مهاجران و نظامیسازی مرزها
ترکیه بهعنوان یکی از کشورهایی که بهشدت در سالهای اخیر درگیر ترددهای غیرمجاز مهاجران افغان بوده است، در راستای مقابله با موج جدید ورود افغانها به کشورش، تدابیر مرزیاش را تشدید کرد و اقدام به استقرار ۷۵۰ نیروی نظامی در مرز خود با ایران کرد.
رزگار سلیمی، کارشناس مسائل مهاجرت در انجمن دیاران: در سال جاری پس از رویکارآمدن مجدد طالبان در افغانستان، نگرانی کشورهای منطقه خاورمیانه، اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای توسعهیافته از هجوم فزاینده پناهندگان و مهاجران افغانستانی افزایش یافت. ترکیه بهعنوان یکی از کشورهایی که بهشدت در سالهای اخیر درگیر ترددهای غیرمجاز مهاجران افغان بوده است، در راستای مقابله با موج جدید ورود افغانها به کشورش، تدابیر مرزیاش را تشدید کرد و اقدام به استقرار ۷۵۰ نیروی نظامی در مرز خود با ایران کرد. اردوغان علت اتخاذ این سیاست جدید را تبدیلنشدن ترکیه به «هتل مهاجران» ذکر کرده بود. از طرفی دیگر سردار احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ناجا، در آذرماه امسال از بازداشت و اخراج 160 هزار نفر از اتباع خارجه در مرزهای کشور در سال جاری خبر داد و بر تقویت پایش مرزی استان سیستانوبلوچستان، بهعنوان معبر اصلی ورود مهاجران غیرقانونی به ایران، تأکید کرد.
گرایش به افزایش استفاده از نیروهای نظامی بهمنظور کنترل مهاجران، در کشورهای غربی نیز پررنگ است. در همین راستا لهستان در چند ماه گذشته، در مواجهه با سیل مهاجران در مرزهایش، اقدام به دوبرابرکردن نیروهای نظامیاش در مرز بلاروس کرد. ایالات متحده نیز در دوران ترامپ، از ابزارهای نظامی مرزی با هدف مقابله با ورود مهاجران از مرزهای مکزیک استفاده فراوانی برد. ازاینرو میتوان گفت امروزه نظامیسازی مرزها تبدیل به یکی از سیاستهای اصلی کنترلی دولتها در مناطق مرزی شده است.
در چند دهه اخیر عواملی مانند افزایش مهاجرتها از کشورهای جنوب به شمال جهانی، بازنمایی مسئله پناهجویان بهمثابه یک بحران عمیق، تهدیدشدن مرزهای ملی از جانب جریانهای تروریستی (بهویژه پس از حادثه 11 سپتامبر) و نیز شکلگیری پاندمی کرونا سبب اهمیتیافتن مجدد مرزها برای دولتهای جهان شده است. برای دولتهای کنونی، امنیت مرزی صرفا مبتنی بر صیانت از مردم در مقابل تجاوز نیروهای نظامی بیگانه نیست؛ بلکه با توجه به تحولات صورتگرفته در دهههای اخیر، تهدیدات مرزی دارای جنبههای متنوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و... شده است (جانپرور، ۱۳۹۶: ۶۹). در همین راستا شاهد تبدیلشدن مسئله مهاجرت و پناهندگی به یک تهدید مرزی و موضوعی امنیتی در گفتمانهای دولتها هستیم و به تعبیر برخی نویسندگان، کنترل مرزها از حفاظت نظامی از حاکمیت کشور به کنترل و ایمنسازی جامعه در برابر جریان جمعیتهای غیرمنتظره مثل پناهندگان تغییر شکل یافته است (pyrou & Christou, 2014: 13). دولتهای جهان در راستای کنترل مرزهای خود، سیاستها و اقدامات مختلفی اتخاذ کردهاند که یکی از مهمترین این سیاستها، نظامیسازی مرزها است. نظامیسازی
مرزها نمودهای مختلفی دارد که یکی از نمودهای آن، افزایش ساخت پایگاههای مرزی و افزایش تعداد نیروهای پلیسی در مناطق مرزی است. این مسئله در مناطق مرزنشین ایران بسیار پررنگ است؛ به نحوی که هرکسی به نواحی مرزی ایران سفر کند، از حجم بالای پایگاههای نظامی و ایست بازرسیها و حضور پرتعداد مأموران در شهرها تعجب خواهد کرد.
