید: «من هم معتقدم بحران آب یک بحران مزمن است و به قول فرنگیها بحران خزنده آب است. ما با جریانی روبهرو هستیم که از دهه 40 شروع شده و در دهه 70 به اوج رسیده است. دو مسئله در این شرایط تأثیرگذار بوده است؛ یکی برداشت بیش از حد یا همان اضافهبرداشت که نسبت برداشت به منابع تجدیدپذیر است که ما از سال ۵۰ از مرز ۴۰درصد و از سال ۱۳۷۵ از مرز ۶۰ درصد گذشتیم و الان هم بیش از ۸۰ درصد برداشت داریم. این موضوع سبب شد در برنامه ششم توسعه برای کاهش برداشت هدفگذاری کنیم و باید ۳۰ درصد از برداشت کم میکردیم و تصور میشد که بعد از موفقیت در برنامه ششم، گامهای بعدی اجرا شود. مورد دوم تقسیم نادرست و تخصیصهای غیرارادی یا نادرست آب است که حقوق آب در آن به خوبی لحاظ نشده است. این دو مسئله مخاطرات در آب را بالا برد که از دهه ۹۰ این مسئله بیش از پیش خود را نشان داد و به شکل یک بحران ظاهر شد.
«حمیدرضا صفوی»، کارشناس دیگری بود که دراینباره گفت: «همچنان که دیگر دوستان اشاره کردند، به نظر میرسد ما به لحاظ قانونی از دهه 40 وارد بحثهای جنجالی و قانونی آب شدیم که با ملیشدن آب در تیر ۴۷ و اینکه مدیریت آب از مردم و میرابها به دولت واگذار شد، این مناقشات آغاز شد، اما عملا از اواخر دهه 60 این بحث وارد حالت دیگری شد؛ دورهای که به سمت خودکفایی محصولات کشاورزی و همزمان به سمت صنعتیشدن غیراستاندارد رفتیم و باعث شد منابع آب به چنین حالتی برسد. اوج این مسئله در اواخر دهه ۸۰ خود را جدیتر نشان داد؛ یعنی زمانی که هم منابع کاهش پیدا کرد و هم بارشها کم شد و در چنین شرایطی بحران و مسئله آب بهطور جدیتر خود را نشان داد». در ادامه این نشست نوبت به «صادق زیباکلام»، چهره شناختهشده علوم سیاسی ایران رسید که در تشریح شرایط کنونی گفت: «من پیشتر به دوستان اعلام کردم که آبشناس نیستم، ولی نخواستم تقاضای دوستان را نادیده بگیرم و برای همین در این برنامه در خدمت دوستان هستم تا از جهات دیگر به این موضوع نگاه کنم. هنگامی که کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» را مینوشتیم، سراغ این موضوع هم رفتیم که سیاستهای آب در ایران چه
بوده و چه روندی را طی کرده است که به آن میپردازم.
پیش از ورود به این بحث بگویم سیستمهای مشابه ما درگیر مسائل روز و زمان حال هستند که در کشور ما هم همین است و بنابراین نگاه عمیقتر به آینده مثلا برای دو، سه دهه آینده وجود ندارد. البته برنامهریزیهای بلندمدت هست، اما چندان به مرحله عمل نمیرسد. علاوه بر این، اگر شما سخنان مسئولان کشور را هم ببینید، بیشتر در راستای همین ایدئولوژی و موارد اینچنینی است و دستکم من خاطرم نیست که مثلا مسئولان ارشد درباره آب، خاک، جنگل و... سخن بگویند.
