خوی؛ سه ماه پس از زلزله
به امان خدا رها شدهایم
«تنها چیزی که درباره وضع فعلی مسکن زلزلهزدگان میتوانم بگویم این است که وضعیت اسفبار است. کانکسها و چادرها هنوز جمع نشده و مردم هنوز در این شرایط زندگی میکنند. البته اینکه اسکان اضطراری تا الان جمع نشده و زندگی مردم هنوز به حالت قبل از زلزله بازنگشته است، زیاد دور از انتظار ما نبود. ترس ما این است که این وضعیت تا سال آینده هم ادامه پیدا کند».
«تنها چیزی که درباره وضع فعلی مسکن زلزلهزدگان میتوانم بگویم این است که وضعیت اسفبار است. کانکسها و چادرها هنوز جمع نشده و مردم هنوز در این شرایط زندگی میکنند. البته اینکه اسکان اضطراری تا الان جمع نشده و زندگی مردم هنوز به حالت قبل از زلزله بازنگشته است، زیاد دور از انتظار ما نبود. ترس ما این است که این وضعیت تا سال آینده هم ادامه پیدا کند». این چند خط وضعیت فعلی خوی از زبان یکی از اعضای گروههای مردمی است که برای کمک به زلزلهزدگان خوی در این مناطق فعالیت میکنند؛ وضعیتی که بیش از سه ماه است ادامه دارد و مشخص نیست تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
وضعیت حاشیه شهر اسفبار است
فرمان فرضی، مسئولیت یکی از گروههای مردمی را بر عهده دارد که سالهاست در امدادرسانی به مناطق زلزلهزده نقش فعالی دارند. فرضی درباره نحوه شکلگیری این گروه که سابقه امدادرسانی در اکثر زلزلههای 10 سال اخیر کشور را داشته است، میگوید: «ما یک گروه مردمی هستیم که از طرف هیچ نهاد یا ارگانی سازماندهی نشدهایم. درواقع میتوان گفت گروه آماتوری بودیم که در دل حوادث پخته شدیم. اولین تجربه من در کمکرسانی به مناطق زلزلهزده در سال ۹۱ در جریان زلزله اهر و ورزقان بود. بعد از آن در زلزلههای مختلفی که برای کمک رفتم، توانستم با افرادی مانند خودم آشنا شوم و یک شبکه بین ما به وجود آمد. کمکم با کمک هم توانستیم تیمی را تشکیل دهیم که این تیم در اکثر زلزلههای دهه اخیر کشور فعال بوده است». او درباره بحران اصلی که در حاشیههای شهر خوی در جریان است، میگوید: وضعیت حاشیهنشینهای شهر خوی اسفبار است. کسانی در این مناطق زندگی میکنند که حتی توان برداشتن قدم اول را هم ندارند که بتوانند خانه خود را بازسازی کنند. این افراد در وضعیت فقر مطلق به سر میبرند. او در ادامه میگوید: «در روستاها ما با وضعیت بهتری روبهرو هستیم؛ چراکه در روستا وضعیت کشتوکار بهتر است و در نتیجه وضعیت مالی ساکنان روستا بهتر از حاشیهنشینان است. نکته دیگر این است که در روستا بافت فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، به این معنا که افراد مراقب یکدیگر هستند، اما در حاشیههای شهر اینطور نیست. در حاشیه شهر بافت فرهنگی و اجتماعی وجود ندارد. در این مناطق ما با صحنههای وحشتناک و دردناکی روبهرو میشویم. انسانهایی را میبینیم که غرور، عزتنفس و شخصیتشان زیر پا له شده است».
