|

اسطوره عشق در ایران و یونان باستان

زن در تاریخ ایران باستان از اهمیت ویژه‌ای در خانه و اجتماع برخوردار بوده و در دوران اساطیری تمام نمادهای دینی، مذهبی و ستایش‌ها بر محور زن دور می‌‌زد.

اسطوره عشق در ایران و یونان باستان

شرق: زن در تاریخ ایران باستان از اهمیت ویژه‌ای در خانه و اجتماع برخوردار بوده و در دوران اساطیری تمام نمادهای دینی، مذهبی و ستایش‌ها بر محور زن دور می‌‌زد. تمدن‌های ایران و یونان از قدیمی‌ترین تمدن‌ها در تاریخ بشر هستند. جایگاه زن در هر دو تمدن همواره مورد توجه بوده و اساطیر زیادی با خصوصیات و منش‌های متفاوت در هرکدام از آنها در قالب داستان، افسانه و شعر معرفی شده‌اند. این اساطیر سرلوحه بسیاری از انسان‌ها بوده و جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، فلاسفه و... از آنها الگو گرفته‌اند و بی‌تردید فرهنگ و تمدن جهان امروز مدیون اساطیر است. سیمای زن در اساطیر و زنان اساطیری در تمدن‌های ایران و یونان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و تأثیر آنها در جوامع بشری ‌انکارناپذیر است؛ بنابراین بررسی تطبیقی آنها کمک بسیاری در شناسایی وجه تمایز دیدگاه ایرانیان و یونانیان عصر باستان می‌کند. مقایسه اساطیر عشق در ایران و یونان باستان یکی از مواردی است که بسیاری از زوایای پنهان فرهنگی یک ملت را آشکار می‌کند. در این تحقیق ابتدا به شناسایی اسطوره و چیستی آن پرداخته و سپس اسطوره عشق در ایران و یونان را معرفی و تشریح می‌کنیم و در نهایت به مقایسه آنها و نتیجه‌گیری خواهیم پرداخت. همه ملل و اقوام جهان مجموعه‌ای از اساطیر داشته و دارند که مطالعه آن، گذشته از جذابیت داستان‌ها، نمایانگر سیر تحول اندیشه انسانی و تلاش نیاکان ما برای پی‌بردن به اسرار هستی و ناشناخته‌های عالم است. یکی از دلایل همیشگی پژوهش بر روی اساطیر، اهمیت آن در مطالعات فرهنگی است؛ چراکه اسطوره و فرهنگ هیچ‌گاه از هم جدا نبوده‌اند و بیهوده نیست که شادروان دکتر مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگر گفته است: «درواقع آنچه امروز فرهنگ می‌نامیم، در جهان باستان برابر اسطوره و آیین بوده است». بنابراین فرهنگ امروزی بشری، بدون شک وامدار دوران اساطیری است؛ دورانی که اگرچه پایان یافت اما روح آن در ساختار اجتماعی و فرهنگی نهادینه شد. هر زنی قهرمان اصلی زندگی خویش است؛ با شناخت سرگذشت زندگی بسیاری از زنان، در درون هریک از آنها ابعاد اسطوره‌ای می‌توان یافت. زنان می‌توانند پیشاهنگان و قهرمانان برتری در حماسه زندگی خویش باشند. برای رسیدن به این اهداف، آنها باید به انتخاب‌های آگاهانه در مورد نحوه زندگی خویش دست یابند. شناخت زنان اساطیری موجب درک زنان از خود و نیز روابطشان با مردان و زنان دیگر، والدین و فرزندان می‌شود. «این شناخت برای مردان نیز  سودمند است. مردانی که می‌خواهند درک بهتری از زنان داشته باشند، می‌توانند با استفاده از الگوهای زنان اساطیری به وجود نمونه‌های مختلف زنان و نیز نحوه انتظارات آنها از خویش پی ببرند. این الگوها همچنین به مردان در درک رفتار متناقض زنان چند شخصیتی یاری می‌رساند». 