دوستان درباره مسئله و بحران آب صحبت کردند؛ ولی واقعیت این است که حتی اگر مسئله به این صورت هم نباشد، ما باید بدانیم که فلات قاره ایران همیشه کمبارش بوده و میانگین بارش پایین است که البته بخش وسیعی از این میانگین مربوط به نقاط خاصی است و میدانیم در بعضی مناطق میزان بارش سالانه کمتر از ۱۰ سانتیمتر است. پس ما از اساس و به لحاظ تاریخی کشور کمبارش و کمآب بودیم و با توجه به همین مسئله انتظار میرفت که مسئولان امروزی نگاه عمیقی به این موضوع میداشتند؛ اما اصلا و ابدا این مسئله جزء اولویتهای اصلی نبود که در مراحل آخر بوده است»؛ اما این وضعیت کمبارشی و شرایط کنونی تا چه اندازه از سوی حاکمیت دیده شده و جدی است؟ زهرایی در پاسخ به این پرسش هم گفت: «اگر چندین سال پیش این پرسش را از من مطرح میکردید، حتما میگفتم خیر، و نظام تصمیمگیر متوجه وخامت موضوع آب نیست؛ ولی از اسفند ۹۶ که افتخار همکاری با کارگروه کمآبی را پیدا کردم و با دوستان و دستگاههای ذیربط در ارتباط بودم، به این جمعبندی رسیدم که بسیاری از مدیران میانی دولت و استانداران و مسئولان میزان وخامت وضعیت آب کشور را تا حد زیادی درک کردهاند که شاید
بخشی از آن از آثار فعالیت همین کارگروه باشد؛ چون 10 سال پیش مطلقا چنین نگاهی وجود نداشته است. البته در کنار این همافزایی که الان وجود دارد، من با آقای دکتر زیباکلام همعقیده هستم که حفاظت از منابع آب دغدغه اصلی مسئولان نبوده است و همیشه انگار اولویتهای دیگری برای این مسئولان وجود داشته که در حالت کلی محیط زیست در این فهرست نبوده است. البته اگر تجربه دیگر کشورها را هم نگاه کنیم، میبینیم که این مسیر توسعه نادرست را بسیاری از کشورها رفتند و در نهایت بعدتر متوجه شدند که چه اندازه این روند میتواند آب یک کشور را به نابودی بکشاند. تفاوت ما با این کشورها البته در کمبارشی و کمبود آب کشور است که فرصت اشتباه را از ما میگیرد»؛ اما انعکاس این بحران تا چه اندازه در سخنان و برنامههای کشور دیده میشود؟ اسفندیاری هم در پاسخ به این پرسش و در تشریح موضوع گفت: «به نظر من بحران آب چند لایه دارد و آن لایهای که الان مورد توجه است خطرات کمآبی است و تا زمانی که این شرایط منجر به یکسری خطرات سیاسی و اجتماعی نشود، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. الان آب بهعنوان یک منبع مهم تنها مختص به حوزه آب نیست و یک کلانمسئله است.
پاسخ به این پرسش در حوزه کاهش برداشت، مثبت است و نشانههای آن تجهیز این حوزه برای کنترل برداشت از منابع آب زیرزمینی و کاهش میزان مصرف آب سطحی است که در سخنان وزرای نیرو هم این را میبینیم؛ اما درباره موضوع فرابخش ما این موضوع را نمیبینیم و همچنان دیده میشود که تلاش میکنند آب بیشتری را به کشور بیاورند و مصرف کنند. یک بخش دیگر این موضوع دستاندازی به حقوق مردم است که حتی همکاران در وزارت نیرو متوجه نیستند که به چه شکلی در حال تضییع حقوق مردم هستند. چه در تصمیم برای منابع آب و چه در تصمیم برای تعادلبخشی، ما شاهد تضییع حقوق بخشها و گروههایی از جامعه هستیم. مثلا وقتی چاههای غیرمجاز احداث میشود، حقوق بخشی از مردم تضعیف میشود که الان این شکل موارد زیاد است و این حس عدم رضایت و نبود عدالت الان تا اندازهای ایجاد شده و ممکن است عمیقتر شود». صفوی هم درباره همین موضوع گفت: «اگر ما فقط متمرکز به مسائل محیط زیست یا اقتصادی نشویم و این چندوجهی را با هم ببینیم و مثلا بگوییم اگر ما نتوانستیم اشتغال ایجاد کنیم یا اقتصاد را بهبود ببخشیم، در نتیجه روی به منابع کشور آوردیم که از این طریق جبران شرایط نامساعد
اقتصادی را داشته باشیم؛ ازجمله آب، خاک و هوا. ما اگر وضعیتمان به لحاظ قانون و به لحاظ اجرا همسو و همگرا بود، قطعا امروز به این مرحله نمیرسیدیم. در خود بدنه دولتها به حدی اختلاف نظر و اختلاف رویکرد و عملکرد وجود دارد که هرکدام مسیر خود را میرود و این مسیرها گاهی با هم در تناقض است. ما زیاد میبینیم که وزارتخانههای مختلف در یک دولت با هم تعارض منافع و تعارض عملکرد دارند که به سمت سهمخواهی بیشتر میروند و این نشان میدهد که ما با این تضاد منافع در اولین قدم غیرشفاف برخورد میکنیم و آمار نادرست ارائه میشود. الان هیچ شرکت آب و فاضلابی در هیچ جای کشور سودده نیست و در نتیجه سراغ فروش انشعاب به صنعت، آنهم به صورت غیرشفاف میروند که این تنها یک مثال از این روند است که بهخوبی این شرایط و مسائل را نشان میدهد. این تازه روند وزارتخانههای مختلف در یک دولت است؛ اما این شرایط حالا به شیوهای دیگر در قوههای دیگر هم وجود دارد، چه در دستگاه قضا و چه در قوه قانونگذار. به گمانم نهادهای حاکمیتی نهتنها نگاه واحد ندارند بلکه حتی در درون هر نهاد و قوه هم سازهای مختلفی نواخته میشود که نتیجه آن چنین شرایطی است.