شهر نیمهتعطیل است، کارگران بیکار
فرضی درباره کمبود کانکس و اختصاص تعداد محدود کانکسها به خانوادههایی با شرایط ویژه میگوید: «کانکس بهطور محدود در مناطق زلزلهزده وجود داشت که این کانکسها را به بیماران سرطانی، دیالیزی و فلج اختصاص دادیم که ممکن است تا یک سال آینده هم همچنان در کانکس ساکن باشند. برای اسکان باقی افراد چیزی جز چادر در دسترسمان نبود. از بین افرادی که تحت پوشش ستاد ما بودند، برخی خانههایشان به تعمیر احتیاج داشت که به این افراد در حد توانمان کمک کردیم تا به خانههایشان بازگردند، اما هنوز هم افرادی هستند که در چادر یا کانکس ساکناند». او درباره وضعیت کسانی که در چادر زندگی میکنند، میگوید: «عده کثیری از کسانی که در چادر زندگی میکردند ازجمله کسانی که از ترس زلزله قویتر در حیاط خانهها چادر زده بودند یا کسانی که در کمپ بودند، مستأجر بودند و مستأجر هم به لحاظ قانونی مشمول وام نمیشود و نمیتواند وام دریافت کند. برخی از این افراد از ما انتظار دارند که برایشان کار خیریه انجام دهیم، اما ما در وضعیتی نیستیم که بتوانیم این درخواست را برای آنها عملی کنیم». فرمان فرضی در ادامه میگوید: «مشکل این افراد حتی با برگرداندن پول ودیعهای هم که بابت اجاره یا رهن خانه دادهاند، حل نمیشود؛ چراکه شهر خوی در حال حاضر به شکل نیمهتعطیل درآمده و زندگی هنوز در این شهر عادی نشده است. هنوز مشاغل شروع به کار نکردهاند و به همین دلیل خیلی از افراد بعد از گذشت سه ماه از زلزله هنوز درآمدی ندارند که بتوانند با آن جایی را اجاره کنند و هنوز در چادر زندگی میکنند».
اعتماد مردم به سلبریتیها در زلزله کرمانشاه به خاطر عدم گزارشدهی آسیب دید
فرمان فرضی میگوید گزارشدهی مخارج و هزینه کمکها وظیفه هر ستادی است که در بحرانها با کمکهای مردم فعایت میکند: «ما برخلاف برخی چهرههای مشهور، حسابوکتاب تمام کمکهایی را که از طرف مردم برای زلزلهزدگان خوی به ستاد ما واریز شد و نحوه خرجشدن این کمکها در مناطق زلزلهزده را مو به مو و جزء به جزء در تلگرام و اینستاگرام منتشر کردیم. مردم هر وقت بخواهند میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. هدفمان از این کار این بود که فرهنگ گزارشدهی جا بیفتد. اگر حتی همین الان کسی از من بپرسد پولهایی که مردم برای کمک فرستادند چه شد؟ کجا هزینه شد؟ من میتوانم بگویم فهرست تمام هزینههایی که در زلزله خوی از محل کمکهای مردمی شده، در کانال تلگرامی ما موجود است». او در ادامه میگوید: «نباید اینطور باشد که چون شرایط بحرانی است، ما ستادهای مردمی فکر کنیم میتوانیم خودمان را از گزارشدهی معاف کنیم. نه فقط ستادها و مراکز دریافت کمکهای مردمی، بلکه گاهی مواقع لازم است حتی حاکمیت هم درباره هزینهها و درآمدها به مردم گزارش دهد». فرضی درباره تأثیر این نوع گزارشدهی در افزایش اعتماد عمومی میگوید: «طبق چیزی که من در برخورد با مردم دیدم، این شیوه گزارشدهی باعث ایجاد اعتماد عمومی هم میشود. اعتماد عمومی مردم به خاطر اشتباهاتی که برخی چهرههای سرشناس در بحرانهای پیشین انجام دادند، آسیب دیده بود، اما بر اساس مشاهداتم میتوانم بگویم این آسیب در زلزله خوی تا حدودی ترمیم شد». او درباره نابلدی برخی چهرههای مشهور که در زلزله کرمانشاه باعث بیاعتمادی مردم شدند، میگوید: «گروه ما در زلزله کرمانشاه هم فعال بود. در زلزله کرمانشاه برخی کسانی که برای کمک آمده بودند، یکسری افراد خودمحور و خودرأی بودند که نه یک صفحه مطلب درباره بحران و زلزله خوانده بودند و نه حاضر بودند از تجربیات افراد باتجربهتر از خود استفاده کنند. این افراد یکسری تصورات کارتونی و فانتزی از بحران داشتند و همین موضوع به اعتماد عمومی مردم به چهرههای سرشناس و نهادهای مردمی لطمه زد. این خوشبینانهترین حالت سوءاستفاده از اعتماد مردم بود. در حالت بدبینانهتر بسیاری از پولهایی که مردم برای کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه به حسابهای چهرههای مشهور و معروف ریختند، حیفومیل شد».
