تغییر دولت، سیاست آلمان در قبال خاورمیانه را تغییر نمیدهد؛
شولتس و میراث دوگانه مرکل
آنگلا مرکل، بانوی اروپا و چهرهای فراموشنشدنی در تاریخ آلمان پس از بیش از یکدههونیم حضور در رأس قدرت بزرگترین و قدرتمندترین دولت اروپا، در روزهای آینده جایگاه صدراعظمی را ترک میکند و اولاف شولتس صدراعظم جدید آلمان خواهد شد.
مریم جعفری: برای ۱۶ سال، به تنهایی ستون اروپا بود؛ آنگلا مرکل، بانوی اروپا و چهرهای فراموشنشدنی در تاریخ آلمان پس از بیش از یکدههونیم حضور در رأس قدرت بزرگترین و قدرتمندترین دولت اروپا، در روزهای آینده جایگاه صدراعظمی را ترک میکند و اولاف شولتس، معاون و وزیر اقتصاد او و رهبر حزب سوسیالدموکرات صدراعظم جدید آلمان خواهد شد.
مرکل موقعیت نادری در میان سیاستمداران دارد و یکی از معدود رهبران بزرگ جهان است که احترام گستردهای را حتی از سوی مخالفان خود جلب کرده است. با اینکه مرکل بیش از آنکه رهبری سلطهگر باشد، رهبری محافظهکار بود اما او آلمان را در مرکز سیاست اروپا قرار داد. در این 16 سال اروپا را از بحرانهای متعدد از جمله بحران مالی جهانی و بحران یورو عبور داد و همهگیری هم آخرین بحرانی بود که صدراعظم 67ساله آلمان با آن روبهرو شد. اما میراث مرکل در خاورمیانه به این اندازه درخشان و تأثیرگذار نیست.
میراث 16ساله مرکل در خاورمیانه را میتوان بهعنوان اهدافی دوگانه ارزیابی کرد که اغلب با واقعیت موجود در منطقه در تضاد بود. اما پس از مرکل هم نباید انتظار داشت که برلین بهطور قابلتوجهی مسیر خود را در خاورمیانه تغییر دهد. بااینحال، اولاف شولتس جانشین مرکل باید به سؤالات و چالشهای مربوط به موضع آلمان درمورد فروش تسلیحات به کشورهای عرب خاورمیانه، مناقشه اسرائیل- فلسطین و وضعیت پناهندگان در خاورمیانه پاسخ دهد. آلمان از یک سو، منادی صلح در منطقه و مروج دموکراسی و حاکمیت قانون بوده و به حمایت از کنترل تسلیحات و حقوق بشر پرداخته و درعینحال به افراد در معرض خطر پناه داده است. اما از سوی دیگر دوره صدراعظمی آنگلا مرکل نیز مترادف با فروش قابلتوجه تسلیحات آلمانی به منطقه بود.
«توماس جیگر» استاد روابط بینالملل و سیاست خارجی دانشگاه کلن به الجزیره میگوید: «این امر یک استراتژی کلان یا یک دکترین سیاست خارجی از سوی مرکل نبود بلکه عمدتا به دلیل منافع اقتصادی بود؛ زیرا خاورمیانه میزبان کشورهایی است که بیشترین تقاضای جهانی برای تجهیزات نظامی را دارند».
«پیتر دی وزمن» محقق ارشد مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم هم میگوید: «آلمان یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده تسلیحات در جهان است. در فاصله سالهای 2016 تا 2020 این مؤسسه بینالمللی تخمین میزند که آلمان 5.5 درصد از صادرات تسلیحات جهانی را به خود اختصاص داده است. فروش جهانی و تأمین 3.9 درصد از تقاضای تسلیحاتی خاورمیانه این کشور را به چهارمین صادرکننده بزرگ سلاح در جهان تبدیل میکند». این ارقام و منافع اقتصادی غیرقابلچشمپوشی توضیح میدهد که چرا بازیگرانی مانند مصر یا عربستان سعودی- با وجود اتهامات گسترده مبنی بر اینکه هر دو مرتکب نقض جدی حقوق میشوند - مدتهاست که بهعنوان شرکای تجاری ارزشمند مورد حمایت برلین قرار گرفتهاند.
