دست از سر نهادهای صنفی بردارید
گویا قرار نیست دولتیها دست از سر نهادهای صنفی بردارند. هنوز ماجرای ناتمام انتخابات اتاق بازرگانی به پایان نرسیده که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره که نهادی غیردولتی و صنفی است، با دخالت دولتمداران مواجه شده است
مهدی ملکمحمد، روانشناس: گویا قرار نیست دولتیها دست از سر نهادهای صنفی بردارند. هنوز ماجرای ناتمام انتخابات اتاق بازرگانی به پایان نرسیده که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره که نهادی غیردولتی و صنفی است، با دخالت دولتمداران مواجه شده است. داستان نیز از این قرار است که انتخابات پنجمین دوره شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به دلایل مختلف حدود سه سال به تعویق افتاده است.
هیئت وزیران در اسفند ماه سال گذشته وارد ماجرای انتخابات این سازمان صنفی و غیردولتی میشود و ضمن تعیین سازوکار انتخابات مسئولیت برگزاری و نظارت آن را برعهده وزارتخانههای بهداشت و علوم میگذارد. درحالیکه این دو وزارتخانه طبق قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی مسئول برگزاری انتخابات نیستند و در چهار دوره قبلی انتخابات غیر از دوره اول، شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی مسئولیت این امر را برعهده داشتهاند. شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی ضمن غیرقانونیدانستن مداخله دولتی در انتخابات این نهاد صنفی، تاریخ بیستم مرداد را برای برگزاری انتخابات تعیین میکند؛ اما نمایندگان دولت اجازه برگزاری انتخابات در این تاریخ را نمیدهند و بر برگزاری انتخابات در تاریخ تعیینشده از طرف خودشان تأکید میکنند.
حال، دکتر عباس مسجدی، رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور و دکتر ابراهیم نعیمی، مدیرکل مشاوره وزارت علوم، بهعنوان رئیس و دبیر هیئت نظارت انتخابات سازمان نظام روانشناسی و مشاوره با حمایت دولتمداران مصمم هستند که ۲۷ مرداد انتخابات را برگزار کنند. اینکه بسیاری از استادان و پیشکسوتان روانشناسی حاضر نشدهاند در این انتخابات ثبتنام کنند؛ بنابراین شورای مرکزی برآمده از چنین انتخاباتی نمیتواند جایگاهی محکم در بین روانشناسان و مشاوران داشته باشد یا اینکه چه انتقادات درستی از مدیریت فعلی سازمان نظام روانشناسی مطرح است یا دلایل و منشأ اختلافهای داخلی گاه عجیب بین روانشناسان و مشاوران چیست یا دولتمداران علاقهمند به مداخله در امور داخلی این سازمان صنفی و به طور کلی سازمانهای صنفی و غیردولتی هستند، موضوعاتی هستند که میتوان دربارهشان اندیشید و هشدار داد؛ اما آنچه مهمتر از هر چیزی است، بیتوجهی دولت به طور کلی و وزارت علوم و بهداشت به طور خاص به وضعیت تأسفبرانگیز علم روانشناسی در فضای دانشگاهی کشور است؛ موضوعی که برخلاف امر انتخابات سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، مورد علاقه دولتمداران نیست و به نظر نمیرسد چارهای مؤثر و عالمانه برای کیفیتبخشی به آموزش روانشناسی و مشاوره در دانشگاهها اندیشیده شده باشد.
سؤالی که وزارتین علوم و بهداشت باید به آن پاسخ دهند، این است که حدود 200 هزار دانشجو در دانشگاههای ایران مشغول تحصیل در رشتههای روانشناسی و مشاوره هستند؛ ولی چه تعداد از آنها دانشآموخته این علم، به معنای واقعی میشوند؟ آیا با مدیریت انتخابات سازمان نظام روانشناسی و مشاوره میتوان این دغدغه را رفع کرده و عقبماندگی درخورتوجه علم روانشناسی در ایران از آنچه در جهان روانشناسی میگذرد، جبران کرد؟