در این پژوهش، پاسخ به این پرسش‌ها مدنظر است: اسطوره چیست؟ اسطوره عشق در ایران و یونان باستان کدام است و چه کارکردی داشته‌اند؟ تفاوت و تشابه الهه‌های عشق در ایران و یونان چیست؟

اسطوره چیست؟

واژه اسطوره در زبان پارسی وام‌واژه‌ای است برگرفته از زبان عربی. در زبان عربی، اساطیر جمع مکسر واژه اسطوره است. در زبان پارسی نیز این صورت جمع به کار می‌رود‌ اما از آن‌ اغلب‌ معنای مجموعه دستاورد یک قوم در این زمینه اعتقادی مستفاد می‌شود؛ مانند اساطیر ایرانی، اساطیر یونانی و جز آن. برای اسطوره از دیرباز تعاریف متعددی ارائه داده‌اند، اما از مجموع این تعاریف می‌توان چند نکته اساسی را برکشید و به این نتیجه رسید که اسطوره‌ها ریشه در روابط ذهن آدمی با طبیعت پیرامون او دارند‌؛ بنابراین سیر تحول اسطوره‌ها از دیرینه‌ترین روزگاران تا امروز بیان‌کننده تکامل شکل زندگی و ساختار اجتماعی و تحول اندیشه آدمی است. اگرچه اسطوره‌ها حاصل تلاش انسان آغازین برای شناخت و معنی‌بخشیدن جهان پیرامون او بوده‌اند،‌ اما انسان امروز نیز نیاز به اسطوره‌سازی دارد و اسطوره‌های خاص خود را می‌سازد؛زیرا اسطوره‌ها، کهن‌الگوهای برساخته ذهن انسان‌اند و کارکرد آنها ارائه سرمشق‌هایی برای رفتار او به شمار می‌رود. از سوی دیگر باید به یاد داشت که اسطوره با دانش تنازع، تضادی ندارد. در زبان روزمره «اسطوره» در معنی «خیالی» و «غیرواقعی» به کار می‌رود و مشوق این کاربرد فرهنگ انگلیسی آکسفورد است که توصیف اسطوره را با این کلمات آغاز می‌کند: «روایتی که جنبه افسانه‌ای محض دارد...». این تلقی گاه گمراه‌کننده است و از آن چنین برمی‌آید که اسطوره‌ها را باید داستان‌های نیمه‌واقعی پنداشت که ممکن است راست یا دروغ باشند. اما منظور از «راست» دقیقا چیست؟ در حکایت روباه و انگورِ ازوپ، مهم نیست که داستان از نظر واقعیت صحیح باشد یا نه، آنچه اهمیت دارد مفهوم و معنای اخلاقی آن است. اسطوره‌ها نیز تقریبا همین‌طور هستند؛ آنچه مهم است صحت تاریخی داستان‌ها نیست، بلکه مفهومی است که برای معتقدان آنها در بر دارد.

اسطوره عشق و زیبایی در ایران و یونان

از میان اساطیر ایران و یونان، آناهیتای ایرانی و آفرودیت یونانی هر دو الهه عشق و زیبایی بودند. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، آناهیتا را آفرودیت ایرانی نامیده است.

الهه عشق در ایران؛ آناهیتا (ناهید، آناهید، اردوی سوره):

ایزد‌بانویی با شخصیتی بسیار برجسته که جای مهمی در آیین‌های ایران باستان به خود اختصاص می‌دهد و قدمت ستایش او به دوره‌های بسیار پیشین و حتی به زمان پیش از زرتشت می‌رسد. آردوی در آغاز نام رودخانه مقدسی بوده است و به پیروی از اصل شناخته‌شده‌ای در اساطیر، نام رودخانه شخصیت ماورایی پیدا کرده و نیز به معنی رطوبت هم آمده است. سوره یا سورا بخش دیگر نام آردوی سوره آناهیتا معنی نیرومند و پرزور را دارد و آناهیتا پاکی و بی‌آلایشی معنی می‌دهد. این ایزدبانو در کتیبه اردشیر دوم هخامنشی و در بسیاری از متن‌ها به‌صورت خلاصه‌شده آناهیتا در‌می‌آید. تجسم او در آبان پشت اوستا زنی است جوان، خوش‌اندام، بلندبالا، زیبا‌چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان ‌بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجى با صد ستاره هشت‌گوش بر سر، کفش‌هایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچین. چنین تجسمی به ‌احتمال نشان از این دارد که تندیس‌هایی از او در دوره هخامنشی موجود بوده است. این نام به‌صورت آناهیتا در کتیبه‌های هخامنشی از دوره اردشیر دوم دیده می‌شود. پلینی دانشمند روم باستان می‌نویسد: در نیایشگاه آناهیتای شوش، تندیس سنگین او از طلا قرار داشت که در جنگ آنتوان و فرهاد چهارم به غارت رفت و در نیایشگاه بلخ نیز تصویر زیبایی از آناهیتا وجود داشت با تاج زرقی که هشت پرتو و صد ستاره داشت. تندیس‌های باروری را که به الهه مادر موسوم‌اند و نمونه‌هایی از آن از تپه سراب کرمانشاه (با قدمتی در حدود ۹ هزار سال ق.م) در کاوش‌های ناحیه شوش به ‌دست ‌آمده است، تجسمی از این ایزدبانو می‌دانند. او همتای آفرودیت، الهه عشق و زیبایی در یونان است. تعیین تاریخ دقیق ظهور آناهیتا در جمع خدایان اساطیری ساده نیست، اما آنچه به تحقیق می‌دانیم، این است که نام او برای نخستین‌بار در کتیبه‌های اردشیر دوم در همدان و شوش ظاهر می‌شود. چیزی که در این کتیبه‌ها نظر را جلب می‌کند، این است که در آنها نام آناهیتا بلافاصله پس از اهورامزدا و پیش از مهر (میترا) ذکر می‌شود و این نشانگر پایگاه ارجمند اوست. توجه به آنـاهیتا ظاهرا از عصـر هخامنشی 

