خواستن، پیگیری کردن و تکرار کار درست، موفقیت میآورد
گفت وگو با محمد چراغی، کارآفرین و مدیر عامل گروه صنعتی سرکان
گاهی میتوان اقتصاد. تجارت. تولید، جسارت. مقاومت و صبوری را در یک قاب مشاهده کرد ! اینبار در قابی به نام "محمد چراغی"... مردی که با عبور از پنجره تلاش، کوشش، علم و دانش، به حرفه ای سخت و ایجاد کار می پردازد و دست آخر به گونهای اخلاقی به سوی موفقیتهای بیشتر پیش میرود.
تعریف "محمد چراغی" از زبان خودتان؟
کار و کار کردن را از زمان نوجوانی و دوران دبیرستان در تراشکاری پدرم شروع کردم. پدر علاقهمند بود که من در شرکت فیلتر سرکان مشغول شوم اما علاقه به ایجاد کار، من را بر آن داشت تا با تاسیس شرکتی کوچک به پخش مویرگی قطعات خودرو بپردازم پس شروع به خرید و فروش این قطعات کردم. رفته رفته حضور و کسب دانش در بازار و دانستن نیاز مشتری در صنعت قطعات خودرو من را بر آن داشت تا به طور تخصصی به این صنعت بیاندیشم. پس تصمیم گرفتم در تولید این قطعات وارد شوم؛ آن روزها با توجه به توسعه برند فیلتر سرکان، من گام اول در تولید قطعات خودرو را با تاسیس کارخانه رویین صافی جهت تولید فیلتر و توسعه فیلتر سرکان برداشتم تا در فازهای بعدی به دیگر قطعات بیاندیشم.
اما بعد از آن متوجه شدم که من در خصوص فیلتر در صنعت قطعات خودرو نیستم بلکه به واقع میتوان گفت که در صنعتی به نام صنعت فیلتراسیون که دنیایی عظیم و پیچیده هست قرار دارم پس تمام گام ها و مراحل بعدی را در راستای توسعه کارخانه در صنعت فیلتراسیون برداشتم. شرکتهای تولید فیلتر و همچنین ایجاد تشکل غیر سازمانی ( انجمن فلیترسازان ایران) هم در این راستا بود. اما علاقه به ایجاد کار و تولید داخلی در من و همسرم به اینجا ختم نشد، ما همچنان در حال توسعه بودیم و هستیم و شرکتهایی که ایجاد شدند و در قالب گروه صنعتی سرکان میبینید با این تمایل و علاقه شدید شکل گرفتند.
چرا ادامه دادن مسیر و راهی که پدر آغاز کننده بود رو انتخاب کردید؟
خب من از کودکی به ماشین و ماشین سواری علاقه داشتم و وقتی سنم بالاتر رفت اشتیاق به تولید یک محصول و این که در اشتغالزایی و تولید شغل نقشی داشته باشم برای من جذابیت داشت. رویای من با رویای پدر یکی بوده؛ الان زمانی احساس حال خوب دارم که تولید در کشور خودمان انجام شود، در حال حاضر تیمی قوی و متخصص در کنارم دارم و محصولی با کیفیت بالا را به بازار عرضه میکنیم. البته همانطور که گفتم این محصولات صرفا به صنعت خودرو خلاصه نمیشود و میتوان گفت تخصص ما فیلتراسیون در زندگی است.
بدون شک در شروع، انجام و البته ادامه ی مسیر برای هر کاری یکسری موانع و مشکلات هست ! این موانع و مشکلات برای شما چه بوده است !؟
به نظرم در هر کاری مشکلات ابتدایی مرتبط با خِبرگی در آن زمینه است و در صنعت فیلتراسیون با توجه به سرعت رشد این حوزه در صنایع مختلف همیشه به روز بودن با توجه به برخی مسائل کاری مشکل اما شدنی است و این رویکرد به من و سازمانم خیلی کمک کرد.
در مورد خود تولید هم، خب قطعا میدانید تحریم ها و مشکلات اقتصادی همیشه اذیت کننده هستند و مانع از رشد حساب شده و مستمر میشوند، مثل چوبِ لای چرخ. اما من همیشه باور داشتم و دارم که با وجود تمام این مشکلات هم میشود موفق شد، میشود تولید انجام داد و میشود پیشرفت کرد و حتی همگام با تکنولوژی روز دنیا حرکت کرد. اکنون که با شما صحبت میکنم برخی از تولیدات گروه صنعتی سرکان در خاورمیانه تک هستند و مانند ندارند؛ این که پشتکار داشته باشیم و تلاش کنیم و وقتی به موفقیت رسیدیم دوباره فرایند موفقیت را در زمینه مشابه تکرار کنیم و دچار روزمرگی نشویم قطعا اثر بخش است.
