در تعطیلات نوروزی امسال، هر ۴۰ دقیقه یک ایرانی در جادهها جان باخت
مرگبارتر از جنگ!
آمارها میگوید کمتر از هر یک ساعت در ایران یک نفر در جاده جانش را از دست میدهد. تعطیلات طولانی با حجم بالای سفرها و خودروهای ناایمن و جادههای غیراستاندارد، آماده هستند تا در دو هفته ضیافت مرگ را برای گروه بزرگی از هموطنانمان برگزار کنند.
سامان موحدیراد: مهدی، مژگان، یاسمین و نازنین هیچوقت نتوانستند غروب روز نهم فروردین را ببینند؛ وقتی نور مایل خورشید روی گندمزارهای تازه سبزشده لرستان میافتد و منظرهای دیدنی را میسازد. در عکسها این گندمزارها و جادهای کج و پیچدرپیچ در میانهاش، بسیار زیبا و خواستنی است. در واقعیت اما این جاده یکی از چندین و چند نقطه حادثهخیز ایران است که انسانهای زیادی را به کام مرگ کشانده. درست مثل خانواده کوچک مهدی که در آن بعدازظهر، مرگی دردناک آنها را ربود. چند ساعت بعد از مرگشان، ما ویدئوهای سوختن دو خودرو را در توییتر میدیدیم. شعلههای آتش ظرف چند ثانیه دو خودروی سواری را به تلی از خاکستر تبدیل کرده و هشت نفر را به کام مرگ فرستاده بود. خانواده کوچک باباییمقدم، نیمی از کشتههای این تصادفها بودند که رفتند و در میان سایر اعدادی جای گرفتند که هر عصر از سوی فرمانده ناجا بهعنوان کشتههای تصادفهای جادهای اعلام میشد. نوشتن از برخی موضوعات در ایران به دلیل تکراریبودن سوژه و حرفها آزاردهنده است. سالهاست از این چالشها سخن به میان میآید و همه راهکارها را میدانند اما همچنان اقدامی برای حل آن انجام نمیشود تا اعداد و ارقام برای ما به مسئلهای روزمره تبدیل شوند. مثل همین اعداد و ارقام مرگومیرهای جادهای که مثل یک خبر روزمره آن را میخوانیم. بعضا شاید هم خوشحال شویم که نوروز امسال تعداد تلفات جادهای سهرقمی شده و مثل سال گذشته چهاررقمی نبوده و آن را یک موفقیت نیز به حساب بیاوریم. اما این اعداد و ارقام که خیلی ساده به زبان میآیند، جانهای عزیزی هستند که میروند و هرکدامشان عزیزان کسی هستند که هیچوقت جایشان پر نمیشود و زخم نبودنشان بازماندگان را آزار میدهد. نوروز امسال هم همه آماده بودند تا جنازهها را از جادهها جمع کنند. آمارها میگوید کمتر از هر یک ساعت در ایران یک نفر در جاده جانش را از دست میدهد. تعطیلات طولانی با حجم بالای سفرها و خودروهای ناایمن و جادههای غیراستاندارد، آماده هستند تا در دو هفته ضیافت مرگ را برای گروه بزرگی از هموطنانمان برگزار کنند. تکاندهنده اینکه گویا همه هم منتظرند چنین اتفاقی رخ بدهد!
