مرجعی برای تاریخ فلسفه اخلاق در غرب
تاریخ فلسفه اخلاق
کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق: دستنامه آکسفورد» در مجموعه دستنامههای انتشارات آکسفورد منتشر شده و مخاطب هدف آن بیشتر دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادان دانشگاهها بوده است.


غزاله صدرمنوچهری: کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق: دستنامه آکسفورد» در مجموعه دستنامههای انتشارات آکسفورد منتشر شده و مخاطب هدف آن بیشتر دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادان دانشگاهها بوده است. چنانکه ویراستار کتاب، راجر کریسپ، در پیشگفتار خود بر این کتاب مینویسد، مقالات این مجموعه سهجلدی تاریخ اندیشههای اخلاقی است، اما ویراستار و نویسندگان این کتاب کوشیدهاند ضمن گزارش اندیشههای اخلاقی گذشتگان و ارزیابی و نقد آنها، ربط و نسبت آنها را با اندیشههای امروزی اخلاق لحاظ کنند. نسخه زبان اصلی کتاب در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول شامل ۲۸ مقاله است که به کلیت اندیشه یک متفکر یا جریان میپردازد. ترجمه فارسی این بخش در دو جلد 14مقالهای چاپ شده است. همچنین، بخش دوم نسخه انگلیسی که 11 مقاله را در مورد تطور موضوعهایی اخلاقی در بر دارد، در جلد سوم این مجموعه منتشر شده است. راجر کریسپ خود پژوهشگر و استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد و از برجستهترین پژوهشگران حوزه اخلاق است که آثار فراوانی در موضوعات مختلف اخلاق نگاشته است و بهویژه آشنایی عمیقی با متفکران انگلیسی مانند میل و سجویک دارد. او ویرایش کتابهای زیادی ازجمله «اخلاق نیکوماخوس» را در کارنامه خود دارد. اهمیت کار او بهویژه در ویرایش این کتاب مربوط میشود به گزینش مدخلهای مناسب و انتخاب نویسندگان سرشناس و هم اندیشه کسانی را مطرح کرده است که شاید در تاریخ اندیشه اخلاقی کمتر دیده شدهاند، اما حق آنها بسی بیشتر بوده است. نشست ویژه شهر کتاب دوازدهم اسفند به نقد و بررسی کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق» اختصاص داشت که با حضور مصطفی ملکیان، محسن جوادی و سیدمحمدحسین صالحی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
چگونه باید زیست؟
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، در ابتدای نشست به معرفی کتاب پرداخت: «مجموعه سهجلدی «تاریخ فلسفه اخلاق» ویراسته راجر کریسپ در دو بخش (مفاهیم و فیلسوفان) به تحولات اندیشه اخلاقی غرب از بدو تولد تا دوره معاصر میپردازد. چنانکه جوادی در مقدمه کتاب اظهار میدارد، پرسش اصلی فلسفه اخلاق یا آنچه فیلسوفان اخلاق برای یافتن پاسخی برای آن میکوشند، این است که چگونه باید زیست؟ بناست این مجموعه تحلیلی گسترده، هرچند نه جامع، از اندیشه اخلاقی غرب از زمان هومر تا امروز به دست بدهد، اما جوادی در مقدمه گوشزد میکند که کتاب در اصل تاریخ فلسفه اخلاق در غرب است و به شرق یا جهان اسلام هیچ اشارهای ندارد. او اظهار امیدواری میکند که تاریخ فلسفه اخلاق در جهان اسلام و شرق هم منتشر شود و به اثر ماجد فخری، «تاریخ فلسفه اخلاق»، اشاره میکند که در دست ترجمه است. مقالات این سه جلد زیر نظر محسن جوادی و با ویراستاری فارسی سیدمحمدحسین صالحی ترجمه شدهاند.