جیگر تأکید میکند که «این دوگانگی منافع تجاری و دغدغههای بشردوستانه در دوران مرکل، امری است که بهطور منطقی در روابط بینالملل رایج است. دولتها، بهویژه دولتهای موفق، همیشه سیاست خارجی خود را بر اساس استاندارد دوگانه استوار میکنند. آرمانگرایی و واقعگرایی دست به دست هم حرکت میکنند. غیر از این نمیتواند باشد. آلمان با وجود صادرات سلاح به کشورهای عرب خلیج فارس، اهدافی را دنبال میکند که مانع از کمک مستقیم به درگیریهای بینالمللی شود. برلین میگوید کشورهایی که اهداف سیاست خارجی را با ابزار نظامی دنبال میکنند، شامل دریافتکنندگان تسلیحات آلمانی نمیشوند. بااینحال، ظاهرا این معذوریت آلمان، شامل کشورهای خاورمیانه نمیشود و تسلیحات نظامی آلمانی در مقیاس بزرگ به این کشورها صادر میشود».
دولت مرکل در سال 2020، صادرات تسلیحات به ارزش 1.16 میلیارد یورو را به کشورهای درگیر در جنگهای یمن و لیبی تصویب کرد. همچنین براساس گزارش بنیاد علم و سیاست آلمان و با وجود توقف صادرات تسلیحات نظامی از آلمان به عربستان در سال 2018 به دلیل قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد عربستانی، ارزش کلی مجوزهای صادرات تجهیزات نظامی آلمان به عربستان سعودی در 9 سال گذشته 3.3 میلیارد یورو بوده است.
دومین تأمینکننده سلاح اسرائیل
اسرائیل نیز از این سیاست مرکل سود میبرد. مرکل بارها بر حمایت بیقیدوشرط برلین از اسرائیل، حمایت از امنیت اسرائیل را بهعنوان اصلی غیرقابلتردید در سیاست خارجی آلمان مطرح کرده است.
اسرائیل هم در سالهای گذشته خریدهای نظامی خود از آلمان را افزایش داده و تجهیزات نظامی مدرنی را بهویژه در دوران مرکل از برلین دریافت کرده است. درحالحاضر آلمان دومین صادرکننده بزرگ اسلحه به اسرائیل است و 24 درصد از واردات اسرائیل بین سالهای 2009 تا 2020 را به خود اختصاص داده است. این تجهیزات شامل زیردریاییهای دلفین، اجزا و فناوری مورد استفاده برای تانکها، قایقهای تندرو و تجهیزات مورد نیاز هلیکوپترهای اسرائیلی میشود. برخی از این فناوری پیش از این مستقیما در درگیری نظامی مورد استفاده قرار گرفتهاند و این برخلاف شعار دولت برلین بوده است.
وزمن میگوید: «تانکهای اسرائیلی با موتورهای آلمانی نصبشده روی آنها در غزه و هواپیماهای تایفون سعودی در یمن مورد استفاده قرار گرفتند. بهطورکلی، کشورهایی مانند آلمان که سیاست خارجی خود را برای حمایت از صلح، توسعه و حقوق بشر دنبال میکنند، باید به دقت و بهطور منظم بررسی کنند که آیا سیاستهای صادرات تسلیحات آنها واقعا در راستای شعارها و برنامههای حقوقبشری آنهاست یا گسترش انگیزههای اقتصادی یا فرضیات در مورد نقش تأمین تسلیحات در تقویت روابط و نفوذ در کشورهای خاورمیانه ممکن است در اولویت قرار گرفته باشد».
دولت مرکل در تمام این سالها هرگز تمایلی به بازنگری واقعی در سیاست خود نداشته است، زیرا این موضوع را یک بحث داخلی نمیداند و برای عموم مردم این کشور نیز اهمیت خاصی ندارد. بااینحال، صادرات سلاح به خاورمیانه همواره یکی از مناقشههای احزاب سیاسی در آلمان است. یک نزاع همیشگی میان راستها و چپها که راستها به دلایل اقتصادی و سیاسی از این سیاست حمایت میکنند و چپها مخالف آن هستند.
بااینحال دولت بعدی آلمان یک ائتلاف سهحزبی با حضور احزاب راست و چپ خواهد بود و حدسزدن جهتی که چنین ائتلافی درنهایت در پیش خواهد گرفت، دشوار است اما در این میان یک استثنا وجود دارد: اسرائیل. «کریستین هکه» استاد ممتاز مؤسسه علوم سیاسی و جامعهشناسی در دانشگاه بن میگوید: «تا آنجا که به سیاست آلمان در رابطه با اسرائیل مربوط میشود، تغییرات قابلتوجه در حمایت جدی برلین از اسرائیل بسیار بعید است. یک رابطه محکم و نزدیک با اسرائیل همواره بهعنوان آن بخشی از سیاست خارجی غیرقابلتغییر آلمان باقی میماند. در دولتی که در برلین بر سر کار بیاید، موضع فعلی و همیشگی آلمان را در درگیری بین اسرائیل و فلسطین چندان تغییر نمیدهد».
منبع: روزنامه شرق