|

تاثیر زندانی شدن والدین بر گرایش کودک به بزهکاری

مطالعات نظری درحوزه جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی علل مختلفی از جمله خانواده، گروه همسالان، مدرسه و فقر را از عوامل تمایل به ارتکاب جرم می‌دانند اما همگی بر سر نابسامانی خانواده به عنوان یکی از علل تمایل به ارتکاب جرم اتفاق نظر دارند.

نصیر قائمی وکیل و فعال حقوق کودک

به گفته رئیس سازمان زندان‌ها تراکم جمعیت کیفری زندان‌های کشور در حد مطلوب نیست و ایران بالاتر از حد میانگین جهانی زندانی در زندان دارد. هرچند آماری مبنی بر تعداد کودکان والد زندانی وجود ندارد اما با توجه به اینکه بیش از شصت درصد زندانیان متأهل‌اند می‌توان جامعه بزرگی از این کودکان را متصور شد. کودکانی که عموم مردم چیزی در مورد آنها نمی‌دانند و حتی در جامعه حقوقدانان، جامعه‌شناسان و روا‌‌ن‌شناسان نیز کمتر کار آموزشی-پژوهشی در مورد آنها صورت گرفته است. به هر حال این کودکان بر لبه پرتگاهی قرار دارند که از یکسو خانواده، قوه قضائیه و حمایت‌های جامعه است و از سوی دیگر تمایلات بزهکاری و گروه‌های بزهکار، وقتی ارتباط از آن سو قطع یا ضعیف می‌شود محتمل است که از پرتگاه سقوط می‌کنند.

مطالعات نظری درحوزه جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی علل مختلفی از جمله خانواده، گروه همسالان، مدرسه و فقر را از عوامل تمایل به ارتکاب جرم می‌دانند اما همگی بر سر نابسامانی خانواده به عنوان یکی از علل تمایل به ارتکاب جرم اتفاق نظر دارند.

نا بسامانی در خانواده می‌تواند علل مختلفی داشته باشد از جمله مرگ والدین در کودکی، بزه دیدگی والدین، جدایی والدین به خصوص طولانی شدن فرایند آن و ... هرکدام می‌تواند در رشد به سامان کودک و از جمله عدم گرایش او به بزهکاری موثر باشد؛ اما مطالعات دانشگاهی و میدانی جدید در دو حوزه جامعه شناسی و جرم شناسی تقریباً متفق‌القول هستند که زندانی شدن والدین یا یکی از آنها حتماً و بی‌تردید یکی از مهم‌ترین علل تمایل و گرایش کودک به سوی ارتکاب به بزهکاری است.

سؤال و پرسش مهم این است که میان زندانی شدن والد برای حبسهای کوتاه مدت یا بلندمدت و گرایش فرزند به بزهکاری چه ارتباطی وجود دارد؟ چه ارتباطی است بین پدری که حبس کشیده با تمایل کودک به ارتکاب جرم دارد. کودکی که درکی در ظاهر از فرایندهای قضائی و مجرمانه ندارد. چه ارتباط مستقیمی میان آن علت (حبس والد) و این نتیجه (بزهکاری کودک) می‌توان یافت؟

نظریات جامعه شناسی – جرم شناسی

این پرسش را می‌توان از زوایای مختلفی از جمله نظریات جرم‌شناسی مورد بررسی قرار داد. از میان این نظریات نظریه «تقلید»، نظریه «برچسب زنی» و نظریه «هم‌نشینی افتراقی» به مسئله کودک والد زندانی نزدیک‌تر است.

براساس نظریه «تقلید»، جرم از طریق یادگیری و تقلید از رفتار دیگران شکل می‌گیرد. مشخصاً اعضای خانواده که در ارتباط نزدیک با هم هستند از رفتار همدیگر تقلید می‌کنند. در واقع میزان و اثر بخشی تقلید، بستگی به میزان نزدیکی تقلیدکننده و تقلیدشونده دارد. پژوهشهای میدانی حاکی از آن است که در موارد بسیاری این کودکان رفتار مجرمانه والدین خود را تأیید نموده و در مواردی تمایل به ادامه راه ایشان دارند. در واقع تحت تأثیر رشد در آن محیط، ارزش‌ها برای ایشان به شکل معکوس جلوه می‌کند. این تئوری در آثار سینمایی نیز متبلور است. مثلاً در فیلم «ابد و یک روز» در میان مشاجره پسر بزرگ خانواده و مادر خانواده متوجه می‌شویم که مادر و احیاناً پدر خانواده قبلاً با جرایم مرتبط با مواد مخدر درگیر بوده‌اند و تأثیر آن بر دو پسر خانواده در فیلم مشهود است.

