|

چرا اصولگرایان به‌دنبال بازتولید انتخابات نیابتی هستند؟

فصل رویارویی با حقیقت

استراتژی تدوین‌شده برخی‌ها در یک دهه گذشته، «بی‌اعتبار‌کردن» و «قدرت‌طلب‌خواندن» اصلاح‌طلبان بود. حالا همان‌ها با یک مشکل بزرگ روبه‌رو شده‌اند. مشکلی که برای حل آن ناگزیر زبان به تهدید گشودند یا نگران از این هستند که با تغییرات در ساختار جبهه اصلاحات، این جبهه عدم مشارکت در انتخابات را انتخاب کند.

فصل رویارویی با حقیقت
داوود حشمتی روزنامه‌نگار

 استراتژی تدوین‌شده برخی‌ها در یک دهه گذشته، «بی‌اعتبار‌کردن» و «قدرت‌طلب‌خواندن» اصلاح‌طلبان بود. حالا همان‌ها با یک مشکل بزرگ روبه‌رو شده‌اند. مشکلی که برای حل آن ناگزیر زبان به تهدید گشودند یا نگران از این هستند که با تغییرات در ساختار جبهه اصلاحات، این جبهه عدم مشارکت در انتخابات را انتخاب کند. سؤال این است: «آیا مردم حاضر هستند به خاطر مقابله با ‌پایداری (راست رادیکال) به اعتدال‌گرایی یا راست نو (لاریجانی) رأی دهند». این وضعیت نتیجه سیاست مجموعه جریان راست است، نه انتخاب خود مردم. جریان راست تصور می‌کردند با حذف اصلاح‌طلبان از صحنه سیاست (و نه فقط از عرصه قدرت) مردم به سمت آنها حرکت می‌کنند؛ خیال خامی که نتیجه آن را سال‌های قبل و سال گذشته دیدند اما نمی‌دانیم درس عبرت گرفتند یا نه. به تیترهای رسانه‌ها (به‌ویژه رسانه‌های قالیباف) اگر این روزها نگاه کنید، بعد از تغییر در جبهه اصلاحات مرتب از «قدرت‌گرفتن رادیکال‌ها در جبهه اصلاحات» حرف می‌زنند. از نگاه آنها بهزاد نبوی کسی است که نگاهش به انتخابات «مشارکت‌جوست» و در طرف دیگر آذر منصوری و حزب اتحاد ملت مخالف انتخابات هستند. در نادرستی این نگاه بسیار می‌توان گفت و نوشت. با این حال این دسته تا دیروز از حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ناراحت بودند و به‌صراحت به اصلاح‌طلبان می‌گفتند: «شما که بعد از انتخابات مدام می‌گویید «اجازه کار به ما نمی‌دهند» چرا در انتخابات شرکت می‌کنید؟» اما امروز نگران غیبت آنها در انتخابات شده‌اند. از همین رو باهنر زبان به تهدید باز می‌کند که در صورت عدم شرکت آنها در انتخابات «باید پاسخ‌گو باشند».

‌تغییراتی که متوجه نشدند

آنها هنوز تأثیر رفتاری را که خود در جامعه گذاشتند، ندیده‌اند و متوجه آن نشده‌اند. مدام این گزاره را تکرار کردند که «مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شده‌اند». بله، مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شده‌اند چون انتظار داشتند اصلاح‌طلبان وقتی وارد نهادهای قدرت می‌شوند، از این فرصت در جهت شفاف‌سازی و پاسخ‌گوکردن جریان‌های سیاسی استفاده کنند. مردم انتظار داشتند دولت اعتدالگرای حسن روحانی نتایج تحقیق و تفحص خودش از پرونده عیسی شریفی را منتشر کند. مردم از اصلاح‌طلبان که به آنها رأی داده بودند، انتظار داشتند اجازه داده نشود 40 جلسه دادگاه عیسی شریفی پشت درهای بسته برگزار شود و ملت به عنوان صاحبان اصلی این کشور نامحرم تلقی شوند. مردم انتظار داشتند مجلس نتایج تحقیق و تفحص از بنیاد شهید را که سال‌هاست خاک می‌خورد، منتشر کند. مردم انتظار داشتند به‌جای افشاگری درباره حساب‌های قوه قضائیه، درمورد آن تحقیق و تفحص شود. اصولگرایان مدام تکرار کردند که «مردم از اصلاحات ناامید شده‌اند» اما نفهمیدند با ناامیدی از اصلاحات مردم فوج‌فوج به سمت اصولگرایی حرکت نمی‌کنند‌ بلکه پشتوانه‌های مردمی سیستم اجرائی را کاهش می‌دهند. امروز اما از نتیجه عمل خود می‌گریزند.