(٥٥٧-٣٣٠ ق.م) و از زمان اردشیر دوم آغاز شد‌؛ بـرای نخستین‌بار اردشیر‌ دوم‌ 

(٤٠٤ ـ٣٥٨‌ پ.م) از‌ این‌ الهه‌ یاد کرده و او را هم‌مقـام اهـورامزدا ذکـر می‌کند. در کتیبه شوش، این پادشاه از اهورامزدا، نـاهید و مـهر کمـک می‌طلبد. معابد‌ آناهیتا‌ که اردشیر دوم بـنیان نـهاده بود، پس از لشکرکشی اسکندر و در عصر سلوکی نیـز بر جای ماندند؛ گرچه از غارت مصون نماندند؛ معبد آناهیتا، واقع در همدان، دو بار غـارت‌ شـد‌ و قطعات زرین و سیمین بام آن به تاراج رفت. در دوره اشکانیان، بلخ از مراکز مهم پرستش آناهیتا به شمار می‌رفته است‌. تیـرداد‌ اول، پادشـاه‌ اشکانی در معبد آناهیتا تاج‌گذاری کرد. این پرستشگاه در هـمـدان (مقـر تابسـتانی پادشـاهان پارتـی) بـود‌. «شیز» مرکز عظیم دینی ماد آذربایگان (تخت ‌سلیمان امروزی) متعلـق‌ بـه‌ آناهیتـا‌ بوده است. گیرشمن معتقد است که همه معابد ایرانی در این دوران بـه رب‌النوع ناهیـد تعلـق ‌‌داشته‌ است. به نظر می‌رسد که تثلیث اهورامزداـ آناهیتاـ مهر که در دوران‌ هخامنشـیان‌ وجـود‌ داشته، در دوران پارتیان نیز مورد توجه بوده است. شکوه و بزرگی آناهیتا در دوره ساسانی به اوج می‌رسد. ساسانیان پرورش‌یافته معبـد آناهیتـای‌ استخر بودند. نخستین شاه ساسانی، اردشیر اول، در معبد آناهیتا تاج‌گذاری کـرد و آخــرین آن هم پس از رایزنی هیربدان، در معبد آناهیتای استخر به نـام یزدگـرد سـوم انتخـاب شـد. آناهیتا‌ روی‌ ظروف با پوشش و ظاهر متفاوتی از نظـر نـوع‌ لبـاس‌، ژســت بــدن و نــوع متفـاوت شیء روی دست‌ها متجلی شده است. از نمادهای ایزدبانوی آنـاهیتا می‌توان به گـل‌ نیلـوفر‌، انـار‌، کبوتر (پیک آناهیتا) و سبو (کوزه) اشاره کرد. در اوستا در مورد آناهیتا آمده: «... سزاوار نیایش است. اوست اَشَوَنی که جان افزاید و گله و رمه و دارایی و کشور را افزونی بخشد و اوست اشونی که فزاینده گیتی است... اوست که زایمان همه زنان را آسانی بخشد... بدان آن اَرِدویسور اناهیتا -آن دارنده هزار دریاچه و هزار رود، هریک به درازای هزار روز راه مردی چابک‌سوار‌- به‌ سوی دریای فراخ‌کرت روان شود، سراسر کرانه‌های آن دریا به جوش درافتد و میانه آن برآید... بازوان زیبا و سپیدش که به زیورهای باشکوه دیدنی آراسته است به ستبری کتف اسبی است».

