حسام الدین علامه رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور
بحران سالمندی در ایران از دریچه آمار
جمعیت سالمند ایران طی 23 سال دو برابر شده است و ایران بدون این که وارد جرگه کشورهای توسعه یافته شود با بحران سالمندی مواجه می شود. وضعیت وخیم صندوق های بازنشستگی و تورم، به علاوه همه نگرانی های اقتصادی، شما را به این فکر می اندازد که فکری برای دوران سالمندی خود کنید.
پیش بینی ها، آینده خوشایندی را به تصویرنمی کشد. حسام الدین علامه، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور، بحران سالمندی را از دید آمار تشریح می کند. گفتگو کامل تصویری را می توانید در کانال یوتوب ببینید.
بحران و ابر بحران سالمندی چه زمانی آغاز می شود؟
سال 1410 شروع بحران سالمندی در ایران است، جمعیت سالمند از 14% عبور می کند و ایران ماهیت سالمندی پیدا خواهد کرد. اما ابر بحران سالمندی از 1421 آغاز خواهد شد. هزینه بیمه سلامت و مراقبت، افزایش شدید پیدا خواهد کرد. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، سلامت و مراقبت باعث شکلگیری ابر بحران سالمندی ایران خواهد شد و سال های سال این ابر بحران ادامه پیدا می کند. پیش بینی می شود در سال 1430 جمعیت سالمندان ایران از 30 میلیون عبور کند و 1435 تا 1445 اوج سالمندی ایران است.
ایران پیر در کنار همسایه های جوان
عمده کشورهای توسعه یافته حدود 80 سال طول کشید تا درصد جمعیت سالمندشان از 10% به 20% برسد؛ ولی جمعیت سالمند ایران طی 23 سال 2 برابر شده است! ایران بدون این که وارد جرگه کشورهای توسعه یافته شود، درگیر بحران سالمندی شده است. در سال 1445 میانه جمعیتی ایران به 50 سال می رسد؛ یعنی 50% جمعیت بالای 50 و 50% زیر 50 سال خواهد بود و ایران به کشور ژاپن نزدیک شده و جزو پیرترین کشورهای جهان خواهد شد. این در حالی است که در این بازه کشورهای مثل پاکستان، افغانستان و عراق جزو سه کشور جوان جهان محسوب می شوند و میانه جمعیتی حدود 30.5 سال خواهند داشت.
وضعیت وخیم صندوق های بازنشستگی
وضعیت صندوق های بازنشستگی همین الآن کاملا وخیم است. دو صندوق بازنشستگی کارمندی و نیروهای مسلح وضعیت وخیمی دارند و اما صندوق تامین اجتماعی می تواند کار خود را ادامه دهد. در سال 1402 15% بودجه عمومی دولت صرف تامین کسری بودجه صندوق های بازنشستگی شد، این در حالی است که 10 الی 11% جمعیت، سالمند است، اما این درصد به زودی افزایش یافته و اینجاست که می توانیم یکی از بحران های مهم کشور در حوزه صندوق های بازنشستگی و تامین معیشت سالمندان را ببینیم.
تغییر فرهنگ خانواده و سالمندان تنها
سالمندان، امروز در خانه های کوچک آپارتمانی در کلان شهرها زندگی می کنند و خانواده ها هسته ای شدند. 15 سال قبل حدود پنج فرزند، یک سالمند را همراهی می کردند؛ اما 10 سال آینده هر سالمند، به صورت میانگین 1.5 فرزند خواهد داشت و سالمندان به شدت کم اطرافیان می شوند. از سوی دیگر آمار طلاق در ایران 10 برابر شده است. رشد جمعیت از سال 1358 تا سال 1401 حدود 2.4 برابر شده؛ در صورتی که آمار طلاق 10 برابر شده است، یعنی سرعت رشد طلاق به رشد جمعیت بیش از چهار برابر بوده است. آمار طلاق، تجرد قطعی، زوج های نازا، عدم اختیار فرزند یا فرزند یک یا دو عددی، آمار سالمندان تنها را از 1410 به شدت افزایش خواهد داد.
بحران مراقبت و سالمندان رها شده
در ایران به ازای هر 720 سالمند فقط یک تخت سالمندی داریم! مجموع تخت های سالمندی ایران حدود 15000 تخت است؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته به ازای هر 18 سالمند یک تخت سالمندی وجود دارد. از سوی دیگر نظام آموزش مراقبت هم در ایران وجود ندارد. برای مثال مراقب امروز نظافت انجام می دهد، فردا شرکت او را برای نگهداری کودک و پس فردا برای نگهداری سالمند می فرستد، بدون این که هیچ آموزشی دیده باشد. برای همین است که موارد سالمند آزاری روز به روز زیادتر می شود.
آیا ایران برای مواجه با بحران سالمندی آماده است؟
سالمندی جمعیت پیامدهای فراوان دارد و زیرساخت های کشور برای مواجهه با این پیامدها آماده نیست. در ایران نمی توان موضوع مهم سالمندی را بدون کمک دولت جلو برد و دولت در این زمینه کم کاری می کند. حدود 18 سال از تشکیل شورای ملی سالمندان می گذرد، با این که قرار بود جلسه شورای ملی سالمندان هر شش ماه با حضور رئیس جمهور تشکیل شود، تا به حال یک بار هم تشکیل نشده است. به غیر از وزارت بهداشت و کمیته امداد که یک واحد سالمندی دارند، دستگاه های اجرایی اصلا واحد سالمندی ندارند که بخواهد پیگیر شود.
دولت، سالمندی جمعیت و باز هم نگاه امنیتی
انتظار داشتیم در برنامه هفتم توسعه که آخرین برنامه قبل از شروع دوران بحران سالمندی است، به موضوع سالمندی توجه می شد؛ اما به موضوع سالمندی جمعیت فقط یک بار، آن هم کاملا بی ربط در برنامه هفتم توسعه توجه شده است. لذا می توانم بگویم دولت هیچ کاری به صورت مشخص، هدفمند و شاخصمند برای ایجاد زیرساخت های سالمندی انجام نمی دهد. اگر بخواهد کار به مردم واگذار شود باید در ایران زیرساخت هایش فراهم گردد که این هم وجود ندارد.
داده های کلان در بحث سالمندی در اختیار دولت است و به شدت نگاه حراستی و امنیتی به داده های همه حوزه ها از جمله داده های سالمندی وجود دارد. باید اوپن دیتا به وجود بیاید؛ یعنی بازاریابی اجتماعی، یعنی صنعتگر و فن آور و نوآور بدانند کدام حوزه ها نیاز به ورود دارد و اگر ورود کنند برایشان سود دارد که این اطلاعات در ایران وجود ندارد.