اینجا کسی چیزی برای ازدستدادن ندارد
او در تشریح وضعیت مستأجران و حاشیههای شهر زلزلهزده خوی میگوید: «در حاشیه شهر ساکنان عموما مستأجر هستند و هیچ مهارتی هم ندارند. کانون مشکلات ما در حال حاضر مناطق حاشیهای است. مسئولان میگویند خانه این افراد آسیب ندیده که ما بخواهیم کمکی بکنیم، اما این صورتمسئله است. مشکل عمیقتر این است که این فرد خانهای ندارد که آسیب ببیند؛ یعنی آنقدر بدبخت است که چیزی ندارد که آسیب ببیند. فردی که خانهاش تخریب شده به مراتب وضع بهتری دارد؛ چون خانهای داشته که تخریب بشود، اما این فرد چیزی هم ندارد که تخریب شود». فرضی درباره کمکهای بنیاد مسکن میگوید: «ما شنیدیم که برخی خانوادهها موفق شدهاند وام بازسازی مسکن را از بنیاد مسکن بگیرند، اما آمار دقیقی در این زمینه نداریم. عمده فعالیتهای بنیاد مسکن در دو روستای «وار» و «پِره» است که این دو روستا به نسبت مناطق حاشیهای شهر خوی وضعیت بهتری دارند. در روستاها برخی افراد باغ یا مزرعه دارند و از این طریق امرار معاش میکنند. از طرفی در روستا بافت اجتماعی وجود دارد و افراد به یکدیگر کمک میکنند. مثلا درباره خانم سالمندی که دیالیز میشد و ساکن روستا بود، گزارشی برای کمک دریافت کردیم. وقتی به منزل خانم رفتیم، دیدیم اوضاع از چیزی که ما تصور میکردیم بهتر بود. این را به کسی که گزارش فرستاده بود گفتم و او در جواب گفت بله در روستا همسایهها به یکدیگر کمک میکنند و هوای همدیگر را دارند». او ادامه میدهد: «ما آمار و اطلاعات دقیق و جزئی از فعالیتهای بنیاد مسکن در مناطق زلزلهزده نداریم، اما از آنجایی که تیم ما سابقه حضور در زلزلههای 10 سال اخیر کشور را داشته، میتوانیم بگوییم عملکرد بنیاد مسکن در زلزله خوی با توجه به چیزی که من شخصا در میدان میبینم نسبت به زلزلههای قبل بهتر بوده است. بنیاد مسکن در زلزله خوی نسبت به زلزله کرمانشاه بسیار بهتر عمل کرد. حداقلیترین کار این بود که من کارشناسان بنیاد مسکن را در کوچه و خیابانهای مناطق زلزلهزده میدیدم و آواربرداری هم خیلی زود شروع شد».