محدودیت یا بدون محدودیت
در سه سالی که تعطیلات نوروز زیر سایه کرونا قرار داشت، آمارهای متفاوتی از مرگومیرهای جادهای در تعطیلات نوروز منتشر شده است. طبق اعلام سازمان پزشکی قانونی، در تعطیلات سال ۱۳۹۹ که سختترین پروتکلها و محدودیتها را در سالهای اخیر به خود دیده بود، ۵۳۴ ایرانی در جادهها جان باخته بودند. این عدد در تعطیلات نوروز سال ۱۴۰۰ و باوجود برقراری محدودیت سفر به برخی استانها، به عدد نگرانکننده هزارو ۸۰ نفر رسید. با اشاره به همین عدد است که امسال مسئولان از کاهش تصادفات و جانباختن شهروندان در جادهها سخن میگویند؛ چراکه طبق اعلام سرهنگ احمد شیرانی، رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور، از ۲۵ اسفند تا ۱۲ فروردین ۶۶۳ نفر جان خود را در جادهها از دست دادهاند. همین مقایسه ۶۶۳ نفر امسال در برابر هزارو ۸۰ نفر سال گذشته موجب میشود تیترهای خبرگزاریها درباره تصادفات جادهای با صفتهای کاهشی همراه باشد. ولی اگر کمی با اعداد و ارقام سروکار داشته باشیم، میدانیم که کشتهشدن ۶۶۳ نفر در ۱۷ روز به معنای مرگ ۳۹ نفر در هر روز است؛ یعنی در هر ۴۰ دقیقه یک ایرانی جانش را در جادهها از دست داده است! برای اینکه درک درستتری از این اعداد داشته باشیم، بد نیست بدانیم در 17 روز نخست جنگ اوکراین، ۶۳۶ نفر جان خود را از دست دادند. با کمال شگفتی میبینیم که تصادفهای جادهای در ایران مخربتر از جنگ اوکراین بوده و کشتههای بیشتری را بر جای گذاشته است. حسابوکتاب ساده این اعداد در کنار مرگ روزانه ۶۰ ایرانی بهصورت تقریبی به دلیل ابتلا به کرونا، نشان میدهد تعطیلات عید در ایران روزهای تلخی را برای هموطنان رقم زده و ویروس کرونا در کنار تصادفهای جادهای، مهمترین عامل مرگومیر هموطنان ما در این سه هفته بوده است؛ سه هفته با ثبت متوسط روزانه صد مرگ به دلیل کرونا و تصادف.
سیاستگذاری اشتباه سفر
اگرچه تعطیلات رسمی نوروز در ایران کمتر از یک هفته است اما با سفرهایی که پیش از آغاز سال شروع میشود و مسافرانی که چند روز بعد از ۱۳ فروردین به مقصد میرسند، میتوان گفت حداقل دو هفته در ایران تعطیل است. این تعطیلات طولانیمدت حجم بالایی از سفرهای بینشهری را در ایران رقم میزند. همین مسئله به خودی خود بستر را برای حجم بالای تصادفها فراهم میآورد. امسال هم بعد از دو سال محدودیت کرونایی، هیچ محدودیتی برای سفر به شهرها و استانها تعیین نشد و تنها اعلام شد رانندگان خودروهایی که دو دُز واکسنشان را نزدهاند، ممکن است جریمه شوند. در ادامه هم وزارت گردشگری و دولت با تمرکز بر گسترش سفرها تلاش کردند به فضای کسبوکارهایی که در این سالها از کرونا آسیب دیده بودند، رونقی ببخشند؛ چنانکه بهادریجهرمی، سخنگوی دولت، در هفته دوم تعطیلات نوروزی رکوردشکنی در سفرهای نوروزی را نشانی از رونق اقتصادی ایجادشده در ایران دانست. اما در آن سوی این کارناوال تشویق به سفر و افزایش اعداد و ارقام و آمارهای مطلوب دولتی، مرگومیرهای فراوان جادهای نهفته است؛ چراکه بسیاری از استانها زیرساختهای لازم برای این حجم از گردشگر را ندارند. معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار، در گفتوگو با «شرق» میگویند که از یکسو تشویق برای سفر گسترده به این استان و از سوی دیگر نداشتن جادههای استاندارد موجب شده که جادههای سیستانوبلوچستان به قتلگاه تبدیل شوند. آیدا که یک تورلیدر در استان گلستان است هم در گفتوگویی با «شرق» میگوید که همیشه در این فصل سال با حجم بالای مسافر مواجه هستیم. امکانات اقامتی مناسب نیست و اکثر اماکن دیدنی شلوغ هستند. احتمال ابتلای مسافران به کرونا در شلوغیها بیشتر است و تصادفهای جادهای هم رو به افزایش است. همه اینها در حالی است که میتوان با یک برنامهریزی دقیق میتوان میزان سفرها را در طول سال توزیع کرد؛ اما انباشتهشدن سفرها در تعطیلات آغاز سال در ایران گویا همه را آماده شنیدن خبرهای مرگومیر هم کرده است. گویا همه منتظرند هم در عید به آنها خوش بگذرد و هم میدانند که در این روزها خیلی محتمل است که خبر فوت نزدیکانشان را بشنوند. اینها در حالی است که ما حالا با داشتن وزارت گردشگری انتظار داریم تغییرات اساسی و بنیادیتری در حوزه سفر و گردشگری رخ بدهد.
