|

توجه رسانه‌ها به وضعیت مبهم جسمی «کیم جونگ اون» رهبر کره‌ شمالی

سناریوهای پس از سقوط

گزارش کم‌سابقه اخیر رسانه حکومتی کره‌ شمالی از نگرانی مردم این کشور از کاهش وزن کیم جونگ اون، رهبر این کشور، به‌ طور غیرمستقیم گزارش رسانه‌های غربی در ماه‌های گذشته درباره وضعیت سلامتی و بیماری رهبر جوان کره‌ شمالی را تأیید کرد.

سناریوهای پس از سقوط

گزارش کم‌سابقه اخیر رسانه حکومتی کره‌ شمالی از نگرانی مردم این کشور از کاهش وزن کیم جونگ اون، رهبر این کشور، به‌ طور غیرمستقیم گزارش رسانه‌های غربی در ماه‌های گذشته درباره وضعیت سلامتی و بیماری رهبر جوان کره‌ شمالی را تأیید کرد. از طرف دیگر، این گزارش نگرانی‌ها نسبت به وضعیت آینده کره‌ شمالی و احتمال فروپاشی این کشور به دلیل بحران گسترده اقتصادی را افزایش داده است. به‌تازگی اندیشکده RAND سناریوهای پیش‌روی کره ‌شمالی را با توجه به شرایط بحرانی این کشور و پس از سقوط احتمالی آن مورد بررسی قرار داده است.

شکل فروپاشی

تحت چه شرایطی ممکن است رژیم کیم جونگ اون سقوط کند؟ چنین سقوطی می‌تواند به دو شکل رخ دهد؛ سقوط رژیم یا فروپاشی دولت. در صورت فروپاشی رژیم، حکومت خانواده کیم و به‌ویژه کیم جونگ اون سرنگون می‌شود و برخی از رهبران جدید کنترل کره ‌شمالی را در دست می‌گیرند و این موضوع احتمالا نبرد قدرت و تنش در داخل این کشور را افزایش خواهد داد. در این حالت، سازوکارها و سازمان‌های کنترل‌کننده ملی می‌توانند تا حد زیادی در جای خود باقی بمانند، اگرچه سرنگونی رژیم مطمئنا مکانیسم‌ها را برای دوره‌ای مختل می‌کند. رهبر جدید هم این آمادگی را خواهد داشت تا بسیاری از رهبران ارشد دولت را پاکسازی کرده و افراد وفادار به خود را جایگزین کند.

اما سناریوی سقوط دولت ترسناک‌تر است. در این حالت، رژیم خانواده کیم شکست می‌خورد یا سرنگون می‌شود و هیچ فرد یا گروه واحدی نمی‌تواند دولت مرکزی جدید کره‌ شمالی را تشکیل دهد.

به احتمال زیاد، جناح‌هایی ایجاد می‌شوند که هرکدام سعی در کنترل مناطقی از کشور دارند و برخی حتی ممکن است کنترل بسیار ضعیفی حتی در مناطق خود داشته باشند. در چنین شرایطی، بسیاری از عملکردهای دولت مرکزی از‌جمله بسیاری از سیستم‌های کنترلی حکومت از کار می‌افتند. باید توجه داشته باشیم که فروپاشی رژیم می‌تواند گامی در مسیر فروپاشی دولت مرکزی باشد. در واقع، فروپاشی هم فرایند است و هم نتیجه. کره‌ شمالی هنوز دچار فروپاشی رژیم یا دولت مرکزی نشده، اما با بحران‌های اقتصادی‌ای که به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا تشدید شده‌اند، به نظر می‌رسد روند سقوط آغاز شده است. بااین‌حال، زمان این سقوط به عوامل متعددی بستگی دارد؛ بنابراین، رژیم کیم را شاید بتوان بهترین نمونه «یک سیستم تمامیت‌خواه ناکام یا فرساینده» طبقه‌بندی کرد.

جنگ داخلی

وقوع جنگ داخلی در کره‌ شمالی و به‌ویژه استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی می‌تواند بحران بزرگی در منطقه ایجاد کند. جریان‌هایی که به دنبال کسب قدرت در کره‌ شمالی هستند، می‌توانند با حملات توپخانه‌ای یا استفاده از نیروهای ویژه به حکومت کره‌ شمالی خسارت درخور‌توجهی وارد کنند؛ به‌خصوص اگر از سلاح‌های هسته‌ای یا بیولوژیکی استفاده شود. علاوه‌بر‌این، یک یا چند جناح در داخل حکومت کره ‌شمالی می‌توانند به‌‌ طور هدفمند و با هدف انتقام‌گیری از پاکسازی‌های کیم جونگ اون، به حکومت مرکزی کره‌ شمالی حمله کنند، حتی اگر اطمینان داشته باشند که زنده نخواهند ماند. در نتیجه، حملات موشکی بالستیک به شهرهایی که سلاح هسته‌ای یا حتی سلاح‌های شیمیایی یا بیولوژیکی در آنها انبار شده‌ است، می‌تواند تمام شبه‌جزیره کره را در بحران فرو ببرد.