الان نماینده مجلس به سمت نطقهای آتشین میرود؛ اما سراغ تنظیم قوانین دقیق و درست نمیرود، در دولت و وزارتخانهها هم همچنان قانون و روندهای پیشین انجام میگیرد و در دستگاه قضا هم شیوه برخورد به همین صورت است. در جمعبندی اینکه الان بسیاری از نهادها و مسئولان متوجه عمق بحران هستند؛ اما چون نگاه واحد وجود ندارد و برنامه جامعی طراحی نشده، همچنان نتیجه لازم به بار ننشسته است».
اما الان وضعیت آب در ایران به این صورت و در چین شرایط بحرانی است و چه راهکاری وجود دارد؟ این شاید پرسش بسیاری از مردم و در حالت کلی افکار عمومی باشد که زهرایی هم دراینباره گفت: «من فکر میکنم که دراینباره بین متخصصان حوزه آب اتفاقنظر است و آن اینکه ایران ظرفیت اینحد از کشاورزی را ندارد؛ تکنولوژی در این زمینه خیلی کمککننده نیست و کمکی به منابع آب نمیکند و برای اینکه این تکنولوژیها به کنترل مصرف کمک کند، خصوصیتهای دیگری هم میخواهد که در کشور فراهم نیست. خلاصه بحث اینکه اگر بخواهیم کاری بکنیم باید سطح زیرکشت کاهش پیدا و اجازه تغییر کاربری اراضی داده شود که الان غیرقانونی است. جنبه دیگر هم قیمتگذاری است که باید اصلاح شود، علاوهبراین حقوق آب و قوانین هم باید به شکل کلی تغییر کند». در پاسخ به همین پرسش اسفندیاری هم توضیحاتی را مطرح میکند و میگوید: «این موضوع حقوقی و ساختار و سیاستها که سه رکن حکمرانی است، همیشه مطرح بوده و حتی مسئلهساز هم شده است؛ در اواخر دوره آقای اردکانیان پیشنویس تصحیح قانون تنظیم شد اما به گمانم نیاز است که خود ساختار قدرت آن هم براثر مطالبات اجتماعی و خواستههای جامعه
به سمت اصلاح برود. برای این تغییرات باید هم در سیاستهای کلی، هم قوانین و ساختار تغییر ایجاد شود». در ادامه این نشست نوبت به سخنان «احمد میدری» کارشناس و پژوهشگر حوزه اجتماعی رسید که در به بررسی ابعاد این ماجرا پرداخت: «تراژدی منابع مشترک موضوع مهمی است که اقتصاددان شاخصی هم در این زمینه کار کرده و به گمانم برای بررسی موضوع آب در ایران باید سراغ این نظریه و این بحث هم برویم. اقدامات جمعی و همکاریهای مردمی در طور تاریخ اصلاحگر دولتها و بوروکراسیها بوده و در اینجا و در روال بحث هم این موضوع به شکلی مطرح شده است. یک بحث این است که چینش مسائل باید به چه شکل باشد که همان حکمرانی است؛ آنچیزی که ما در این شرایط بحرانی نیاز داریم غیر از عقلانیت در دولت نیاز به همان مطالبات اجتماعی است. ما فوقالعاده به کنشهای اجتماعی نیاز داریم و این میتواند کمکی مؤثری به شرایط کنونی کشور باشد. تقویت همین جمعها که از سوی روزنامه «شرق» دنبال میشود میتواند کمک به تولید محتوای دقیق و درست و همچنین مطالبهگری باشد که باید در این زمینه از رسانه و کارشناسان حاضر تشکر کرد». در ادامه این نشست اما نوبت به توضیحات و پرسشهای