با گرویدن ایرانیان به دین اسلام، پرستش آناهیتا خدای عشق، باروری و باران در ایران باستان رو به فراموشی نهاد. آناهیتا خدای آب و باران، باروری، برکت، توالد، تناسل و حاصلخیزی بود و به دلیل خشکی فلات ایران، از خدایان معتبر ایرانی‌ها به شمار می‌رفت و در زندگی مردم نقش اساسی داشت. به‌ همین ‌دلیل، حتی پس از گرایش به آیین زرتشت، این الهه همچنان در کنار اهورامزدا خدای بزرگ، موقعیت خود را حفظ کرد تا به خواسته‌های ایرانی‌ها برای بارندگی فراوان و حاصلخیزی پاسخ دهد.

شمایل و پرستشگاه‌های آناهیتا

ستایش و پرستش «آناهیتا‌» در زمـان ساسـانیان اهمیـت خاصـی دارد. در آیـین خـانوادگی ساسانی که خود زمانه‌ای‌ بـس دراز دارای مـناصب‌ عالی‌ دینی بودند، نیایش آناهیتا یـک سـنت و رکن اساسی بود. این اهمیت آنجا آشکار می‌شود کـه بـدانیم خانـدان ساسـانی و بـانی ایـن سلسله، خود از موبدان و خـادمان مـعبد ایزد آناهیتا بوده‌اند.

پیکره‌ای از آناهیتا در عـهد سـاسانی در نقش رستم پیدا شده که ایـزد ناهیـد را نـشان می‌دهـد بـا قامتی بلند ایستاده و تاج جواهرنشان روی سرش قرار دارد و با نوارهـای چـین‌‌وشـکن‌ دراز و آویـزان است. طوقی دور گردن و زیورآلات تـزیینی روی تـندیس وجـود دارد. هنرمنـدان عـصر سـاسـانی ایـن پیکـره را مطابق اوصافی که از او در اوستا شده، تراشـیده‌انـد. در‌ مقابـل‌ پیکـره نرسـی پادشـاه مقتـدر ساسانی دیده می‌شود که در حال گرفتن حلقه‌ای برنجی (حلقه قدرت و حکومت) از آناهیتا است. می‌‌تـوان‌ گفت‌ که ایشتار بابلی و عیلامی، نانای سومری، سرسوتی هنـدی، ارنـیس یونـانی، ننه‌خاتون سغدی و آناهیتای ایرانـی با اختلاف جزئی تقریبا همگی‌ یک‌ کـاراکتر‌ دارنـد. از ایـن میان سرسوتی بـیش از بـقیه‌ بـه‌ آناهیتا نزدیک است. این دو به اسطوره رودخانـه‌ای پیوسـته‌اند که به همه جهان آب داده است. در‌ ریگ‌ ودا‌ از «سرسوتی» به‌عـنـوان «‌‌بـهتـرین مـادر» «بهتـرین رود» و «بهترین ایزدبانو‌» یاد شده است. سرسوتی رودی آسمانی است و این نکته‌ای اسـت کـه آن را می‌تـوان بـا آنچه‌ درباره‌ آناهیتا‌ در باورهای اوتیایی است، سنجید. سرسوتی از