اشتباهِ «اشتباه انسانی»
در سه هفته اخیر فرماندهان راهور ناجا از پرکارترین چهرههای رسانهای ایران بودند. در صحبتهای بیشتر آنها اعداد و ارقام و آمارهای فراوانی درباره تصادفهای جادهای و میزان سفرها ارائه میدادند. طبق آنچه در این گزارشها منتشر شده، عوامل انسانی از مهمترین دلایل تصادفهای جادهای در ایران است. اگرچه در بیشتر گزارشها چهار عامل انسان، جاده، وسیله نقلیه و محیط را دلیل اصلی تصادفها قلمداد میکنند؛ اما گزارشهای راهور در ایران تأکید زیادی روی عامل انسانی تصادفها دارد. آنچنان که رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور در آخرین روزهای سفرهای نوروزی اعلام کرده است، «توجهنکردن به جلو با ۳۶ درصد، رعایتنکردن حق تقدم با ۱۶ درصد و ناتوانی در کنترل وسیله نقلیه با ۱۵ درصد» بیشترین علت تصادف در تعطیلات نوروزی امسال بوده است. در همه این عوامل مقصر اصلی راننده یا همان اشتباه انسانی است؛ اما مسئله مهمی که در اینجا به آن اشاره نمیشود، رابطه میزان تصادفات با میزان تلفات است. درست است که مانند بسیاری از نقاط دنیا، اشتباه انسانی مهمترین عامل تصادفها در ایران است؛ اما مسئله مهم اینجاست که آیا نسبت درستی میان میزان تصادفات و آسیبهای بعد از آن به سرنشینان خودروها وجود دارد؟ سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۲۰۱۸ گزارشی درباره تصادفهای جادهای منتشر کرده که در آن آمده است که کشورهای کمدرآمد و متوسط، کمتر از نیمی از وسایل نقلیه جهان را در اختیار دارند. باوجوداین آنها بیش از 90 درصد از کل مرگومیرهای رانندگی را در بر میگیرند. همین گزارش تأکید میکند که ایران با برآورد نرخ ۲۰٫۵ مرگ در هر صد هزار نفر جمعیت در رتبه ۱۱۳ از ۱۷۵ کشور قرار دارد که جایگاه نگرانکنندهای است. از مهمترین مسائلی که منجر به بالارفتن آمار مرگومیرها در تصادفهای جادهای میشود، میتوان به ایمنی خودروها، شبکه راهها و کیفیت خدماترسانی پزشکی اشاره کرد. برای پیبردن به این موضوع که تأکید روی عامل انسانی میتواند موجب خطای شناختی ما از مسئله تصادفهای جادهای شود، بد نیست نگاهی به دو استان پرحادثه ایران بیندازیم. میزان تصادفها در استانهایی مانند سیستانوبلوچستان و لرستان که بیشترین نقاط حادثهخیز را در جادهها دارند، بسیار بالاست. اگرچه میتوان علت تصادف در این مناطق را به اشتباههای انسانی رانندگان هم نسبت داد ولی نگفته پیداست که کیفیت جادهها تا چه میزان در این مسئله مؤثر است. معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با «شرق» بر این مسئله تأکید میکند و میگوید آمارها نشان میدهد که در ایام عید در آن بخشی از راههای چابهار که بزرگراه استاندارد ساخته شده، شاهد تلفات جادهای نبودیم اما در بخش بیشتر راههای این استان که بهره کمتری از سهم آزادراهی کشور بردهاند، شاهد تصادفهای مرگبار زیادی بودیم که متأسفانه ۶۰ مرگ در نوروز برای اهالی این استان رقم خورده است. سعیدی میگوید که ماجرای تصادفهای جادهای در سیستانوبلوچستان چنان شایع شده که بعید است شما خانوادهای را پیدا کنید که عزیزی را در جادهها از دست نداده باشد.
