گزارش میدانی شرق از فاجعه معدن طبس
این انتظار تلخ
نشت گاز متان حوالی ساعت ۲۱ شنبهشب (۳۱ شهریور) در بلوک c معدن، موجب انفجار شده است. گاز متان از بلوک c به بلوک a و b منتقل شده و کارگران بخش بلوک aوb بیشتر آسیب دیدند و خوش بختانه تلفات جانی کمتری داشته است. اما در بلوک c همه جان خود را از دست دادهاند.
تا چشم کار میکند بیابان است و بعد از یک ساعت رانندگی وسط بیابان تابلوی شرکت معدنجوی به چشم میآید. ۳۵ نفر بر اثر انفجار شب شنبه در معدن، جان خود را از دست دادهاند و هنوز بیش از ۱۳ نفر از کارگران در معدن محبوس هستند. کارگران و کارمندان و نیروهای امدادی در محوطه منتظر هستند. برای فرار از آفتاب داغ طبس زیر سایبانهای اسکلتهای فلزی روی زمین نشستهاند و انتظار تلخی درفضا احساس میشود.
جان عزیز کارگران بلوک C
نشت گاز متان حوالی ساعت ۲۱ شنبهشب (۳۱ شهریور) در بلوک c معدن، موجب انفجار شده است. گاز متان از بلوک c به بلوک a و b منتقل شده و کارگران بخش بلوک aوb بیشتر آسیب دیدند و خوش بختانه تلفات جانی کمتری داشته است. اما در بلوک c همه جان خود را از دست دادهاند.
فقط صدای سکوت
همه در انتظار سرنوشت ۱۳ کارگران محبوس هستند، امیدی نیست. کارگران سه چهار نفری در محوطه ورودی بلوکها کنار هم نشسته اند با هم حرف میزنند. سؤال این است که چه شد این اتفاق افتاد؟ همکاران و رفقایشان را از دست دادهاند و نگران آینده هستند. آنها پیش از این هم در خصوص بوی شدید گاز شکایت کرده بودند. تا چشم کار میکند بیابان است و با وجود صدای کرکننده هواکشها، تنها چیزی که شنیده میشود، سکوت است.
انتظار تلخ
تعدادی از خانوادهها صبح امروز ( دوشنبه ۲ مهر) جلوی در اصلی مجموعه با بیقراری تجمع کردهاند. به دنبال عزیزانشان آمده بودند و منتظر خبری از آنها هستند. عزیزانشان، پدرانشان، همسرانشان، برادرشان، پسرانشان، از روز شنبه تلفنهایشان را جواب ندادند. برای پیگیری خبر به بیمارستان و سردخانه هم رفتند، میان پیکرهای بی جان به دنبال عزیزانشان گشته اند، اما او را نیافته اند. برای همین خودشان به اینجا آمدند.
خانوادههای بیخبر
یکی از اعضای خانواده میگوید: «هرچه از خود شرکت زغال سنگ درباره شان سؤال کردیم پاسخ ما را ندادند.»
اول صبح به آنها اجازه ورود به محوطه معدن داده نشد، اما پس از بحث و جدل با حراست دو نفر از خانوادهها اجازه پیدا کردند، وارد مجموعه شوند. خانوادهها به شدت بیتاب بودند، کسی نیود آرامشان کند. وقتی از کنارشان رد میشدی و با آنها صحبت میکردی غم بزرگ و کمرشکانشان را حس میکردی.