یـک جنبـه دیگر هم‌ با‌ آناهیتا قابل سـنجش است؛ او نیز بر گردونه‌ای سوار است و آن را می‌راند و همچنین یکی‌ از‌ اسب‌‌های سرسوتی یعـنی وایوایادم با یکی از اسب‌های آنـاهیتا هم‌نام‌ است‌. آناهیتا‌ هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن، فریـاد‌رس و پـشتیبان‌ زنان‌ و نیز‌ بخشنده فراوانی، کامیابی و پیروزی دولت به شمار می‌آمد. او چنین به چـشمه‌های جوشان‌ آب در دل کوهسار خطاب می‌شـد و آدمیان در کنار چشمه‌های جوشان‌ به‌ دعا‌ و نیـایش می‌پرداختند. به‌ همین ‌دلیل این ایزد‌بانو در ذهن باورمندانش جایگاهی ارجمند‌ در‌ میان ایرانیـان باسـتان داشته است. آتشکده پرآوازه شیز آذربایجان نیز از دیر‌باز‌ ویژه‌ ناهیـد‌ بـوده و زنــان بـزرگـان را برای پرستاری و به پارسا زیستن به آنجا می‌فرستادند. چنان که‌ خاتون،‌ زن خاقان ترک (در زمان ساسانی) به آنجا فرستاده شد. موبد بـزرگ‌ و نـامدار‌ ساسانی یعنی «کرتیر» در سنگ‌نبشته‌ای به زبـان پهـلوی اشکانی کـه در نقـش رسـتم‌ وجـود‌ دارد‌، پس از بازشناساندن خود و جایگاهش خود را سرپرست نیایشگاه آناهیتا می‌شناسد‌. نخستین‌ سندهای مکتوب ساسانیان درباره آناهیتا از شاپور، دومین شاه ساسـانی (٢٧٢-٢٧٣ تا ٢٤١ م) و از کرتیر‌، بزرگ‌ترین‌ مرد سیاسی - مـذهبی سـلسله ساسانیان در قبله زرتـشت اسـت. در سنگ‌نـبشته شـاپور بـه‌ یکی‌ از حرمسراهای شاه به نـام‌ «آتـور‌ انـاهیت» و به‌ معبدی‌ بـه‌ همـین نام که به افتخار او‌ بنا شده‌ است، اشاره می‌شود. از این‌رو برخی کوشـیده‌انـد آن را‌ معبـد‌ آناهیتا بدانند، لقـبی کـه خود شاپور‌ به همسر خود داده‌ است‌. دومین سـند بـسیار مهم ساسانیان‌ از‌ آناهیتـا سـنگ‌نبـشته نرسـی اول (٢٩٢ تـا ٣٠٢ یـا ٣٠٣ میلادی) در پایکولی‌ است‌. او در اینجا خودش را‌ ستایشگر‌ آناهیتا‌ می‌نامند. دیگر‌ سـند‌ مـهـم از این شـاه‌، مـراسم‌ دیهیم‌ستانی او از آناهیتا در پیکر کنده طاق بستان است. در این پیکر‌ کـنـده‌ در حالی که انوشیروان دیهیم شاهی را‌ از‌ اهورمزدا می‌ستاند‌، آناهیتا‌ را پشت سر خود دارد‌ ظـاهرا بـا اینکه شاه خود را مروج یکتاپرستی قـلمداد می‌کـند.