نظریه «برچسب زنی» معتقد است شخصی که مرتکب رفتار مجرمانه شده است به عنوان یک بزهکار در جامعه معرفی می‌شود و کم کم این برچسب، خودانگاره غیرمجرمانه وی را مخدوش می‌کند و تمایل وی را به ارتکاب جرم افزایش می‌دهد. در جامعه و حتی در محیط دادگاه‌ها مشاهده می‌شود که طرف مقابل دعوا برای توصیف فرزندان بازداشت شدگان یا متهمان عبارتی نظیر «این بچه همون آدمه، این پسر فلان کلاهبرداره، این دختره همان مادره » و غیره استفاده می‌کنند. پژوهش‌های میدانی این امر را تأیید می‌نماید. برخی از کودکان و نوجوانان والد زندانی اصلی‌ترین مشکل خود را در زمان حبس والد، نگاه مردم و اقوام می‌دانند یا مثلاً در صورتی که والدینِ دوست یا همکلاسی آنها متوجه این موضوع می‌شود از ارتباط فرزندش با چنین کودکی ممانعت می‌کند.

نظریه «هم نشینی افتراقی» بر تأثیر محیط نابسامان اجتماعی بر تمایل به ارتکاب جرم متمرکز است. مشخصاً در خصوص کودکان والد زندانی می‌توان بیان کرد که این دست از کودکان چون محیط امنی به نام خانواده ندارند، ممکن است از سوی اقوام رانده شوند و از سوی افراد منحرف و گروه‌های تبهکاری جذب شوند؛ چرا که آنها با تأثیرگذاشتن بر روی شخصیت و اعتماد به نفس این کودکان، ایشان را به سمت و سوی ارتکاب جرم سوق می‌دهند و یا از آنها به عنوان وسیله‌ای در ارتکاب جرم به خصوص در جرایمی نظیر مواد مخدر و سرقت استفاده می‌نمایند.

اگر بخواهیم وضعیت کودکان والد زندانی را از دریچه این سه نظریه بنگریم، به این نتیجه می‌رسیم که در واقع کودک نه تنها مهم ترین منبع و الگوی لازم برای جامعه پذیری خود را از دست داده بلکه برچسب زندانی بودن والدین خود را حمل میکند و از طرف دیگر بین او و محیط پیرامون تعامل مثبتی شکل نمی‌گیرد.

چه می‌توان کرد؟

این مسئله هرچند بغرنج و این کودکان هرچند بی پناه‌اند اما حل معضلات و مشکلات آنها بدون راه حل نیست و می‌توان با اتخاذ تدابیری در سطوح سیاست تقنینی، قضائی، اجرایی این مسئله را مدیریت و دستکم از آسیب‌های آن کاست. در ذیل به اهم حمایت‌های قانونی و مواردی که به بهبود وضعیت کودک از نظر سلامت روانی و اجتماعی کمک می‌کند، اشاره می‌کنم:

1. زندانیان متأهل برای حفظ ارتباط مستمر با فرزندان خود از طریق ارسال نامه، ساخت کاردستی و کشیدن نقاشی و غیره و ارسال برای فرزندان خود تحت آموزش قرار بگیرند.

2. قضات اجرای احکام و مسئولین زندان از ظرفیت مرخصی برای حضور در روزهای مهم زندگی کودک از جمله روز تولد و روز اول مدرسه استفاده کنند.

3. معمولاً کودکان در فرایند ورود به زندان تا ملاقات مادر یا پدر تحت اضطراب قرار می‌گیرند. هرچند براساس ماده 100 آیین نامه اجرایی سازمان زندان‌ها ملاقات فرزندان با والدین زندانی از حقوق زندانی شناخته شده اما باید تدبیری اتخاذ گردد که ملاقات زندانیان متأهل با فرزندانشان در محیطی خارج از زندان یا در محیط و ساعاتی خارج از وقت ملاقات باشد.

