قاتلی که از چوبه دار گریخت؛ رضایت برای دو قتل دیگر
پسری جوان که 5سال قبل به اتهام قتل به قصاص محکوم شده بود، در زندان دست به کاری بزرگ زد و موفق شد 2نفر از همبندیهایش را از مجازات مرگ نجات دهد؛ اتفاقی که بعد از 5سال برای خودش هم رقم خورد و او با گذشت اولیای دم، از قصاص رهایی یافت.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ پسری جوان که 5سال قبل به اتهام قتل به قصاص محکوم شده بود، در زندان دست به کاری بزرگ زد و موفق شد 2نفر از همبندیهایش را از مجازات مرگ نجات دهد؛ اتفاقی که بعد از 5سال برای خودش هم رقم خورد و او با گذشت اولیای دم، از قصاص رهایی یافت.
یکی از روزهای مهر سال 98 گزارش یک درگیری خونین در یکی از خیابانهای تهران به پلیس اعلام شد. در جریان این درگیری، پسری جوان هدف ضربات چاقو قرار گرفته و با کمک اورژانس به بیمارستان منتقل شده بود، اما بهرغم تلاش پزشکان جانش را از دست داده بود.
با مرگ پسر جوان، ماجرا به بازپرس جنایی گزارش شد و پرونده در اختیار تیم جنایی پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان در نخستین اقدام راهی بیمارستان شدند و در بررسیهای اولیه معلوم شد که مقتول در یک پارک با قاتل درگیر شده و هدف ضربات چاقو قرار گرفته است.
کارآگاهان در ادامه به محل جنایت رفتند و به تحقیق از شاهدان پرداختند و به این ترتیب هویت عامل جنایت شناسایی شد.
یکی از دوستان مقتول که شاهد جنایت بود، درباره جزئیات درگیری گفت: مقتول از دوستانم بود. ما هرازگاهی در پارک محل دور هم جمع میشدیم و گروهی والیبال بازی میکردیم. روز حادثه هم سرگرم بازی والیبال بودیم که ناگهان توپ به مرد رهگذری برخورد کرد. مرد رهگذر فریاد کشید و به ما اعتراض کرد. ما هم جوابش را دادیم و همین موجب شد تا درگیری میان ما شکل بگیرد. در جریان این درگیری، ناگهان آن مرد با چاقو ضرباتی به دوستم زد و بعد از ترسش فرار کرد.
شاهدان حادثه عامل جنایت را میشناختند و او را قبلا دیده بودند که در پارک پیادهروی میکرد. در ادامه تحقیقات، محل زندگی این مرد شناسایی شد، اما زمانی که مأموران مقابل خانهاش رفتند، معلوم شد که وی پس از درگیری خونین، خانهاش را ترک کرده و به مکان نامعلومی گریخته است. در این شرایط بررسیها برای دستگیری او ادامه یافت و در کمتر از یکماه مخفیگاه وی در یکی از شهرهای مرکزی کشور شناسایی و در یک عملیات ضربتی دستگیر شد.
متهم به قتل در بازجوییها به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت: من آن روز با همسرم درگیر شده بودم و حالم اصلا خوب نبود. از سوی دیگر مشکلات کاری هم داشتم. همه اینها به من فشار آورده بود و تصمیم گرفتم روز حادثه برای اینکه دوری بزنم به پارک بروم، اما خبر نداشتم که حادثه تلخی در انتظارم است.
او ادامه داد: آن روز مقتول و دوستانش در حال بازی والیبال بودند و من از کنارشان عبور کردم که از بخت بدم، توپشان به من خورد. در آن لحظه مقتول ساعد زد و توپ بهشدت با قفسه سینه من برخورد کرد و از شدت درد بهخودم میپیچیدم و خیلی عصبانی شده بودم. متأسفانه نتوانستم خودم را کنترل کنم و به آنها فحاشی کردم و وقتی جوابم را دادند، درگیر شدم و ناخواسته با چاقو به سمت مقتول هجوم بردم و جانش را گرفتم. حالا بهشدت پشیمانم و امیدوارم خانواده مقتول حلالم کنند.
عامل جنایت پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و با قطعی شدن رأی، در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. مدتی قبل، زمان اجرای حکم فرارسید و وی پای چوبه دار رفت، اما بهدلیل عدمحضور وکیل اولیای دم، حکم اجرا نشد. در این شرایط، جلسات صلح و سازش برای بخشش قاتل شروع شد تا اینکه اولیای دم چند روز قبل به احترام نیمهشعبان، قاتل را بخشیدند. آنها وقتی شنیدند که قاتل در تمام مدتی که در زندان بوده تلاش میکرده کار خیر انجام دهد و از پشت میلههای زندان توانسته 2نفر از همبندیهایش را از قصاص نجات دهد، تصمیم گرفتند حکم قصاص را اجرا نکنند و به او زندگی دوباره ببخشند. اولیای دم اما شرط گذاشتند که قاتل برای نیازمندان لباس و مواد خوراکی و برای کارتنخوابها، پتو تهیه کند تا ثواب آن به پسرشان که 5سال از قتل او میگذرد، برسد.
جوان محکوم به قصاص وقتی خبر بخشش اولیایدم و شرط آنها را شنید، آن را پذیرفت و حالا قرار است از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. او میگوید: زندگی من به قبل و بعد از این اتفاق دردناک(جنایت در پارک) تقسیم شده است. هرگز عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد و حتی اگر سالها بگذرد و زندگی آزادانهای داشته باشم، باز هم بهخاطر اشتباهی که مرتکب شدهام،
عذاب وجدان دارم؛ چون ناخواسته و بهخاطر اینکه نتوانستم خشم خودم را کنترل کنم، مرتکب قتل شدم و در زندان درسهای زیادی گرفتم. وی ادامه داد: 2نفر از هم بندیهایم نیز مانند من در درگیری و آن هم بهخاطر مسائل جزئی و پیش پا افتاده مرتکب قتل شده بودند؛ یکی از آنها بهخاطر نگاه چپ و دیگری بهخاطر جای پارک خودرو. وقتی دیدم در آستانه قصاص قرار دادند، هر روز از زندان با خانواده مقتولان تماس میگرفتم و به آنها التماس میکردم تا قاتلان را ببخشند. خوشبختانه تلاشم نتیجه داد و اولیای دم هر دو قاتل را بخشیدند. وی ادامه داد: برای نجات خودم هم نذر کرده بودم که خوشبختانه اولیای دم این لطف را در حقم کردند و به من زندگی دوباره بخشیدند تا کابوسهای مرگ برای من پایان یابد. این مرد با بخشش اولیای دم، فرصت زندگی دوباره یافت تا بهزودی از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.