مخاطبان رسید که دراینباره یکی از حاضران گفت: «مسائل ما عمق زیادی پیدا کرده است. در برخی مناطق دیگر فرصتی نداریم. سپس باید دید اقدامات ما بلندمدت است و به نسلهای آینده هم فکر میکنیم یا نه. نباید اقدامات خود را کوتاهمدت برنامهریزی کنیم. بحث بسیار مهم اینجا این است که نظامی که بر سوبسید نهاده شده مهم است که به دست چه کسی میرسد؟ به دست قشر ضعیف میرسد یا به قشر خاصی پرداخت میشود. متأسفانه ما در مسئله آب نهادهها، سوخت و ... سوبسید را به اقشار نادرست میرسانیم. پس اقدامات ما باید در مورد هر مسئلهای باشد که به آب مربوط است و سیاستگذاری ما نباید منحصر به آب باشد بلکه همه مسائلی که منتهی به آب است. ما با سوبسید باعث میشویم کشاورز کالای خود را ارزان بفروشد و واسطه آن را به بهای گزاف صادر میکنند. پس ما سوبسید را داریم بهواسطهها میدهیم و در زمینه حکمرانی آب ما موفق نیستیم و باید مسئله آب را در کلیتش ببینیم». در ادامه هم آقای خلقی از حاضران در این نشست میگوید: «من سؤالی ندارم چون خودم 32 سال است توی این کارم و نقطهنظرات خودم را میگویم. ناکارآمدی ما در آب سابقه 50، 60 ساله دارد. پیشزمینههای
اجتماعی ایران هیچوقت نگذاشته حکمرانی خوب آب شکل بگیرد. نهایتا کار به جایی رسیده که وزارت نیرو با همه گشت و نظارت از عهده چاههای غیرمجاز بر نمیآید. یک نمونه از ناکارآمدی وزارت نیرو و وزارت کشاورزی تداخل دارند و کار به جایی رسیده که دشتهای ما امکان احیایشان وجود ندارد. اگر وزارت نیرو شعار میدهد که در یک پروسه 20ساله میتواند مدیریت بحران کند. بههیچعنوان درست نیست. شما از ذخایر تجدیدپذیر به ذخایر غیرتجدیدپذیر رسیدهاید چگونه وزارت نیرو میتواند ادعای تعادلبخشی کند؟ در ربع اول سال جاری توانستیم فقط به 5 درصد برنامههای ازپیش تعیینشده برسیم. اگر آب نباشد امنیت غذایی هم نداریم. این همه چاه پروانه دادید که نمیتوانید کنترل کنید. استان خراسان چگونه میتواند دشتهایش را احیا کند؟ من ساعتها میتوانم حرف بزنم اما فقط میگویم و میپرسم که مسئله آب را میخواهید حل بکنید یا نه؟ من میگویم برای این معضل که امنیتی است، این مشکل با این شیوه حل نخواهد شد. چرا به نقطهنظرات امثال من گوش نمیدهند؟ در زمینه هیدروپلتیک هم من تجربههای بسیار فراوانی دارم که خواهم گفت. سپاسگزارم و میآموزم». در دقایق پایانی این نشست
هم یکی دیگر از مخاطبان این شست مجازی؛ آقای هادی، گفت: «من میخواستم به شکل یک خواهش یا یک سؤال، هرچه دوستان برداشت کنند حرفی بزنم. من فارغالتحصیل شریف هستم و سالها در زمینه آب کار کردهام و یک گروه واتساپی هم درست کردهام و همهجور در این زمینه کار کردهایم. چگونه باید این مشکل را حل کرد؟ ما همه را مکتوب کردهایم و 10 صفحه با جزئیات به همه چیز پرداختهایم. شما خبرنگارید. به داد ما کارشناسها برسید. همه کار هم داوطلبانه بوده. ما بهترین دانشگاه درس خواندهایم. چرا از این پتانسیل استفاده نمیشود؟ ما میبینیم که بودجه نداریم. مسئله فرونشست در سطح امنیت ملی هم مطرح شده چون بحران فوقالعاده جدی است. زیرساختهای ما همه شکاف دارند و گزارش شده و خیلی عجیبوغریب است. ما واقعا کارمان را بلدیم اما هزینه و برنامه میخواهد که نیست و رسانهها باید واسطه این کار شوند».