4. در اعطای حضانت یا سرپرستی کودک به افراد فامیل و اقوام شرایط مالی فرد پذیرنده مسئولیت کودک، نوع جرم ارتکابی از سوی والدین کودک، محله استقرار فرد مسئولیت پذیر و مواردی از این دست در نظر گرفته شود. در پرونده‌ای که مادر معاونت در قتل همسر خود داشته، دختر ایشان به ولی قهری یعنی پدربزرگ پدری سپرده شد و در خانه ایشان سکنی گزیند. در واقع فرزند قاتل به خانواده اولیای دم تحویل داده شد که تصمیمی به شدت غیرمنطقی بود. چرا که زیست مسالمت آمیزی میان آنها ممکن نیست. گزارش شده که این دختر تحت بدترین فحاشی‌ها و برچسب زنی‌ها قرار گرفته و احساس عدم امنیت می‌کرد. همچنین در برخی از موارد سرپرستان انتخاب شده از سوی دادگاه خود مشکلاتی دارند که موجب طردشدن این کودکان از ایشان می‌گردد. مانند نداشتن مکان لازم برای پذیرش آنها به علت کوچک بودن محیط خانه یا تعداد بالای فرزندان، عدم تمکن مالی برای مخارج کودک، بیم از آلوده شدن کودک هم سن و سال شان با آن کودک پذیرفته شده، ترس از انتقام خانواده قربانی در جرایم خشونت بار، نگاه سرزنش آمیز اجتماعی به ایشان و غیره.

5. برای بازگشت پدر یا مادر زندانی به جامعه و بهبود روابطش با افراد و از جمله ترمیم رابطه اش با کودک خود برنامه‌ریزی علمی‌تری با استفاده از ظرفیت متخصصین این حوزه تدبیر گردد. ماده 314 آیین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها مشخصاٌ به ارتباط زندانی با خانواده خود به عنوان چالشی پس از آزادی اشاره دارد. به همین دلیل مطلوب است مشاوره‌های مددکاری از روز اول زندان مادر یا پدر تا پاسی بعد از آزادی از زندان باید ادامه داشته باشد.

6. در قوانین فعلی درخصوص نحوه دستگیر شدن والدین درحضور فرزندش مقررات خاصی وجود ندارد هرچند رعایت موازین قانونی آیین دادرسی کیفری در خصوص شیوه دستگیری، ضروری است اما به صورت کامل منافع و مصلحت کودک را تأمین نمی‌نماید و نیازمند بازنگری است. در پرونده‌ای دستگیری پدر در روز تولد دخترش در حین مهمانی صورت گرفت، این اقدام باعث شده این دختر دیگر روزهای تولدش احساس ناخوشایندی داشته باشد، چرا که برای او و همه اطرافیان یادآور روز دستگیری است.

7. براساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، وضعیت مخاطره آمیز تعریف شده است. یکی از وضعیتهای مخاطره آمیز بر اساس ماده 3 این قانون زندانی شدن هر یک از والدین است و در چنین شرایطی بر اساس ماده 6 همین قانون، سازمان زندانها مکلف است که این اطفال و نوجوانان را به سازمان بهزیستی کشور معرفی کند تا برابر مقررات از او حمایت کنند. اما در این خصوص آمار دقیق و مشخصی در دسترس نیست تا نشان دهد در یک سال چه تعداد والد زندانی شده و در این میان، چه تعداد از فرزندان آنها به بهزیستی معرفی شده‌اند. اطلاع رسانی دقیق در این حوزه و بیان علل مشکلات، آسیب شناسی لازم و غیره قطعاً می‌تواند در اتخاذ تصمیمات مناسب جهت بهبود وضعیت این کودکان موثر باشد.

سرانجام اینکه در برابر این کودکان اگر قضات، ضابطین قضائی و مسئولین زندان را در صف اول مسئولیت قرار دهیم، در درجه دوم تک تک اعضای جامعه در مواجهه با این کودکان باید بدون برچسب زنی چتر حمایت خود را به اندازه وسع بگشایند.