مستأجران زلزلهزده خوی هیچ متولیای ندارند
فرمان فرضی در تشریح وضعیت خوی پس از زلزله میگوید: «ما در زلزله خوی با طیفهای مختلفی روبهرو هستیم. طیفی هستند که وضعیت مالی خوبی دارند و از قشر مرفه خوی محسوب میشوند. تعداد زیادی از این افراد از ابتدای زلزله خانه و زندگی خود را جمع کردهاند و از شهر خوی به شهرهایی مثل تبریز، ارومیه و تهران رفتهاند و خیلی از این افراد هنوز هم بازنگشتهاند». او ادامه میدهد: «این افراد از نظر مالی تأمین بودهاند که توانستهاند از شهر بروند. در نقطه مقابل این قشر ما با افرادی مواجه هستیم که مسافرکش بودهاند، کارگر ساختمانی بودهاند و در حال حاضر هیچ درآمدی ندارند؛ چون شهر به حالت نیمهتعطیل درآمده است. هیچ بسته حمایتی مشخصی هم از طرف هیچ ارگانی برای این قشر تعیین نشده است. اینها به معنی واقعی کلمه «ول» شدهاند». فرضی ضعیفترین قشر در مناطق زلزلهزده خوی را مستأجران میداند و دراینباره میگوید: «مشکل بزرگ ما این است که طیفی عظیم از مستأجران هیچ متولی قانونی ندارند. هیچ فردی نیست بگوید مسئولیت شما با من است یا مثلا شما بیایید پرونده تشکیل دهید تا به مشکلتان رسیدگی شود. تعداد زیادی از کسانی که قبل از زلزله مستأجر بودهاند الان بیخانمان شدهاند و در چادر زندگی میکنند و معلوم هم نیست این وضع تا کجا ادامه پیدا میکند». او میگوید: «تنها چیزی که درباره وضع فعلی مسکن زلزلهزدگان میتوانم بگویم این است که وضعیت اسفبار است. ما با انسانهایی مواجه هستیم که تقریبا هیچ متولیای ندارند. وضعیت مردم مناطق زلزلهزده و مسئولان را با یک مثال میتوانم توضیح دهم. در نظر بگیرید در یک خانه لوله آب ترکیده ولی اعضای خانواده سعی میکنند این مشکل را نادیده بگیرند. وضعیت مناطق زلزلهزده خوی هم دقیقا همینطور است».
صحنههایی میبینیم که از بازگوکردنش هم شرم داریم
فرضی با تشریح حاشیههای مناطق زلزلهزده خوی میگوید: «ما با صحنههایی مواجه هستیم که شرم داریم حتی بازگو کنیم. صحنههایی میبینیم که واقعا دلمان به درد میآید. مثلا از طریق دو نفر از شهروندان گزارشی درباره خانوادهای در شهرک ولیعصر خوی دریافت کردیم. وقتی برای کمک رفتیم، دیدیم که این خانواده در خانه خود به معنای واقعی کلمه هیچ چیزی برای خوردن ندارند». او در ادامه میگوید: «بهاصطلاح که مثلا وقتی در خانه برنج تمام شود میگوییم هیچ چیز نداریم، عرض نمیکنم؛ به معنی واقعی حتی یک تخممرغ یا نیمکیلو پنیر در آن خانه نبود. در این خانه هیچ چیزی برای خوردن وجود نداشت. ما مجبور شدیم برای این خانواده با وجود اینکه بیمار سرطانی نداشتند، استثنائا یک کانکس تهیه کنیم. یا خانوادهای بودند که شوهر در زندان بود و مادر خانواده با چند بچه بعد از زلزله تنها مانده بود که این خانواده را نیز به خانه امن فرستادیم. خشونتهایی در این مناطق میبینیم که از بازگوکردنشان واهمه داریم؛ به دلیل اینکه میترسیم بعدا برای فعالیتهایمان در مناطق زلزلهزده حاشیه ایجاد کند». فرمان فرضی در پایان از مسئولان میخواهد وضعیت خوی در اولویت رسیدگی آنها قرار بگیرد: «در مناطق حاشیهنشین شهر زلزلهزده خوی، ما با طیف عظیمی از انسانهایی روبهرو هستیم که نه متولی دارند و نه امیدی. این افراد بیپناه به معنی واقعی کلمه هستند. انسان از دیدن این همه بدبختی احساس عجز و شرمندگی میکند، اما چه کاری از دست ما برمیآید؟ من و خیلی از اعضای ستاد ما علاوه بر توان فردی که برای کمک به زلزلهزدهها گذاشتیم، از توان مالی خود نیز هزینه کردیم و از نظر عاطفی نیز درگیر شدیم، اما باز هم هیچکدام از اینها کافی نیست و وضعیت اسکان در حال حاضر در خوی اسفبار است. من از مسئولان میخواهم هرچه زودتر فکری به حال این وضعیت بکنند».