زنی با لنگه کفش مردی را کور کرد
زنی که در حمایت از شوهرش، با صاحبکار او درگیر شده و مرد صاحبکار را با پاشنه کفشش کور کرده بود، بهزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.
شرق: زنی که در حمایت از شوهرش، با صاحبکار او درگیر شده و مرد صاحبکار را با پاشنه کفشش کور کرده بود، بهزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.
به گزارش خبرنگار ما، دو سال قبل مسئولان حراست بیمارستانی در شهرری به مأموران گزارش دادند مردی که با آسیب چشمی به بیمارستان آورده شده بود، بینایی خودش را از دست داده و پزشکان نتوانستند کمکی به او بکنند. این مرد مدعی است مورد حمله قرار گرفته است .
زمانی که مأموران به بیمارستان رفتند، مرد جوان به پلیس گفت زنی که همسر کارگرش است، این بلا را سرش آورده است. او گفت: زن جوان با کفش پاشنهبلند به من حمله کرد و با واردکردن پاشنه کفش به چشمم، من را کور کرد. زن جوان به نام ژاله بازداشت شد و قبول کرد با پاشنه کفش به چشم مرد صاحبکار زده است. او گفت: مرد مجروح نمیخواست پول شوهرم را بدهد، او پول همه کارگران را خورده بود و پول شوهر من را هم نمیداد. شوهرم سالها بود که آنجا کار میکرد. من رفتم تا از شوهرم دفاع کنم اما این مرد با عصبانیت به سمتم آمد و فحاشی کرد، من هم عصبانی شدم و او را زدم. مرد شاکی در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود به پلیس گفت: چند سالی بود که یک کارگاه تولیدی داشتم اما بهخاطر اینکه گرفتاری مالی پیدا کردم، دیگر نتوانستم کارگاه را اداره کنم، بههمیندلیل با مبلغ پولی که داشتم، بدهیام به کارگران را دادم و به آنها گفتم بروند. یکی از کارگرانم به نام قاسم مدت زیادی بود که با من کار میکرد، به او هم پول دادم و گفتم دیگر نمیتوانیم با هم کار کنیم تا اینکه چند روز بعد او آمد و گفت همسرش میخواهد با من صحبت کند. وقتی بیرون رفتم دیدم زن جوانی جلوی در است، او به من گفت چرا حق شوهرم را نمیدهی، گفتم من پول شوهرت را دادم و این آغاز درگیری بین ما بود. بعد با کفش ضربهای به چشمم زد که باعث کوری من شد و من هم دیگر نتوانستم جایی را ببینم؛ بلافاصله به بیمارستان رفتیم اما چشمم را از دست دادم و حالا هم درخواست مجازات متهم را دارم .
پلیس شوهر ژاله را هم مورد بازجویی قرار داد. این مرد گفت: من زندگی خیلی سختی داشتم و هزینه زندگیام از طریق کار در این کارگاه تأمین میشد. اگر من در این کارگاه کار نمیکردم هیچ پولی نداشتیم و همسرم نگران این مسئله بود. صاحبکارم بارها حق من را خورده بود. او من را اضافهکار نگه میداشت اما پول نمیداد و از هر روشی برای کمکردن حقوقم استفاده میکرد. تا اینکه مدتی قبل گفت بهطورکلی میخواهد کارگاه را تعطیل کند و پولی برای ادامه کار ندارد. او کارگران را جمع کرد و به هرکدام مبلغی داد و رضایتنامه گرفت. در واقع حق و حقوق کارگران را نداد و فقط مبلغی پول داد که رضایت بدهند. کارگران هم چون دیدند یا باید پول کم را بگیرند و دنبال کار باشند یا کار به شکایت میکشد و مشکلاتی اینچنینی خواهند داشت، پول را قبول کردند. وقتی به همسرم گفتم چنین مسئلهای پیش آمده است، او خیلی عصبانی شد و گفت باید همه حقت را بگیری، گفتم من دراینباره با صاحبکارم حرف زدهام اما او میتواند نصف مبلغی را که به من بدهکار است بدهد و میگوید همه پول را نمیتواند بپردازد. من هم چارهای ندارم و باید قبول کنم .
این مرد ادامه داد: همسرم گفت حالا که تو نمیتوانی از حقت دفاع کنی، من همراهت میآیم. این مرد باید بداند که اصلا این کار درست نیست و زندگی ما به خطر میافتد. من میآیم و پولت را از او میگیرم. بههمیندلیل همسرم همراه من آمد. وقتی دم کارگاه رسیدیم، همسرم جلوی در ماند. من صاحبکارم را صدا زدم و گفتم همسرم با او کار دارد. وقتی صاحبکارم آمد و زنم گفت باید همه پول را بدهد، او قبول نکرد و با فحاشی و داد و فریاد سعی کرد زن من را دور کند. من هم نمیخواستم درگیری ایجاد شود و سعی میکردم هر دو طرف را آرام کنم .
این مرد گفت: در یک لحظه وقتی مرد صاحبکارم فحش داد، زنم عصبانی شد و او هم فحش داد و بعد درگیری ایجاد شد. من به حمایت از زنم وارد شدم و زنم هم برای اینکه به من آسیبی وارد نشود با کفشش ضربهای به سمت مرد صاحبکار پرت کرد که این ضربه باعث کوری او شد. ما قصدی برای کورکردن او نداشتیم .
این در حالی است که پزشکی قانونی گزارش داد ضربه واردشده به چشم چپ مرد به حدی سنگین بوده که کره چشم را کاملا نابود کرده و این کار با یک جسم تیز انجام شده است. با بررسیهای انجامگرفته مشخص شد جسم تیز کفش پاشنهبلند زن بوده و پاشنه وارد چشم مرد صاحبکار شده و باعث کوری او شده است .
به این ترتیب و با توجه به تکمیل تحقیقات، زن جوان برای بیان آخرین دفاع در مرحله دادسرا فراخوانده شد. او گفت: من فرزند دارم و شرایط زندگی ما خیلی سخت است. اگر شوهرم کار نمیکرد ما بدون نان و غذا میماندیم. مرد صاحبکار هم نمیخواست پول شوهرم را بدهد و من رفتم تا پولی را که حق خانوادهام بود، بگیرم. این موضوع زندگی ما را بهطور کامل نابود کرده است و من درخواست کمک و بخشش دارم .
با پایان جلسه بازپرسی و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و زن جوان برای محاکمه بهزودی به دادگاه برده میشود .