فلسفه اخلاق در غیاب شرقیها
محسن جوادی، سرویراستار مجموعه سهجلدی «تاریخ فلسفه اخلاق»، به مباحث بهروز اشاره کرد و گفت: «وقتی دستنامه «تاریخ فلسفه اخلاق» را میخواندم، احساس کردم کتاب فلسفه اخلاق میخوانم، نه تاریخ آن را. مباحث این کتاب به قدری بهروز بود که با خودم فکر کردم ترجمه آن هم تاریخ فلسفه اخلاق را بازگو میکند و هم خود فلسفه اخلاق و استدلالهای فیلسوفان را. در مجموع، این کتاب را صرف تاریخ فلسفه اخلاق نمیدانستم، هرچند شاید برای آنکه تاریخ فلسفه اخلاق غیر از تاریخ علوم است. نکته دیگر اینکه گاهی پارادایم حاکم بر متون فلسفه اخلاق به ذهنیتمان شکل میدهد، حال آنکه فلسفه اخلاق مسئلهای عملی است و شاید نیازها و مسائل ما از آنچه پارادایمی در دورهای به ما تحمیل کرده است، قدری متفاوت باشد. خواندن تاریخ فلسفه اخلاق این حسن را دارد که فضای ذهنیمان را به مسائل دیگری میبرد و تفاوتها را به رخ میکشد». او همچنین گلایهای از راجر کریسپ دارد: «او هیچ شرقیای را در فلسفه اخلاق در نظر نگرفته است، اما عنوان کلی فلسفه اخلاق را بر کتابش گذاشته است. درواقع این کتاب فلسفه اخلاق غرب است. هرچه نباشد در شرق کسانی مثل فارابی بودهاند که بر آکویناس و دیگران تأثیر بزرگی گذاشتهاند. وقتی از اخلاق در معنای جامع آن سخن میگوییم، نمیشود اینها را نادیده گرفت. هرچند شاید این به نقطهضعف ما برگردد که در این زمینهها کاری نکردهایم که منبعی باشد برای کار پژوهشی این افراد».
شاخصترین کتاب تاریخ فلسفه اخلاق
مصطفی ملکیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه درباره کتاب کریسپ میگوید: «در میان کتابهایی که در این حوزه به زبان فارسی منتشر شده است، کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق» کریسپ با فاصلهای عظیم بهترین کتاب است. اما در زبان انگلیسی هم کتابهای مثل این چندان نوشته نشده و انصافا این کتاب یکی از شاخصترین و بارزترین کتابهایی است که در حوزه فلسفه اخلاق نوشته شدهاند. البته بخشی از این به راجر کریسپ برمیگردد که ویراستار این مجموعه است و بخش دیگر آن به این برمیگردد که نویسندگان بسیار مهمی به این مسائل پرداختند. اگرچه وزن همه این نویسندگان به یک اندازه نیست، اما واقعا همه اینها از سطح متوسط بالاتر هستند. من فکر میکنم این کتاب تا مدتهای مدید برای هرکسی که بخواهد به تاریخ فلسفه اخلاق در غرب رجوع کند، بهترین کتاب خواهد بود. توصیه میکنم که این کتاب را با طمأنینه و تأنی بخوانید، آنوقت متوجه میشوید که بصیرتهایی برایتان پیش میآورد. چه چیزها که از خودتان پرسیدهاید و در این کتاب کسی طرح کرده است. راجر کریسپ حتی آرای کسانی را بیان کرده است که تا پیش از آن کسی به آرای آنها در اخلاق نمیپرداخت. پیتر کریفت، فیلسوف و الهیدان آمریکایی، در یکی از آثارش میخواهد بگوید قرون وسطی را تخطئه نکنید و میگوید: تمام نظامهای فلسفی مثبت کنونی که بشر از آنها دفاع میکند از قرون وسطی رسیده است. در ادامه، برای تأیید سخن خود به سراغ فیلسوفان مدرن میآید و میگوید فیلسوفان مدرن یا اصلا در باب فلسفه اخلاق تحقیقی نکردهاند یا به اخلاق پرداختهاند، ولی آرایی گفتهاند که هیچ فهم عرفی و شهودیای آنها را تأیید نمیکند. و در میان آنها که به اخلاق نپرداختهاند از هگل و هایدگر و دکارت و لایبنیتس نام میبرد، حال آنکه در کتاب کریسپ هم در باب آرای لایبنیتس میخوانیم، هم درباره دکارت. اینکه آدمی هنگام گردهمآوردن مجموعهای از محققان تابع شهرتها نشود، بسیار مهم است. اگر راجر کریسپ تابع شهرتها میشد، در این اثر فصلی در باب لایبنیتس یا دکارت نبود. چون مشهورات میگوید که هگل یا لایبنیتس در اخلاق چیزی نگفتهاند».