سنگ‌نگاره آناهیتا‌ و نرسی‌

سنگ‌نگاره‌های آناهیتا و نرسی یکی‌ از‌ زیبـاترین‌ نـقوش‌ بازمانده‌ از دوره ساسـانی‌ اسـت‌ کـه نرسی چگونگی تاج‌گذاری و سلطنت خود را نشان می‌دهد. در این نقش، نرسـی تـاجی بــسیار‌ شـکیل‌ بـر‌ سر دارد و دست چپش را دراز کرده‌ و حلقـه‌ای از‌ آناهیتـا‌، ایـزد‌بـانوی آب، باروری و جنگاوری سـتانده اسـت. بـه عقیده هرتسفلد این حلقـه اتحـاد اسـت و بـه دیدگاه علی سامی حلقه همان تاج پادشاهی اسـت. شـاهنشاه کـه‌ ریش بلندش از حلقه گذشته نیم‌تنه‌ای به تن کرده و کفش‌هایش به وسیله روبان‌های ظـریـف و زیبــایی بـه یکـدیگر پیونـد داده شده‌اند.

پشت سر او یکی از بزرگان به‌ حالت‌ ایستاده و در جلوی شـاه نـقش کـودکی حجـاری شـده که شاید (تصویر هرمزد دوم) ولیعهد نرسی باشد. آناهیتا تاج کنگره‌دار سرگـشاده بـر سر نهـاده و موهای بلند و پرچین‌و‌شکنش‌ در‌ بالا و روی شانه‌ها بافته است. چین‌های لبـاسـش حــالتی بسیار باوقار به ایزدبانو داده است. پرستشگاه‌های ناهید نیز مانند سایر‌ پرستشگاه‌‌ها که بـه‌طـور عموم‌ آتـشکده‌ نامیـده می‌شـد، همین نام را داشته و چند آتشکده قدیمی بـا نـام آتـشکده ناهید به این فرشته اختـصاص داشـته است. در اطـراف و اکـناف قـلمرو پادشاهی در تمام نقاط پرستشگاهی به عنوان این فرشته وجـود داشته و امتیاز آن این بود کـه مـخصوصا در نزدیک آب رودها یا چشمه‌سـارها و برکـه‌ سـاخته‌ می‌شده است. حکومت زرتشتی یک حکومت کاملا دینی بوده اسـت. تـخت سلیمان یکی از بناهایی اسـت که در دوره ساسانی بسیار پررونق و دارای اهمیتی بالا و بی‌شــک بـنـایی مقـدس‌ بـوده‌ اسـت. وجود‌ آتشکده (آتشکده مـوسوم بـه آذرگـشنسب، یکی از سه آتـشکده مهـم زرتـشتیان واقـع در شـهر شـیز) و معبد آناهیتا‌ بر قدسی‌بودن این مکـان تأکید بیـشتری دارد. می‌گوینـد پادشـاهان‌ ساسانی‌ بـرای‌ عـبادت و تاج‌گذاری از تیسفون (پایتخت ساسـانی) بــه ایـن مـکـان می‌آمـدنـد بــه عـبارتی دینی‌بودن حکومت آنچنان ‌‌بود‌ کـه پادشـاهان ساسـانی مـشروعیت خـود را احتمـالا از اهورامزدا می‌گرفته و به همین‌ دلیل‌ این‌ مکان مـقدس بـه شمار می‌آمـده. بـرای ادای احتـرام بــه آتشکده و معبد آناهیتا، در آن‌ مـکان با انجام مراسم عبادتی خـاص تـاج‌گذاری می‌کردند و این نهایـت و اوج دینی‌بودن‌ حکومت ساسانی را می‌رساند‌. پیداشدن مهر موبد موبدان در این مـکان، نـشان‌دهنده آن است که قدرت مـوبـدان زرتــشتی در این مـکان بوده است. امـا چـرا این بنا در ایـن مکـان سـاخته شــده اســت‌؟ بـی‌شـک وجـود چشمه‌های جوشان و صفه ساخته‌شده از رسوبات آن که دید و تسلط مناسبی را بـه مـناظر زیبـا و دلکش اطراف می‌دهد، از مـهم‌ترین دلایل آن است. دریاچـه‌ای کــه در آن زمــان حـدود چهار متر پایین‌تر از اکـنون بوده و بناهای قدسی درست در مقابل آن ساخته شده‌اند. بنابراین بسیار زیباتر از حال، انعکاس آن در آب دیده‌ می‌شـده است. بـی‌شـک آب ایـن چـشمه بـرای مـعبـد آنـاهیتا اسـتفاده می‌شـده است. یکـی دیگـر از پرسـتشگاه‌های ناهید معبد عظیم بیشاپور است. این بنا به صورت‌ مکعبی‌ است‌ که هریک از اضلاع آن‌ 14 متر‌ است و از سنگ‌های حجاری‌شده به ابعاد مختلف و بـدون ملات بـه صورت دوجداره ساخته شده است و به سبک معماری هخامنشی‌ با‌ بست‌‌های آهنـی به یکدیگر قفل شده و به صورت‌ یکپارچه‌ درآمده است. چهار مدخل در سـطوح جـانبی ایـن معبد وجود دارد که بـلندی هـر