یعنی کارآفرینی و موفقیت فرمولی دارد؟
فرمول و رمز خاصی وجود ندارد، خواستن، انجام دادن و پیگیری کردن و کار درست را تکرار کردن دلیل موفقیت است. کارآفرینی در هر شهر و کشوری امکان پذیر است اما درچند سال گذشته از کلمه کارآفرینی هم استفاده خوب شده هم استفاده بد. ایجاد شغل و چرخش کار خیلی قشنگتر است. من مفهوم کارآفرینی، کارکردن، گسترش کار، بالارفتن تعداد همکارها را دوست دارم، البته گسترش و توسعهای که مدیریت شده و منطقی باشد، برای مثال در این سازمان ( گروه صنعتی سرکان) توسعه همیشه اضافه شدن محصول یا کالا نیست، ما در اینجا واحدهایی داریم که در حال توسعه و بالا بردن استانداردهای سرکان هستند و این از نظر من یعنی رشد؛ همانطور که گفتم به اینکه در شرایط بد اقتصادی نمیشه کار کرد اعتقادی ندارم... قطعا سخت و پر هزینه هست اما ما در این دنیا شاید هفتاد یا هشتاد بهار را هستیم پس باید برای اثرگذار بودن، حال خوب خودمان، برای رسیدن به رویاهایمان، برای ساختن حس خوب و لبخند روی لبهای دیگران تلاش کنیم.
همیشه متعهدانه تلاش کردن بهایی دارد؛ اگر بخواهم مثالی برای شما بیاورم، در یک دورهای محصولی تولید و به بازار عرضه شد که مشکلات محاسباتی و مهندسی داشت، به محض دریافت اولین گزارش و اولین خطا در این محصول، سریعا دستور جمع آوری آن را داده شد و تمام خسارتها هم پرداخت شد چرا که به خدمات پس از فروش خودمان باور داریم و فقط به شعار دادن اکتفا نمیکنیم و در عمل هم آن را نشان دادیم؛ پس میتوانیم پیشرفت کنیم و کارِ خوبمان را گسترش بدهیم، ولی این را هم در نظر داشته باشیم که چارچوبهای اخلاقی را حفظ کنیم و کارمان اخلاق محور باشد.
محمد چراغی به عنوان یک کارآفرین، روزانه چند ساعت کار میکند؟
فقط کافیه بگویم که من روز خودم را از ساعت 6 صبح شروع میکنم، مطالعه، ورزش و یا رسیدگی به مسئولیتها؛ همانطور که مسئولیتها گسترش پیدا میکند ساعتهای کاری هم مشخصا بیشتر میشود. بهتر است نگاهی متفاوت به مفهوم آن داشته باشیم. اهمیت به ثمر رسیدن کار خیلی مهم تر از عددِ ساعت کارکرد است ، که میتواند مفهوم چند ساعت در روز کار کردن را کامل کند.(با لبخند)
مدیر انتقادپذیری هستید؟
من باور دارم که در ابتدا ما باید واقعیت انتقاد را بپذیریم و پذیرای آن باشیم و از این واقعیت نهفته در وجود خود با خبر باشیم که انتقاد نیاز به پاسخ انتقام گونه ندارد. من هم یک انسان هستم با توانمندیهای مشخص. خیلی دوست دارم اگر از من انتقادی میشود آن را بپذیرم و تمام تلاشم را میکنم که پذیرنده باشم.
الان با توجه به جایگاه شما و مجموعه شما در صنعت، به نظرتون به قله موفقیت رسیدید؟
قله در دات مفهوم به معنای پایان است. من انتهایی برای موفقیت و آینده سازمانم متصور نیستم. نوع طرز تفکرمان باید به روز شود، ما همیشه هدف گذاری میکنیم تا از مسیر منحرف نشویم. چرا که خودتان دیدید سه سال پیش پدیده کرونا آمد و همه چی کاملا تغییر کرد، درصنعت خودرو همچنان خودروهایی که در دنیا تولید می شوند از نیاز بازار عقب هستند... پس سوال شما را تغییر میدهم و باید گفت آیا از مسیری که تا کنون طی کردیم راضی هستیم؟ که بله من راضی هستم و آن رشدی که لازم بوده را در قامت گروه صنعتی میبینم و حس میکنم و این نه تنها برای من بلکه برای مدیرانی که از گذشته با ما بودهاند هم ملموس است.
با نهایت تشکر و به عنوان آخرین سوال مقدار تاثیرگذاری "مثبت اندیشی" در موفقیت شما چقدر بوده است!؟
مدیریت، فشارهای استرسی و عصبی زیادی دارد و وقتی احساس میکنم تصمیماتم میتواند همانقدر که به پیشرفت شرکت کمک کند، میتواند به بدنه مجموعه آسیب هم بزند، فشارها بیشتر هم میشود مخصوصا در بحث سرمایههای انسانی شرکت. اینجاست که تفکر مثبت داشتن به من کمک میکند و حتی سعی میکنم حال خوب و آرامش رو به بقیه هم منتقل کنم. از نظر من این موضوع نه یک استراتژی و نه برنامهریزی شده هست، بلکه از ناخودآگاه هر شخصی به وجود میاد. ما وقتی که در جایگاهی قرار میگیریم که یک خنده یا یک جمله مثبت از ما میتواند حال دیگران رو خوب کند، هیچ وقت آن را از دیگران دریغ نمیکنیم. ارزانترین اما ارزشمندترین چیزی که میتوانیم به هم هدیه بدهیم همین حالِ خوب است؛ اعتقاد دارم این حالِ خوب به خود آدم هم بر میگردد. داشتن احساس مثبت، امید و انگیزه برای هر کاری لازم هست و اگر نباشد، پازل موفقیت هیچ وقت کامل نمیشود. پس تاثیرگذاری میتوانددر تمام ابعاد تعریف شود.