یادآوری ارزش دموکراسی؛
آمریکاییها سر کلاس اوکراینیها
بیش از یک هفته است که اوکراینیها با خون خودشان بناهای یادبود دموکراسی را در کشورشان میسازند و آن را پاس میدارند.
به گزارش شبکه شرق، به نقل از سیانان، بیش از یک هفته است که اوکراینیها با خون خودشان بناهای یادبود دموکراسی را در کشورشان میسازند و آن را پاس میدارند.
اوکراینیها شجاعانه مقابل ارتشی ایستادگی میکنند که بارها از آنها قویتر و پیشرفتهتر هستند. لابد به یاد دارید وقتی پیشنهاد فرار از کشور برای زلنسکی رئیسجمهورشان رسید، چه گفت؛ میدان مبارزه اینجا است. من به تسلیحات نیاز دارم نه وسیله فرار … یا صداهای سربازان اوکراینی محاصره شده در جزیره مار را شنیده اید که به نیروی دریایی روسی گفتند گورتان را گم کنید لعنتیها …
یوال نوح هراری در مقالهای که به تازگی درباره اوکراینیها نوشته، تاکید کرده آنچه اوکراینیها این روزها برای کشورشان انجام میدهند همان چیزی است که سالهای آینده و چه بسا چند دهه بعد دربارهش حرف زده خواهد شد؛ انسانها مهمتر از تانکها هستند!
اما چیزی که باعث شده مقاومت اوکراینیها برای آمریکاییها الهامبخش باشد، همان ارزشهایی است که از قضا آمریکاییها به آنها مینازند: آزادی و دموکراسی!
درس اول: جدیترین مدافعان دموکراسی کسانی هستند که بیشتر از آن محروم بوده اند
در نگاه اول سنت و سابقه دموکراسی اوکراین و ایالات متحده هرگز باهم قابل مقایسه نیست. اوکراین تنها ۳۱ سال سابقه استقلال دارد. این کشور در همسایگی روسیه، مدام متاثر از آنها با دولتهای دستنشانده روسها درگیر بوده است. روسها در دهه ۳۰ میلادی حدود ۴ میلیون اوکراینی را کشته اند. آلمانیها هم در جنگ جهانی دوم باعث مرگ ۷ میلیون اوکراینی شده اند. تجربه این میزان بیرحمی و سختی باعث شده اوکراینیها امروز مقابل روسها تا پای جان بایستند و برای دموکراسی خون و جان بدهند. طعم آزادی برای آنها که از آن محروم بوده اند، شیرینتر است.
درس دوم: مردم عادی قهرمانان واقعی دموکراسی هستند
وقتی خبرنگار سیانان مقابل رئیسجمهور اوکراین قرار گرفت به او گفت: شما از یک بازیگر کمدی به یک فرمانده جنگی در بحبوحه حمله روسیه به کشورت تبدیل شدهای، تحسینبرانگیز است، نظرت چیست؟ زلنسکی گفت من اسطوره و قهرمان نیستم، این اوکراین است که این روزها نمادین شده است.
در واقع این مردم عادی هستند که دموکراسی را حفظ میکنند، نه رهبران متنفذ! مثالهایش در تاریخ آمریکا زیاد است. از جمله بازیگری مثل جیمی استوارت که پیشنهاد اقامت در یکی از ایالتهای آمریکا را به عنوان مربی خلبانی و هوانوردی رد و خودش را به عنوان سرباز در جنگ جهانی دوم معرفی میکند و برای کشورش میجنگد و یا جورج بوش زمانی که هنوز معروف نشده بود. او نوه یک خانواده صنعتگر و ثروتمند بود، اما به ارتش آمریکا پیوست و برای کشورش جنگید و ...
این مثالها نشان میدهد آنهایی که از دموکراسی حفاظت میکنند، مردم عادی هستند نه چهرههای سیاسی خاص. این مردم عادی هستند که با فشار بر رهبران آنها را به انجام کاری مجبور میکنند؛ همانطور که لینکلن زیر فشار عمومی جنبش ضد بردهداری تصمیم گرفت آن را لغو کند. یا فشاری که مبارزان سیاهپوست جنوبی بر کندی و جانسون آوردند و …
آمریکاییها این روزها ارزشهایشان را فراموش کرده اند، اما اوکراینیها دوباره این مفاهیم را به یادشان میآورند.