یک 3.75 و پهنای آنها‌ 1.60 متر‌ است. بر روی بدنه شـمالی این بنا چهار مجسمه گاو‌ به صورت دو پشته نصب شده که هم‌اکنون دو مجـسمه آن موجـود است. این مجسمه‌ها علاوه‌ بر‌ جنبه‌ تـزیینی، سـمبل و نـشانه معبـد اسـت. مطالعـات نمایـشگر آن است که این‌ نیایشگاه‌ فاقد سقف مسطح بوده و بـا آنکـه بنـای چهـارگوش اسـت امـا دارای گنبدی نبوده است. مـعبد‌ بـیشابور‌ سمبل‌ یک پرستشگاه آب است. می‌تـوان آن را جـایگاه نوازش و بـازی بـا‌ آب‌ دانست؛‌ یعنی تنها عنصری از عناصر چهارگانه که بـه فرشـته آناهیتـا منـسوب اسـت. از طرفـی‌ سمبل‌ حیوانی‌ این رب‌النوع که به شکل گـاو است، در بالای بدنه شـمالی این‌ مکان‌ و مقابـل ورودی معبد نصب شده است. از توجه به این ایزد، در زمان‌ ساسانیان‌ همـین‌قـدر بـس کـه ایـن ایـزد دودمـان ساسـانی محسوب می‌شود و در آغاز سلسله ساسانی‌ جد‌ آنهـا، اردشـیر دوم و شـاپور سرپرسـتی معبـد آناهیتا را عـهده‌دار بـودند. یکی دیگر‌ از‌ پرستشگاه‌‌ها مربوط به آناهید بـوده کـه در استخر قـرار داشـته اسـت. از آناهیـد مجسمه‌هایی نیز‌ موجود بود. در نقش رستم آناهید با توصیف‌هایی که در «آبان‌ یـشت» از‌ او شـده اسـت، تـصویری از او دیده می‌شـود درحالی که یکی از پادشاهان در برابر آناهید‌ ایستاده‌ و نگـین‌ شـاهی را از او می‌گیرد. یکی دیگر از پرستشگاه‌های ناهید معبد‌ آنـاهیتا‌ درواقع استخر بوده است کـه مورخـان اسلامی از آن زیاد نام برده‌اند. سـاسان و بـابک، مـوبد‌ و روحانی‌ بزرگ و سرپرست همین معبد بـوده‌اند. تاج‌گذاری‌ نخستین‌ پادشاه ساسانی اردشیر و آخـرینشـان یزدگـرد سوم در همین شـهر و همـین معبد انجام‌ گرفته‌ است و به روایت طبری به‌ سـال‌ ٣٤٠ مـیلادی‌ در‌ زمـان‌ ســلطنت شـاپور بـزرگ، سرهای شهدای عیسوی‌ را‌ در همین معبد آویزان کرده بودند. یکی دیگر از پرستشگاه‌های نـاهید که‌ در‌ ایران از دیرباز بـه جــای مـانـده‌ اسـت پرستـشگاه شهربانو در‌ ری‌ است که بر فراز کوهی‌ مشرف‌ به ری کهن هنوز پابرجاسـت و بـانوی شـهر از فراز کوه شهر را زیر‌ نظر‌ پربرکت خود داشته و بـسیاری از‌ سـقاخانه‌‌هـا‌ کـه در ایـران‌ باسـتان‌ ساخته شده‌اند نیز‌ یادگاری‌ سنتی از همین ایزد آب و باروری هستند. نام کامل این فرشته اردویسور آناهیتا بوده است. معنای این نام رود توانای‌ پـاکیزه‌ یـا آب‌هـای نیرومند بی‌آلایش اسـت. به روایت اوسـتا زنـی اسـت راسـت‌بـالا و آزادنـژاد و شـریف. او سرچشمه زندگی است و به دلیل ارتـباطی‌ که‌ با زندگی دارد، جـنگجویان در‌ نـبرد‌، زنده‌ماندن و پیروزی را از او طلب می‌کنند. بیشتر ویژگی‌های ظاهری که در اوستا برای مقدس‌بـودن آناهیتـا بیان می‌شود با مجسمه‌ آناهیتایی که در شهر‌ فومن‌ مشاهده می‌شـود چنـدان تفـاوتی ندارد. در دوره ساسانی که دین رسمی ایرانیـان زرتـشتی‌گـری بـود، پادشـاهان ایـن سلسله آیین آناهیتا را گرامی داشتند و او را حامی‌ و پشتیبان‌ سلسله‌شان می‌دانستند. کتیبـه‌های که از روزگاران گذشته بر جای مانده گواه این سخن است؛ مثلا سـنگ‌نـگاره آناهیتا و نرسی یکی از زیباترین نقوش بازمانده از دوره ساسانی است. از توجه‌ به این ایزد در زمان ساسانیان همین بـس کـه آناهیتـا ایـزد دودمـان ساسـانی محسوب می‌شود‌ و در آغاز سلسله جد آنها، اردشیر دوم و شاپور سـرپرسـتی مـعبـد آناهیـد‌ را‌ عهده‌‌دار بودند و در تمام دوره تاریخی این سمبل قوم پارسی مـورد احتـرام و سـتایش بـوده است.