داستان ایربگها و ارابههای مرگ
کیفیت خودروهای داخلی همیشه یکی از عوامل نارضایتی شهروندان ایرانی بوده. انحصار خودروسازی در ایران موجب شده تا در دهههای گذشته شاهد حرکات اعتراضی از سوی شهروندان در این زمینه باشیم. رویدادهایی که در بیشتر سالها مسئولان را در حمایت از خودروسازها در طرف مقابل مردم قرار میداد. در دولت نخست حسن روحانی بود که شهروندان با راهاندازی کمپین «نه به خرید خودروی داخلی» تلاش داشتند تا خودروسازان را مجبور کنند کیفیت خودروها را بالاتر ببرند و قیمت آن را در تناسب خوبی با کیفیت قرار دهند اما با یک طرح حمایتی دولت از خودروسازان این کمپین شکسته شد و کار به جایی رسید که قیمت بیکیفیتترین خودروی ساخت داخل هم از سطح توان بیشتر شهروندان خارج شد اما در سال گذشته تغییری در این مسیر روی داد. در همه این سالها سابقه نداشته که یک گروه بزرگ سیاسی در کنار مردم از مخالفان خودروسازی و کیفیت نازل خودروهای ایرانی باشند. ماجرا در سال گذشته وقتی به اوج خود رسید که در جاده بهبهان ۵۹ خودرو با یکدیگر تصادف کردند و حتی ایربگ یکی از خودروها هم باز نشد. این مسئله انتقادهای سخت فرماندهان انتظامی و نمایندگان مجلس را در پی داشت. کار به جایی رسید که رهبر انقلاب هم که همیشه به حمایت از تولید داخلی مشهور است و بزرگترین مدافع محصولات ایرانی است از کیفیت خودروها انتقاد کرد و به مردم حق داد ناراضی باشند. در پی این سخنرانی بود که رئیسجمهور هم سری به ایرانخودرو، یکی از دو شرکت بزرگ خودروسازی کشور زد و دستورات هشتگانهای را برای بهبود کیفیت خودروها صادر کرد. اما حاصل همه اعتراضات که از رهبر انقلاب تا دولت، مجلس و فرماندهان راهور ناجا را در بر میگرفت، چیزی نبود جز حرکت خودروسازها در مسیر قبلی خودشان؛ چراکه در همان روزها وزارت صمت گزارش تصادف معروف بهبهان را منتشر کرد و خودروسازان را در بازنشدن ایربگ ۵۹ خودرویی که با هم در جاده تصادف کردند، مقصر ندانست. به گفته کارشناسان پلیس راهور ناایمنبودن خودروها از جمله نبود ایربگ یا کیسه هوا در ماشینهای ایرانی، که موجب ضربه سر به شیشه جلویی ماشین و در نتیجه ضربه مغزی میشود، از مسائل جدی در تصادفات است. یکی از بزرگترین منتقدان خودروسازها در موضوع کیفیت و ایمنی خودروها سیدکمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور است. در همین روزهای تعطیلات عید به تصادف دو خودرو دناپلاس مدل ۱۴۰۰ و تویوتا لندکروز در محور رشت به تهران اشاره کرده و گفته است: خودروی دناپلاس بر اثر این تصادف تا موتور جمع شده اما کیسه هوای آن باز نشده بود. این مسئله یک بحث جدی است که در شورای عالی و نیز رئیسجمهوری تأکید داشت که بحث ایمنی در سال ۱۴۰۱ در دستور کار قرار گیرد. هادیانفر امسال هم گزارشهای تکاندهندهای از کیفیت خودروها و نقش آنها در تصادفهای جادهای منتشر کرده است که در بخشی از آن میگوید: «از صد تصادف، ایربگ ۹۳ خودرو باز نمیشود. خودروهای ما نه زیباست نه ایمنی دارد نه کیفیت دارد، خیلی هم گران است. ١١ سال تصادفات را تحلیل کردیم اما متأسفانه هرروز با مصیبت تصادف روبهرو هستیم و خودروسازان میگویند رانندگان با زاویه مناسب تصادف کنند تا ایربگ خودرو باز شود. اینکه بهجای یکمیلیون خودرو، سهمیلیون خودرو تولید کنیم، افتخار ندارد. باید بهجای افزایش کمیت، کیفیت و ایمنی خودروها را افزایش دهیم». سردار هادیانفر که به خودروهای ایرانی «ارابه مرگ» میگوید، در پنجمین روز از تعطیلات نوروزی امسال هم بار دیگر از کیفیت خودروهای ایرانی انتقاد کرد و گفت: «به آقایان گفتم که چند روز قبل پژوپارسی در اتوبان پردیس ایستاده بود. یک خودروی نیسان که رانندهاش بیتوجهی به جلو داشته، با این خودرو برخورد کرده و منفجر شده است. من نمیدانم در خودرو باک بنزین میگذارند یا تیانتی. برای ما هرروز پیامک میآید که تصادف توأم با حریق رخ داده است. این درست نیست. خود آقایان هم پذیرفتند که مشکل ایمنی و کیفیت دارند اما واقعیت این است که خودرو چون آزادسازی قیمت نشده است، خودروسازان زیان میدهند. زیان انباشته دارند و از آنسو چون تفاوت قیمت در بازار با قیمت کارخانه وجود دارد، مردم درخواست خرید دارند. اگر برعکس بود این ماجرا و قیمت آزادسازی میشد و اختلاف قیمتی با بازار وجود نداشت، امروز من به شما میگفتم که چند نفر از خودروسازها خودرو میخرند». سردار هادیانفر همچنین به گزارشی اشاره میکند که انتشار آن میتواند برای خودروسازها دردسر شود. او در این زمینه میگوید: «این مسیری که ما داریم میرویم، هرچه خودروسازها مقاومت بیهوده کنند، ما سند در سند اضافه میکنیم؛ یعنی مستند صحبت میکنیم. واقعیت این است همین گزارشی که در گوشی من است، نتیجه ۱۱ سال تحلیل است و نشان میدهد که کجا ایربگ باز شده است، کجا عمل نکرده، کجا کمربندها قفل شده و اگر ما بخواهیم اینها را منتشر کنیم، خودروسازها گرفتار خواهند شد. هرچند آن موقع هم یک گزارش کامل قبل از فرمایش حضرت آقا، برای دادستان کل کشور، بهعنوان مدعیالعموم فرستادم و نوشتم که جنابعالی مسئول حفظ حقوق مردم هستید، این تخلفات در خودروسازان در حال وقوع است و این تخلفات ضمن اینکه به تولید ناخالص داخلی زیان میزند، به مردم هم زیان میزند، در تصادفات عامل مرگومیر شده است». آمارها هم نشان میدهد که خودروهای داخلی بیکیفیت مهمترین عامل مرگومیر ایرانیها در جادهها بهشمار میآیند. در هفته نخست تعطیلات امسال محور تهران اصفهان حادثهخیزترین محور مواصلاتی کشور بود. سرهنگ اصغر زارع، رئیس پلیسراه فرماندهی انتظامی استان اصفهان درباره تصادفهای این محور میگوید که ۷۷ درصد از تصادفات مربوط به خودروهای سواری است و در این میان بر اساس تجزیه و تحلیلهای صورتگرفته خودروهای پژو و پراید بیشترین خودروهایی بودند که در محورهای استان دچار تصادف شدند.