این سناریو می‌تواند علاوه بر برجا‌گذاشتن قربانیان بی‌شمار، اقتصاد و جامعه کره‌ شمالی را نیز به ‌طور شایان توجهی تحت تأثیر قرار دهد. تمام این عواقب می‌تواند بحران ناکارآمدی در این کشور و ناتوانی در حل بحران را نمایان‌تر کند. از نگاه حکومت مرکزی کره‌ شمالی، در‌ صورتی که این رژیم قادر به مهار و شکست این سناریو نباشد، بدترین نتیجه می‌تواند بی‌ثبات‌سازی تمام شبه‌جزیره کره به دلیل گسترش جنایت و آشوب باشد.

مداخله چین

ورود چین به‌عنوان مهم‌ترین حامی رژیم کره‌ شمالی، نه‌تنها منجر به برقراری آرامش در منطقه نمی‌شود، بلکه می‌تواند بحران را تشدید کند. ورود چین به این بحران، عملا اتحاد پکن- پیونگ‌یانگ پس از فروپاشی کره‌ شمالی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با پیشرفت نیروهای نظامی کره ‌شمالی، ایالات متحده و چین، درگیری این سه طرف بالا خواهد گرفت. این تلاش‌های چین که به خنثی‌شدن اتحاد دو طرف می‌انجامد، حتی می‌تواند شبه‌جزیره کره را دستخوش بحران‌های بیشتری کند.

بروز قحطی

سال‌هاست کره ‌‌شمالی در تأمین مواد غذایی مورد نیاز شهروندان خود مشکل دارد. وضعیت اقتصادی در کشوری که تأمین هزینه بلندپروازی‌های هسته‌ای و موشکی کیم جونگ اون مهم‌تر از تأمین مایحتاج مردم است، با همه‌گیری ویروس کرونا وخیم‌تر شده است. در صورت سقوط حکومت مرکزی، بحران قحطی و گرسنگی سراسر این کشور را فرا‌خواهد گرفت. کسانی که پول دارند، انگیزه دارند که مواد غذایی مورد نیاز خود را ذخیره کنند تا دسترسی آنها به غذا تضمین شود و مجبور نباشند در شرایط بحرانی، مواد غذایی را با قیمت‌هایی دور از تصور تهیه کنند. با بروز قحطی و کمبود مواد غذایی، ارتش کره‌ شمالی و دیگر مقام‌هایی که سلاح گرم در اختیار دارند، احتمالا حملات خود را به افرادی که ذخیره مواد غذایی دارند، افزایش می‌دهند و هر آنچه را باقی مانده باشد، به سرقت می‌برند.

سازمان‌هایی که فعالیت بشر‌دوستانه انجام می‌دهند نیز احتمالا با وخیم‌شدن وضعیت ثبات و امنیت در کره‌ شمالی، کمک‌های خود را کاهش می‌دهند. نبود امنیت در درجه اول پرسنل این سازمان‌ها را تهدید می‌کند. در حال حاضر کمبود مواد غذایی در کره‌ شمالی به ‌گونه‌ای است که تقریبا تمام مردم عادی این کشور در وضعیت گرسنگی و فقر غذایی به سر می‌برند.

چالش اتحاد با کره‌ جنوبی

در صورت فروپاشی کره ‌شمالی، هزینه‌های بازسازی و اتحاد با کره‌ جنوبی بسیار زیاد خواهد بود. در شرایط فعلی، هزینه بالقوه چنین وحدتی به‌ طور کلی بسیار بالا برآورد می‌شود؛ حتی اگر چالش‌های سیاسی را کنار بگذاریم، فقط هزینه‌های مالی آن به هزاران میلیارد دلار می‌رسد. بیشتر این هزینه‌ها در پنج سال اول پس از فروپاشی مورد نیاز است و پس از اتحاد دو کره نیز برخی هزینه‌ها همچنان ادامه خواهد یافت.

در‌حال‌حاضر بودجه دولت مرکزی کره‌ شمالی حدود 250 میلیارد دلار در سال تخمین زده می‌شود. اگر هزینه یکسان‌سازی دو هزار میلیارد دلار باشد (500 میلیارد دلار برای عملیات نظامی، 500 میلیارد دلار برای خسارت وارد‌شده به کره ‌شمالی و هزار میلیارد دلار برای توسعه اقتصادی کره‌ شمالی)، این رقم حدود هشت برابر بودجه سالانه حکومت مرکزی کره‌ شمالی خواهد بود. البته این برآورد کمک‌های بشردوستانه و بهداشتی را در نظر نگرفته است. پرداخت این رقم در 10 سال هم نیاز به افزایش درخور توجه بودجه دولت دارد و باعث افزایش دوبرابری نرخ مالیات در کره ‌‌شمالی می‌شود؛ چیزی که کمتر شهروند کره‌ شمالی با آن موافقت می‌کند. بنابراین واضح است که خطر کره‌ شمالی و فروپاشی احتمالی آن فراتر از سلاح‌های هسته‌ای است. مسئله سقوط کره‌ شمالی یا پیوستن اجباری ناگهانی به کره‌ جنوبی، احتمالا چالشی خواهد بود که آمریکا و متحدانش در آسیا باید در مقطعی در آینده با آن رو‌در‌رو شوند؛ زیرا تاریخ نشان می‌دهد هیچ استبدادی برای همیشه دوام نخواهد آورد.