الهه عشق در یونان؛ آفرودیت

آفرودیت رب‌النوع عشق بوده. درباره تولد او دو روایت وجود داشته. عده‌ای او را دختر زئوس و Dione و برخی وی را دختر اورانوس (آسمان) می‌دانند. آفرودیت از کف امواج دریا زاده شد و گمان می‌رود که نخستین‌بار در جزیره قبرس ساکن شد و به سبب اینکه خدای زیبایی بود طبیعتا با بسیاری از خدایان و قهرمانان ارتباط برقرار می‌کرد. مهم‌ترین داستانی که درباره او تعریف می‌شود این است که از پاریس [اسطوره] خواسته شد که مابین سه خدای زن به داوری برخیزد و زیباترین آنان را برگزیند و پاریس از میان آفرودیت، آتنا [الهه خرد و جنگاوری و صنایع‌دستی] و هرا [بانوی قدرت، حامی زنان و ملکه آسمان‌ها]، آفرودیت را به‌عنوان زیباترین خدایان برگزید و این به‌عنوان داوری پاریس معروف و مشهور است. آفرودیت عاشقان بسیاری در میان خدایان و افراد زمینی داشت ازجمله معروف‌ترین معشوقه زمینی او شاید آدونیس باشد و همچنین با ارس نهانی رابطه عاشقانه داشت و به همسر خود هفاستوس خیانت کرد. نماد آفرودیت کبوتر، گیاه و گل سرخ بود. آفرودیته خدای زیبایی و عشق یونانیان است. از خاورمیانه برخاست و در قبرس به‌عنوان مادر آسمانی پرستش شد. بدون تردید، در آغاز خدای مادران و مسبب تولید نسل و باروری گیاهان و جانوران و انسان‌ها بود. در جریان پیشرفت تمدن، چون دامنه امنیت بسط یافت و جمعیت افزونی گرفت، مردان به‌جای تکیه بر زایندگی زنان، زیبایی آنان را مورد تأکید قرار دادند. بر اثر این تحول، از آن پس آفرودیته به‌عنوان مظهر زیبایی و لذت مورد پرستش یونانیان قرار گرفت و به صورت‌های گوناگون تجلی کرد: آفرودیته آسمانی (خدای عشق پاک)، آفرودیته زمینی (الهه شهوات جنسی) و آفرودیته زیبا (ونوس رومی). در برخی از شهرهای یونانی، نخستین روز آوریل را به‌عنوان عید بزرگ آفرودیته جشن می‌گرفتند. پراکسیتلس مجسمه بسیار زیبایی از او ساخت، به‌طوری‌که یونانیان مستغرق جمال او شدند و گناهانش را فراموش کردند. ویل دورانت می‌نویسد: در عصر هومر سه زن خائن [سه زن اسطوره‌ای] وجود دارد: کلوتایم‌نِسترا، هلنه و آفرودیته (دورانت، ۱۳۷۸: ۷۱۵). «عصر هومری» دوره‌ای است که در حماسه‌های هومر شاعر و داستان‌سرای یونانی (قرن ۷ یا ۸ ق.م) وصف شده است. پراکسیتلس هنرمند آتنی در میانه قرن چهارم ق.م پیکره برهنه‌ای از آفرودیت شهر کنیدوس ساخت. این نخستین‌بار بود که در یونان پیکره الهه به‌صورت برهنه ساخته می‌شد. پراکسیتلس زیبایی پروقار و قابل احساس را به حد کمال رساند. همه جهانیان می‌دانند که وی به فرونه عشق می‌ورزید و در نتیجه همین عشق بود که زیبایی او را جاویدان ساخت، ولی هیچ‌کس نمی‌داند که او چه وقت به دنیا آمد و چه وقت رخت از جهان بربست. در سال ۳۶۰ به کمک فرونه مجسمه را ساخت ولی اهالی آن شهر چون آفرودیته را لخت مادرزاد یافتند به‌شدت ناراحت شدند. پراکسیتلس با ساختن آفرودیته دیگری، این بار با لباس، آرامشان کرد.

نتیجه‌گیری

آناهیتا و آفرودیت هر دو الهه عشق هستند. یکی از وجوه مشترک خدایگان زن ایرانی و یونانی نامیرایی آنان است و در نوشته‌های مربوط به اساطیر هیچ‌گاه از مرگ آنان سخنی گفته نشده است. زنان اساطیر ایران و یونان در جوامع خود از جایگاه بالایی برخوردار بودند. ایزدبانوان در همه سرزمین‌ها مظهر بزرگی، جذابیت، خیر و برکت و سایر برتری‌ها هستند.

الهه‌ها در یونان خصلت‌های انسانی دارند، حسادت می‌کنند، عاشق می‌شوند، ازدواج می‌کنند، کینه‌جویی می‌کنند، در کار آدمیان دخالت می‌کنند، با همدیگر به جنگ برمی‌خیزند، حیله به کار می‌برند اما الهه‌های ایران این‌گونه نیستند. همچنین در هیچ‌یک از داستان‌های اساطیر ایران، خطاکاری ایزدبانوان دیده نمی‌شود، بلکه تمام زنان دارای صفات برجسته اخلاقی و مورد احترام بوده‌اند. آناهیتا در ایران مظهر عشق و پاکی و وارستگی بوده اما آفرودیت با ارس رابطه پنهانی و عاشقانه داشت و به همسر خود هفاستوس خیانت کرد.