جادههای مرگ همچنان به کارشان مشغولاند
نهم فروردینماه امسال ویدئوی تکاندهندهای در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد. شاهدان میگفتند که بر اثر برخورد دو دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ و پژوپارس در پیچ «گاوکش» در محور نورآباد – خرمآباد هر هشت سرنشین هر دو خودرو در آتش سوختند. نیروهای امدادی حتی نتوانستند بهموقع به محل حادثه برسند و خودروها با آتشی مهارنشدنی جان هشت نفر از جمله چند عضو یک خانواده را گرفتند. محور نورآباد به خرمآباد یکی از چندین و چند جاده مرگی است که در ایران به خطرناک بودنش معروف است. اما در همه این سالها هیچ اقدامی برای بهبود وضعیتش نشده است. در کنار مسئله کیفیت خودروها وضعیت جادهها در ایران هم دومین عاملی است که باعث میشود که تلفات تصادفهای جادهای افزایش یابد. استانداردنبودن، پیچدرپیچ و شیبداربودن جادهها از دیگر علل بروز تصادف است؛ چراکه برخی از جادههای بینراهی ایران از استاندارد لازم برخوردار نیستند، همچنین اکثر جادههای ایرانی دوبانده هستند و کوچکترین انحراف موجب برخورد خودروها خواهد شد. در این میان سهم برخی استانها از مسیرهای آزادراهی بسیار کم است و همین مسئله منجر به این میشود که تصادفهای جادهای در آن مناطق درصد بالاتری داشته باشد و در ادامه آن مرگومیرها هم افزایش یابد. یحیی ابراهیمی، نماینده دلفان و سلسله در استان لرستان از چهرههایی است که اقدامات وزارت راه را در خسارتبار بودن تصادفهای جادهای مؤثر میداند. او در گفتوگو با «شرق» میگوید: «استان لرستان با اینکه یکی از شاهراههای حیاتی اتصال جنوب به شمال غرب، مرکز و شرق ایران است اما بهره مناسبی از جادهها و راههای بین شهری نبرده است. کیلومتر آزادراههای این استان با استانهای همجوارش قابل مقایسه نیست». ابراهیمی به بیتوجهی مسئولان مرکزنشین به اتفاقات تلخ در این استان اشاره میکند و میگوید: «هرازچندی هم تصادفهای نگرانکنندهای در این مسیر رخ میدهد و توجهها به آن جلب میشود ولی در مجموع اتفاق مثبتی نمیافتد. چند ماه پیش از این تصادف دلخراش نوروزی در نورآباد هم چند ورزشکار شناختهشده استان در یک تصادف در این مسیر در آتش سوختند. ولی چه آن زمان و چه حالا اتفاق درخوری در این زمینه صورت نگرفته است. جای تأسف است که وزیر راه حتی جواب تماسهای من بهعنوان نماینده مردم را هم نداده است. هشت نفر از شهروندان ما خیلی مظلومانه در این جاده در آتش سوختند و برای وزیر یا معاونینش اهمیتی نداشت که حتی جواب تماسهای ما را بدهد». ابراهیمی همچنین میگوید: «۴۲ سال بعد از انقلاب مطالبات مردم ما در لرستان داشتن آب آشامیدنی و جادهسازی است. برای اینکه بدانید فاجعه راهسازی در لرستان چگونه است، باید بدانید که بسیاری از روستاهای این استان نه به جاده آسفالته که به راه شکافی نیاز دارند و اتفاقی برای آنها رخ نداده است. بیش از ۳۰۰ کیلومتر تنها در دلفان جاده شوسه و روستایی داریم و برای بسیاری از روستاها تازه راه شکافی صورت گرفته است. این کجا با عدالت و انصاف همراه است؟ چیزی که ما و مردم را ناراحت میکند، بیتفاوتی مسئولان است. این بیتفاوتی را میتوانید از طولانیشدن 15ساله ساخت کریدور ببینید تا اینکه با حادثه دردناکی چون تصادف نورآباد حتی وزیر برای بازدید هم راضی نشد به استان سری بزند. همه خوب حرف میزنند ولی معلوم نیست چرا عمل نمیکنند». نماینده مردم دلفان و سلسله در مجلس شورای اسلامی از کندی عجیب پروژههای راهسازی در این استان هم انتقاد میکند و میگوید: «مسیر کریدور اصلی شمال غرب به جنوب در لرستان بیش از ۱۵ سال است در حال ساخت است و هنوز تمام نشده است و هر سال ما شاهد تصادفهایی در این منطقه هستیم. آقای رئیسی به لرستان آمدند و برای ساخت کریدور دستور بودجه ۱۵۰میلیاردی را دادند اما در مقام عمل تنها ۱۰ میلیارد داده شد. با این سبک معلوم است که این پروژه تا سالها ساخته نخواهد شد و لرستان با نقاط حادثهخیزش مثل یک میدان مین خودروهای شهروندان را خواهد بلعید. عمده مشکل ما در این سالها سوء مدیریت است. ببینید جاده الشتر به سمت فیروزآباد که نه کوهستانی است و نه صعبالعبور تنها به ۱۵ کیلومتر راهسازی نیاز دارد. بیش از ۱۵ سال است که این ۱۵ کیلومتر ساخته نشده است. شما در آمارها ببینید که چه تعداد تصادف در این جاده رخ داده و چه تعداد شهروند جانشان را از دست دادهاند. تنها به خاطر ۱۵ کیلومتر!».
داستان تکراری کمبودها
در هفته دوم تعطیلات نوروزی در ۲۵کیلومتری آزادراه زنجان به تبریز یک تصادف منجر به فوت انجام شد. راننده یک خودروی پژو درحالیکه با علائم راهور ناجا مبنی بر بستهشدن سمت راست جاده مواجه شده بود، سعی میکند از سمت چپ و تندروی جاده عبور کند که با یک عابر پیاده در آزادراه تصادف میکند. عابر پیادهای که قصد داشت مجروحان تصادف قبلی را به فضای بین گاردریل دو طرف آزادراه منتقل کند و منتظر نیروهای امدادی بماند. این تصادف درحالی روی داد که مأموران پلیس راهور هم در محل تصادف حضور داشتند اما حتی حضورشان هم نتوانسته بود مانع از رخدادن تصادف دوم منجر به مرگ شود. مرتضی که خانوادهاش در این تصادف آسیب دیدهاند، میگوید رفتار غیرحرفهای در انتقال مصدومان به فضای بین گاردریل و نداشتن نور کافی در آزادراه دلیل اصلی این اتفاق بود. او همچنین میگوید با رخدادن دو تصادف در یک مکان مأموران راهور ناجا علائم کافی برای قراردادن در جاده و هدایت خودروهای دیگر را نداشتند. کمبود نیروهای راهور، نداشتن آموزشهای لازم و همچنین کوتاهی در امدادرسانی به تصادفهای جادهای یکی دیگر از مواردی است که موجب میشود تلفات جادهای آمار بالایی داشته باشد. همچنین به گفته کارشناسان راهداری، کمبود یا نبود علائم رانندگی و شبنما نبودن بسیاری از آنها، نبود یا وجود اشکال در گاردریل و استفادهنکردن از گاردریل فنری، نبود امکانات جداکننده مسیرهای رفت و برگشت در تعدادی از جادههای کشور و مشکلات آسفالت و آبگرفتگی از جمله مشکلاتی است که موجب ناامنشدن جادههای کشور میشود.