چطور از یک سانحه بزرگ عبور کنیم؟
بازسازی زندگی در روزهای بحران
قسمت سخت، اما امیدوارکننده بعد از هر حادثه این است که پس از گذران اتفاق و روزهای دشوار آن ما چطور به زندگی عادی برگردیم و از همه مهمتر، چگونه بتوانیم پس از یک سانحه عظیم سرپا شویم؟
اتفاقات در زندگی ما نقشی مهم و کلیدی دارند. بعضی از آنها از اهمیت کمتری برخوردارند و برخی دیگر آنقدر تاثیرگذارند که زندگیمان را دو بخش پیش و پس از اتفاق تقسیم می کند. مثل، سوگ، بیماری، فراغ، انواع تروما و آسیب های روانی. همچنین وقایعی که انسان را درگیر احساسات و استرس می کند و موجب ترس او می شود، از جمله تجاوز، بلایای طبیعی، خشونت، ورشکستگی و بیکاری مواردی هستند که می توانند زندگی افراد را دگرگون کنند.
این اتفاقات قطعا آثار متفاوت و بعضا مخربی بر روح و روان باقی می گذارند، با این حال قسمت سخت، اما امیدوارکننده بعد از هر حادثه این است که پس از گذران اتفاق و روزهای دشوار آن ما چطور به زندگی عادی برگردیم و از همه مهمتر، چگونه بتوانیم پس از یک سانحه عظیم سرپا شویم؟
رشد پس از سانحه، چالشی سخت اما مفید
در روانشناسی، رشد پس از سانحه(Post Traumatic Growth) یا PTG مفهومی است از تغییرات روانی مثبتی که در نتیجه مبارزه با شرایط بسیار چالش برانگیز و استرس زای زندگی تجربه شده است. این شرایط چالش های مهمی را برای منابع تطبیقی فرد به وجود می آورد. رشد پس از آسیب شامل تغییرات روانی «تغییر دهنده زندگی» در تفکر و ارتباط با جهان و خویشتن است که به فرایند تغییر شخصی کمک میکند و عمیقا معنیدار است. رشد پس از سانحه، تغییرات روانی مثبتی است که در نتیجه مبارزه با چالش های سخت زندگی رخ میدهد.
امید در ناامیدی مطلق
درهمین رابطه دکتر وحید شریعت، روانپزشک و استاد دانشگاه در گفت و گو با «شبکه شرق» میگوید: صحبت کردن در مورد امید آن هم در روزهایی که همه سعی میکنند ناامیدی را ترویج دهند کار سادهای نیست.
موضوع رشد پس از سانحه گرچه به تازگی تبیین شده اما مفهومی قدیمی دارد.سنایی از شعرایی است که توانسته این مفهوم را خیلی خوب توصیف کند.
بیخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر
گر چه پژمرده شود باز قبول آرد بر
دولت با هنران را فلک مرد افگن
زند آسیب ولیکن نکند زیر و زبر
این چند بیت به زیبایی به ما نشان میدهد که یک سانحه اگرچه آسیب میزند، اما انسان دوباره رشد میکند.
رشد از دل سانحه بیرون میآید
به گفته دکتر شریعت، در روانپزشکی استرس معادل یک اتفاق منفی است که حال فرد را بد میکند و بعد از آن یک بیماری و مشکل آغاز میشود، در بیشتر موارد، پس از یک سانحه بزرگ، به وجود آمدن اختلال طبیعی است، اما مهم است که از درون آن اتفاق یک رشد آغاز شود. این موضوعی است که به عنوان رشد پس از سانحه در نظر گرفته میشود. بعد از آن اتفاق بسیار شدید و ناگوار، دنیای ذهنی فرد به هم می ریزد و باعث میشود که او فکر کند تا پیش از حادثه در دنیایی دیگر زندگی میکرده و حالا با رخ دادن یک اتفاق سنگین تمام پیش فرضهایش در مورد زندگی زیر سوال میرود و اعتبار خود را از دست میدهد.
بازسازی عامدانه با خلق معانی جدید
این موقعیت به شدت استرس آور است و فرد احساسات منفی زیادی از جمله غم، خشم و اضطراب را تجربه می کند. در روانشناسی چنین شرایطی را به زلزله تعبیر کرده اند چرا که تمام باورهای فرد از پایه و اساس ویران می شود.
همانطور که در زلزله ناچار به آواربرداری و بازسازی هستیم، فرد هم پس از مدتی باید برای بازسازی خود، زندگی و باورهایش تلاش کند. با این تفاوت که این بار پیش فرضها تغییر میکند و آموخته های جدیدی در راه است، به عبارتی یک بازسازی عامدانه با خلق معانی جدید و میزانی از پختگی. هرچند عواطف و احساسات منفی هنوز در وجود فرد باقی مانده است.
رشد با تغییر همراه است
پس از هر بازسازی، تغییراتی در زندگی افراد ایجاد میشود. عمده تغییرات اما به این صورت است:
۱.نگاه فرد به دنیا عوض شده، اولویتهای زندگی اش تغییر می کند و قدر زندگی را بهتر می داند.
۲.تلاش بیشتری می کند تا روابطش با نزدیکان را بهبود ببخشد.
۳.مسیرهای جدیدی در زندگی باز می کنند و نگاه فرد نسبت به خود و تواناییهایش تغییر میکند. عمدتا از خودشان میپرسند من چه قدر قوی بودم که توانستم این اتفاق را تاب بیاورم.
۳.رشد معنوی و نزدیک شدن به خالق و درک مفهموم زندگی. برخی در کارهای خیر حضور پیدا کرده یا در جهت پیشگیری از اتفاق مشابه برای دیگران فعالیت میکند.
کسانی که تن به بازسازی نمیدهند
با این حال اما همیشه افرادی هستند که تلاشی برای رشد فردی نمیکند. آنها تمایل دارند در شرایط انتقام باقی بمانند. این گروه از افراد جنبههای دیگر زندگی را فراموش کردهاند و خشم آنها آنقدر زیاد است که فقط به انتقام و جنبههای تخریبی آن فکر میکنند، این افراد عموما در فضای سانحه باقی میمانند، رشد نمیکنند و قطعا آسیب های بیشتری هم می بینند.