علاوهبراین دولتها برای دفاع از مرزها، معمولا به نهادهای پلیسی این مناطق، قدرت اجرائی و اختیارات وسیعی اعطا میکنند و همین امر زمینهساز برخورد فراقانونی و خشن با مهاجران و مترددین مرزی میشود؛ درحالیکه آنها موقعیت و امکانات ضعیفی برای شکایت از این اعمال دارند (Provine & Zatz, 2015: 354). برای مثال در کشور ما به موجب بند 9 ماده 3 قانون نحوه بهکارگیری سلاح از سوی مأموران نیروهای مسلح در موارد ضروری، به مأموران مرزی برای مقابله با اشخاصی که از مرزهای غیرمجاز قصد ورود به کشور را داشته باشند و به اخطار مأموران مرزبانی توجه نکنند، حق تیراندازی داده شده است. همچنین طرح ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز سال ۹۹ هم مشابه این ماده را درخصوص جواز تیراندازی به خودروهای حامل مهاجران غیرمجاز پیشبینی کرده است.
از دیگر سیاستهای نظامی برجسته دولتها در مرزها، میتوان به افزایش ساخت دیوارها و موانع مرزی اشاره کرد. اگرچه ساخت دیوارهای مرزی پدیده جدیدی نیست؛ اما به نظر میرسد در چند دهه اخیر گرایش دولتها به برپایی مجدد این دیوارها و دیگر موانع مرزی با هدف مقابله با موج ورود مهاجران افزایش چشمگیری یافته است (جانپرور، 1396: 104). نیروهای مرزی ایران نیز از اوایل دهه 80 در مرزهای شرقی با افغانستان و پاکستان اقدام به احداث دیوار، حفر کانال و ایجاد موانع فیزیکی کرد تا بهاینترتیب موج ورود مهاجران افغان را کنترل کند. امسال نیز فرمانده مرزبانی از افزایش بودجه برای انسداد مرزها در سیستانوبلوچستان خبر داد. همچنین در سالهای اخیر نیروهای نظامی همزمان با گسترش تکنولوژی، به سمت هوشمندسازی مرزها بهمنظور کنترل ورود و خروج افراد به کشور رفتهاند و در این راستا از فناوریهای نوینی مانند حسگرهای حرارتی و الکترونیکی، دستگاههای پیشرفته بیومتریک، دوربینهای پیشرفته و... بهره بردهاند (جانپرور، 1396: 110). در همین راستا مقامات آمریکایی مدتی پیش از بهکارگیری سگهای روباتیک در مرز با مکزیک خبر دادند. استفاده از فناوریهای
نظامی مرزی در مرزهای شرقی ایران نیز کموبیش دیده میشود و ظاهرا فرماندهان مرزبانی ایران درصدد تقویت این تجهیزات کنترلی هستند.
امروزه دولتهایی که با پدیده مهاجرت درگیر هستند، سعی میکنند بهوسیله ابزارها و سیاستهای نظامی، مسئله مهاجرت را مدیریت و کنترل کنند. بهاینمنظور همکاری نهادهای پلیسی فراملی دولتهای مختلف بهمنظور کنترل بهتر مرزها افزایش درخورتوجهی یافته است. نظامیسازی مرزها یک توجیه سیاسی مهم دارد و آنهم نمایش اقتدار حاکمیت در امتداد خطوط مرزیاش در مقابل پدیدههایی مثل مهاجرت، قاچاق و تروریسم است (میخالوفسکی و هاردی، 1399: 173). سیاستهای کنترل نظامی مرز، تصویری که از مهاجران ارائه میدهد، تصویر مردمی عادی که به دنبال کار، امنیت و پیوستن به خانواده اقدام به مهاجرت کردهاند، نیست؛ بلکه از آنها بهمثابه عوامل تهدیدکننده امنیت ملی یاد میکند (میخالوفسکی و هاردی، ۱۳۹۹: ۱۸۶). در همین راستا شاهدیم که مسئولان مرزبانی ایران نیز در سخنان خویش از مهاجران غیرقانونی بهجای اصطلاح مهاجر، با عنوان «متجاوزان مرزی» نام میبرند. در چارچوب این گفتمان نظامی، مهاجر بهمثابه دیگری خطرناکی برچسب میخورد که حریم امنیت مرزی را مورد خدشه قرار داده و در نتیجه باید به هر شکل ممکن با او مقابله کرد تا جامعه را از خطر او در امان داشت.
این نگرش امنیتی زمینهساز توسل به شیوههای خشونتآمیز برای مقابله با مهاجران میشود و بهشدت به حقوق آنان آسیب میرساند. در سالهای اخیر بارها اخبار مختلفی درباره خشونت و تحقیر مهاجران از سوی نیروهای پلیس مرزی به گوش رسیده است. برای مثال نیروهای مرزی آمریکا به کتکزدن مهاجران غیرقانونی، حمل آنها با وسایل نقلیه حمل حیوانات و نگهداری آنان در کمپهای بسیار شلوغ و بدون امکانات مناسب متهم هستند (میخالوفسکی و هاردی، ۱۳۹۹: ۱۸۶). انگلستان، فرانسه، ترکیه، یونان، لهستان و بسیاری از کشورهای دیگر نیز از چنین برخوردهایی در قبال پناهجویان استفاده میکنند که این امر در برخی موارد به اعتراضات مدنی هم انجامیده است. نیروهای مرزبانی ایران نیز سالهاست متهم به برخوردهای خشونتآمیز با مهاجران افغان در مرزها هستند و گزارشهای گوناگونی از تیراندازی به مهاجران غیرمجاز، خشونت فیزیکی یا تحقیر آنان منتشر شده است.
تشدید فرایندهای نظامی در مرزها نتایج چندان مثبتی به دنبال نداشته است و حتی موجب افزایش مهاجرتهای پنهانی و غیرمجاز نیز شده است؛ چراکه با سختترشدن مرزها، مهاجران مجبورند از راههای خطرناکتر و با کمکگرفتن از باندهای قاچاق انسان خود را به کشور مقصد برسانند و همین مسئله امکان آسیبدیدن آنها بر اثر حوادث مختلف را افزایش میدهد (آس، ۱۳۹۱: ۹۶).
برای مثال نظامیسازی مرزها از سوی ایالات متحده که از سال ۱۹۹۴ در سندیگو بهمنظور جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی شروع شد، تاکنون نهتنها اثر مثبت چندانی نداشته بلکه سبب شده الگوهای عبور غیرقانونی به سمت دورزدن مناطقی که در آن سیاستهای سختگیرانه مرزی اعمال میشود، حرکت کند. بهاینترتیب کل مناطق مرزی آمریکا، از تگزاس تا کالیفرنیا، به یک منطقه خطرناک برای عبور مهاجران غیرمجاز تبدیل شده است. شواهد این ادعا در آمارهاست. در سال ۱۹۹۴، یعنی سال اول اجرای سیاست جدید مرزی، ۲۴ مورد مرگ مهاجران در مرزهای سندیگو گزارش شد؛ اما در ۱۹۹۸ تعداد تلفات مرزی به ۱۴۷ نفر رسید. این سیاست ضدمهاجرتی بعدها به سایر مرزهای آمریکا-مکزیک هم تسری پیدا کرد. در نتیجه تا سال ۲۰۰۵ با گسترش ارتش مرزی از سندیگو تا الپاسو، تعداد تلفات به ۵۰۰ نفر رسید (میخالوفسکی و هاردی، ۱۳۹۹: ۱۷۹ و ۱۸۰).
در ایران نیز سیاستهای نظامی سختگیرانه سبب افزایش گرایش مهاجران افغان به ورود به ایران از طریق باندهای افغانکشی شده است؛ امری که تاکنون به کشتهشدن صدها نفر از مهاجران انجامیده است؛ مانند واقعه تصادفی که در آبان 98 در زاهدان به کشتهشدن 28 تبعه افغان و مجروحشدن 21 نفر دیگر انجامید. به تعبیر برخی نویسندگان، مرگ و آسیب مهاجران غیرقانونی، آسیبهای ناخواسته و غیرقابلانتظار سیاستهای مهاجرتی در مرزها نیستند؛ بلکه آنها نتایج مشهود و قابلپیشبینی استراتژیهای نظامیسازی مرزها هستند که برای منصرفکردن مهاجران از ورود غیرقانونی طراحی شدهاند (میخالوفسکی و هاردی، ۱۳۹۹: ۱۸۲). به نظر میرسد طراحان این سیاستهای نظامی در درک میزان ناامیدی یا اشتیاقی که مهاجران را به سمت ورود غیرقانونی به کشورهای دیگر سوق میدهد، دچار اشتباهی بزرگ هستند. این سیاستها بهجای جلوگیری از ورود غیرمجاز از مرز، ریسک آسیبدیدگی مهاجران را افزایش دادهاند (میخالوفسکی و هاردی، ۱۳۹۹: ۱۷۹). از سوی دیگر نظامیسازی مرزها زندگی جوامع مرزنشینان را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است و آنها را در معرض شدیدترین نظارتها و بازرسیها قرار
میدهد که این امر بر اقتصاد این مناطق تأثیر منفی عمیقی میگذارد (سلیمی، ۱۴۰۰).
در مقام جمعبندی میتوان گفت نظامیسازی مرزها بهمنظور مقابله با پدیده مهاجرت بیش از آنکه سبب کنترل مهاجران شود، سبب ورود آسیب به مهاجران و نقض حقوق بشر آنان شده است و بهتر است دولتهای مختلف از صرف هزینههای گزاف بابت تقویت نظامیسازی مرزها اجتناب کنند و بهجای آن راهکارهای بهتری برای پذیرش قانونی مهاجران اتخاذ کنند.
*منابع در دفتر روزنامه موجود میباشد.