|

محمد قاسمی، رئیس مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، درباره نحوه مواجهه دولت چهاردهم با شرایط حساس کشور هشدار می‌دهد؛

پیچ تاریخ

«زمانی که انقلاب صنعتی در اروپا رخ داد، کشور ما درگیر انتقال قدرت از حکومت زندیه به قاجار بود و اصلا متوجه نشدیم که چه اتفاقی در دنیا رخ داده است و نتیجه آن، از دست دادن بخش‌هایی از سرزمین‌هایمان در جنگ با روس‌ها شد. بار دیگر این اشتباه تکرار شد و در دوره انتقال از قرن نوزدهم به قرن بیستم، جایگاه قدرت‌های بین‌المللی در دنیا در حال تغییر بود که ما به اشتباه یارگیری کردیم و عقب افتادیم».

شرق: «زمانی که انقلاب صنعتی در اروپا رخ داد، کشور ما درگیر انتقال قدرت از حکومت زندیه به قاجار بود و اصلا متوجه نشدیم که چه اتفاقی در دنیا رخ داده است و نتیجه آن، از دست دادن بخش‌هایی از سرزمین‌هایمان در جنگ با روس‌ها شد. بار دیگر این اشتباه تکرار شد و در دوره انتقال از قرن نوزدهم به قرن بیستم، جایگاه قدرت‌های بین‌المللی در دنیا در حال تغییر بود که ما به اشتباه یارگیری کردیم و عقب افتادیم». این جملاتی است که محمد قاسمی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی در دفتر مرکزی مجمع کارآفرینان ایران به زبان می‌آورد و توضیح می‌دهد که هم‌اکنون جهان در آستانه تغییرات موازنه قدرت و انقلاب صنعتی چهارم و پنجم است و اگر کشور نتواند از این فرصت به‌درستی استفاده کند، عقب‌ماندگی تاریخی دیگری تجربه خواهیم کرد.

با توجه به شرایط موجود، دولت چهاردهم باید با چه تفکری به سیاست‌گذاری بپردازد؟

از نظر بنده متوسط عمر کابینه‌ها در ایران بیشتر از شش ماه نیست. در واقع به دلیل اینکه نظام فکری دولت‌هایی که قدرت قوه مجریه را در اختیار می‌گیرند دارای نظریه‌های اقتصادی روشن برای اداره کشور نیست، وزرا از همان ابتدا در می‌یابند که مفهوم مسئولیت جمعی در کابینه وجود ندارد، از‌این‌رو کابینه مفهوم مسئولیت جمعی را از دست می‌دهد و متفرق می‌شود و در آن شرایط وزرا صرفا وزیر وزارتخانه خود می‌شوند.

حال اگر دولت چهاردهم نخواهد به این سرنوشت دچار شود، نیازمند یک مبنای فکری است تا بتواند براساس آن مبانی فکری، اولویت‌ها را در حوزه‌های متعددی نظیر اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، زیربنایی و... مشخص کند و سپس بر مبنای آن تصمیم بگیرد که چه کسانی می‌توانند آن را به‌خوبی اجرا کنند. در‌حال‌حاضر فرصت دولت چهاردهم برای چنین برنامه‌ریزی‌ای اندک است، بنابراین اگر دولت می‌توانست بر این مبنا حرکت کند، گزینش وزرا و معاونین رئیس‌جمهوری بر مبنای یک نظریه شکل می‌گرفت. اساسا کارکرد احزاب و بازارهای سیاسی در دنیای پیشرفته و ایدئولوژی‌های سیاسی به همین منوال است. در واقعا به زبان ساده، مفهوم یک ایدئولوژی سیاسی این است که براساس و مبنای یکسری اصول فکری مشخص، نظریه‌های اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی و... طراحی شود. بنابراین زمانی که دولت‌ها قدرت را در اختیار می‌گیرند، سیاست‌های انتخابی آنها همبستگی معناداری با آن ایدئولوژی خواهد داشت. تمایز بین ایدئولوژی‌ها به رفتار رأی‌دهندگان شکل می‌دهد در بلندمدت تمایز بین این ایدئولوژی‌هاست که به رفتار رأی‌دهندگان شکل می‌دهد. متأسفانه ما در ایران بازار سیاسی ساختاریافته و نهادهای لازم را نداریم، به دولت چهاردهم توصیه می‌کنم که حداقل تیم اقتصادی منسجمی داشته باشد‌ تا این تیم اقتصادی بتواند بر مبنای اصول رئیس‌جمهوری منتخب با تیم سیاسی هماهنگ شود.

 دولت چهاردهم باید چه مدلی از تعامل را با بخش خصوصی داشته باشد؟

دولت سیزدهم تلاش خود را کرد تا زمینه‌های مشارکت بخش خصوصی را از طریق تصویب آیین‌نامه ماده22 و آیین ماده 30 قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار فراهم کند. اتفاقی که در نتیجه سبب شد دولت و معاونت حقوقی وقت، جلوی بخش‌نامه‌های ممنوعیت صادرات و برخی مداخلات در بازار را بگیرد.

