زنان افغان تنها در برابر طالبان
مبارزه زیر حاکمیت طالبان در افغانستان چالشهای بیشماری در پی داشته و دارد؛ اما زنان افغانستان بهعنوان پاسداران اصلی آزادی اندیشه و بیان و تمثیلکنندگان واقعی دموکراسی، با وجود مشکلات فراوان که پشت سر گذاشتهاند، هنوز میدان مبارزه را علیه قوانین و فرامین سختگیرانه طالبان در مقابل زنان خالی نگذاشته و هرازگاهی صدای عدالتخواهیشان را بلند میکنند.
نفیس بهار
مبارزه زیر حاکمیت طالبان در افغانستان چالشهای بیشماری در پی داشته و دارد؛ اما زنان افغانستان بهعنوان پاسداران اصلی آزادی اندیشه و بیان و تمثیلکنندگان واقعی دموکراسی، با وجود مشکلات فراوان که پشت سر گذاشتهاند، هنوز میدان مبارزه را علیه قوانین و فرامین سختگیرانه طالبان در مقابل زنان خالی نگذاشته و هرازگاهی صدای عدالتخواهیشان را بلند میکنند. «امالبنین خاوری» یکی از خانمهای فعالی است که قبل از سقوط نظام جمهوری اسلامی افغانستان، با وجود داشتن وظیفه رسمی، در عرصههای مختلف اجتماعی فعالیت میکرد؛ ازجمله در عرصه فرهنگ، تجارت، اجتماع و ورزش. او با روی کار آمدن حکومت طالبان مثل سایر زنان افغان موقعیتش را از دست داده است. او دست روی دست نگذاشته و برای حقوق ازدسترفتهاش در کنار سایر زنان مبارز مبارزه میکند و به گفته خودش به آینده امیدوار است و به صورت آنلاین درس نیز میخواند.
بر کسی پوشیده نیست که ساختارهای اجتماعی جامعه افغانستان در طول تاریخ مردانه بوده و فضاهای عمومی، فضاهای اجتماعی، نهادها، ادارات و بسیاری از ساختارهای اجتماعی از سوی مردان جامعه اداره میشده است؛ اما در طول دو دهه گذشته، زیر سایه جمهوریت و با پشتوانه دموکراسی غربی و قانون اساسی افغانستان، فضا اندکی برای زنان باز شده بود و زنان افغانستان بهطور چشمگیری توانسته بودند در اکثر فضاهای موجود، نشان و اثری از خودشان برجا گذارند. زنان در دو دهه گذشته در تمام عرصهها همچون عرصه اقتصاد، تجارت، ورزش، تعلیم و تربیت، سیاست و فرهنگ به صورت گسترده فعالیت میکردند؛ اما دموکراسی نوپای افغانستان دیری دوام نیاورد. کشور دوباره به دست طالبان و گروه تندروان دینی افتاد و دستاوردهای 20ساله زنان یکباره به باد فنا رفت. آنطور که انتظار میرفت، طالبان هر روز فضا را برای زنان افغانستان تنگ و تنگتر میکند و به وضع قوانین و فرامین سختگیرانهشان علیه زنان ادامه دادهاند؛ تا جایی زنان را به صورت گسترده از فضای عمومی و اجتماعی حذف و به اجبار خانهنشین کردهاند. «امالبنین خاوری» میگوید او زمانی تصمیم به مبارزه گرفت که احساس کرد حقوق او و همنوعانش هر روز در حال ضایعشدن است و با این حال او مثل سایر زنان، دیگر هویت مستقل و شخصی نخواهد داشت. به گفته خانم خاوری، ما راهی سخت و طولانی پیشرو داریم و با کسانی در تقابل قرار داریم که از دانش حکومتداری چیز زیادی نمیفهمند. خانم خاوری به گفته خودش در شرایط سختی مبارزه میکند؛ شرایطی که در میدان مبارزه با سایر زنان مبارز، سلاحی جز صدایشان ندارند. در پرسشی که از خانم خاوری مطرح کردم، در پاسخ میگوید: «من حتی از طرف خانوادهام تا به حال مورد حمایت قرار نگرفتم. با آنکه خانوادهام معتقد به دادخواهی و مبارزه علیه بیعدالتی است، از اینکه میبیند طالبان وابسته به هیچ منطقی نیست جز اعتقادات نادرستشان به دین و باورهای سنتی، واقعا میترسند که مبادا من هم مثل خیلی از زنان دیگر روزی به دام این گروه بیفتم». خانم خاوری میافزاید: «من سختی شرایط را به خوبی درک میکنم؛ اما برای گرفتن حقم، جز مبارزه هیچ راهی ندارم و احساس میکنم در این شرایط سخت هر روز قویتر و مصممتر از روز گذشتهام». تنها «امالبنین» نیست که از طرف فامیل مورد حمایت قرار نمیگیرد، بلکه اکثر زنانی که از زمان روی کار آمدن طالبان تا به حال مبارزه کردند و میکنند، بدون رضایت فامیلشان به میدان مبارزه میآیند. شاید تا جایی بتوان به فامیلها و خانوادهها حق داد؛ چراکه زنان در طول مبارزاتشان هزینههای سنگینی پرداخت کرده و میکنند؛ از سرکوبشدن مبارزاتشان گرفته تا ترورهای هدفمند، ربودنشان از خانهها و از محل وظایف، لتوکوب و وضع محدودیت بیش از حد بالای زنان که گاهی نفسکشیدن سخت به نظر میرسد. زنان افغان که به هیچ مرجع قانونی به خاطر رسیدگی به شکایات و دعوای حقوقیشان دسترسی ندارند، از سوی جامعه جهانی نیز تاکنون مورد حمایت جدی و عملی قرار نگرفتهاند. با آنکه از تریبونهای کشورهای غربی درباره زنان افغان بارها سخن رانده شد و اعمال زنستیزانه طالبان مورد انتقاد شدید قرار گرفت، ولی در حقیقت زنان افغان از سوی جهان نادیده گرفته شده و در میدان مبارزه و در یک جنگ نابرابر و ناعادلانه تنها رها شدهاند. بااینحال، سختی شرایط و مبارزه حقطلبی زیر حاکمیت تندروترین و زنستیزترین گروه را بیشتر از خود زنان هیچکسی درک کرده نمیتواند. زنان افغان بهخصوص آنانی که تجربه شهرنشینی و استقلال را دو دهه گذشته داشتند، به صورت جدی نگران ادامه اوضاع موجود فعلی و تفسیر عقبگرای طالبان از آموزههای دین اسلام درباره زنان هستند؛ تفسیری قرون وسطایی که زنان را به موجود درجهچندم تقلیل میدهد. نمایندگان طالبان زمانی که درباره حقوق و آزادیهای زنان حرف میزنند، به صورت کل نفی نمیکنند، بلکه آن را منوط به چارچوب شریعت میدانند. با توجه به دیدگاه طالبان از شریعت که در رابطه به زنان تند و خشن است، بعید به نظر میرسد که زنان زیر حاکمیت طالبان به حقوق اساسیشان دسترسی یابند.