زبان تحلیل و تهدید

حالا اصولگرایان به زبان تحلیل و تهدید به دنبال این هستند که یک بار دیگر اصلاح‌طلبان سیاست «کاندیدای نیابتی» را تکرار کنند‌ اما این اتفاق چقدر ممکن است تحقق پیدا کند؟ آیا متوجه شده‌اند که مردم حاضر نیستند به‌خاطر اینکه رسایی و کوچک‌زاده وارد مجلس نشوند، به هر فرد ناشناسی رأی دهند و آن را روی صندلی مجلس بنشانند؟ این را مردم در انتخابات سال 98 نشان دادند. نه با تهدید و نه با تحلیل‌های مختلف، نمی‌توان مردم را راضی کرد بار دیگر در مقابل راست رادیکال بایستند. هنوز درنیافته‌اند که از سال 98 و از زمانی که سیاست مشارکت حداکثری در انتخابات با چالش مواجه شد، برای مردم فرقی نمی‌کند لاریجانی در مجلس باشد یا مجتبی آقاتهرانی. برای مردم فرقی نمی‌کند قالیباف در مجلس باشد یا صادق محصولی و رسایی. اتفاقا حتی معتقدند این افراد چهره واقعی جریان راست را بهتر و بیشتر نمایان می‌کنند. می‌شود درباره اینکه این نگاه مردم اشکالات اساسی دارد، بحث کرد‌ اما نکته اینجاست که خوب یا بد، این جامعه نتیجه و دستپخت اصولگرایان است و امروز راه گریزی ندارند. امروز مطرودبودن افراد از سوی جریان راست رادیکال برای مردم دیگر جذابیتی ندارد. واقعیت این است که آنچه باید تغییر کند تا مردم حاضر به مشارکت در انتخابات شوند، نه برساخته‌شدن دوگانه‌های «بد و بدتر» بلکه دادن این احساس به مردم است که با خواست و اراده آنها سیاست‌ها تغییر می‌کند. اینکه مردم احساس کنند با خواست آنها سیاستی تغییر می‌کند، امید را به صندوق رأی بازمی‌گرداند. دلیل اینکه مشارکت در انتخابات 94 (مجلس دهم) بیشتر از انتخابات سال 92 (انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم) بود، احساس تغییر سیاست‌ها با خواست و اراده مردم بود. مردمی که احساس کردند با رأیشان در سال 92 توانستند مقدمات برجام را مهیا کنند، تورم را مهار و رونق را به کشور بازگردانند. همان مردم احساس کردند رأیشان مؤثر است. برای همین مشارکت در 94 بیشتر و رأی حسن روحانی در سال 96 بیشتر از سال 92 بود؛ ازاین‌رو راه‌حل، بازگرداندن اطمینان و اعتقاد به مردم است که احساس کنند در تعیین سرنوشت خود دخیل هستند و با نگاه آنها «سیاست‌ها تغییر می‌کند»؛ در غیر این صورت نباید انتظار داشت بار دیگر مردم به دلیل دوری‌جستن از پایداری‌ها به لاریجانی‌ها رأی بدهند.