بنابراین دولت چهاردهم هم باید دو آیین‌نامه ماده 22 و آیین‌نامه ماده 30 قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار را به طور جدی پیگیری کند تا بتواند زمینه حضور، نقش‌آفرینی و اخذ نظرات بخش خصوصی در فرایند تصمیم‌گیری‌های دولت را فراهم کند. حقیقتا یکی از مسائلی که از پایش‌های سه‌ماهه محیط کسب‌وکار استخراج شده و یکی از پنج عاملی است که به عنوان مانع اصلی در بهبود محیط کسب‌وکار شناخته می‌شود تغییر مکرر قوانین و بی‌ثباتی سیاست‌هاست. اگر دولت منتخب بخواهد گامی برای رفع مشکلات موجود در محیط کسب‌وکار بردارد، در وهله نخست باید بدنه کارشناسی خود را تقویت کند تا بتواند تصمیم صحیحی اتخاذ کرده و آن را عملیاتی کند. نکته دوم که مشترکا میان دولت و مجلس است، لزوم اخذ مشورت از بخش‌های خصوصی برای اتخاذ تصمیمات است.

دولت چهاردهم ورای مسئله برجام، برای آنکه بتواند توافقی با جهان داشته باشد، چه کاری باید انجام دهد که ایران بتواند در زمینه صنعت در دنیا نقش‌آفرینی داشته باشد؟

اگر فرض کنیم همین امروز تمام تحریم‌ها برداشته شده است، ما در دنیا و منطقه در چه جایگاهی قرار خواهیم داشت؟ و آیا اصلا قرار است که جایگاهی داشته باشیم؟ آیا در این زمینه به میزان کافی فکر کرده‌ایم؟ خیر! فرض را بر این می‌گیریم که ابدا محدودیت بازار نداریم. آیا تولیداتی برای عرضه در بازارهای جهانی داریم؟ واقعیت این است که خیلی دستمان پر نیست. کاری که دولت باید انجام دهد و تیم اقتصادی خیلی روشن درخصوص آن برنامه داشته باشد، این است که فرض بر این باشد که تکمیل زنجیره‌های ارزش رقابت‌پذیر کشور یکی از موضوعات راهبردی باشد و در ادامه برای تکمیل زنجیره‌های ارزش که منجر به قدرتمندترشدن اقتصاد ایران می‌شود، مذاکره کنیم. در اولین توافقی که انجام شد یکی از تحریم‌هایی که لغو شده بود صادرات خودرو به ایران بود. هیچ‌کس نمی‌دانست این بند را چه کسی در توافق‌نامه گنجانده است! آیا برای ما اهمیت داشت؟ بعدها معلوم شد که فرانسوی‌ها این بند را اضافه کرده بودند. حال این پرسش شکل می‌گیرد که درخواست ما چه بوده است؟ آیا ما باید درخواست تکنولوژی نیروگاه برق را می‌داشتیم یا واردات خودرو!؟

بنابراین اگر بخواهیم هماهنگی بین تیم اقتصادی و سیاسی خارجی ایجاد شود، تیم اقتصادی باید بتواند یک ارزیابی درست از نقاطی که موجب ضعف زنجیره‌های ارزش رقابت‌پذیر شده است را به سرعت شناسایی کند و در ادامه برای تکمیل آن می‌تواند از ابزار دیپلماسی خارجی استفاده کند. بعد دوم دیپلماسی اقتصادی این است که چگونه می‌توانیم از قدرتمان برای تسخیر بازارها استفاده کنیم. ما فرصت زیادی برای جایابی مناسب اقتصاد ایران در اقتصاد منطقه و جهان نداریم. زمانی که انقلاب صنعتی در اروپا رخ داد کشور ما درگیر انتقال قدرت از حکومت زندیه به قاجار بود و اصلا متوجه نشدیم که چه اتفاقی در دنیا رخ داده است و بعدها نتیجه‌اش از دست دادن بخش‌هایی از سرزمین‌هایمان در جنگ با روس‌ها شد. یک بار هم در دوره انتقال از قرن نوزدهم به قرن بیستم، جایگاه قدرت‌های بین‌المللی در دنیا در حال تغییر بود که ما به اشتباه یارگیری کردیم و عقب افتادیم. اگر اکنون درست جاگیری صورت نگیرد این بار هزینه بسیار سنگینی متحمل خواهیم شد، چراکه این بار با انقلاب صنعتی نسل چهارم و پنجم و با پیشرفت هوش مصنوعی و تحولاتی که در حال رخ‌دادن است، اگر نتوانیم درست جایابی کنیم، واقعا برای دهه‌ها عقب خواهیم افتاد. این مأموریت و مسئولیت بزرگ بر عهده کسانی است که قرار است وزرا را انتخاب کنند. آنها باید حواسشان باشد که دیگر نمی‌توان با ساختار قدیمی و آدم‌هایی با فکر قدیمی کشور را به جایگاه مناسب و شایسته رساند.

ایران به عنوان یک کشور مهم، سه دارایی مهم نظامی، اقتصادی و هویتی - معنوی که قدرت اثرگذاری در یک منطقه را داراست، در اختیار دارد. این دولت باید بتواند با این موارد رفاه را برای مردم فراهم کند. این مأموریت بزرگی است که تیم‌های جدیدی می‌خواهد. مشورت با افراد بزرگ در داخل و خارج از کشور را می‌خواهد که بتواند عملکرد خوبی به جا بگذارد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها