|

امیدآفرینان را بجوییم

‌‌‌مقام معظم رهبری در گفتاری نقل به مضمون گفتند که آنان که ایران را دوست دارند، وظیفه‌شان امیدآفرینی است. می‌خواهیم در این مختصر بدانیم روی سخن ایشان با کدام ایران‌دوستان است؛ زیرا مدعیان ایران‌دوستی همانند مدعیان دیگر مثل اسلام‌دوستان که گاه تیشه به ریشه اسلام زده و می‌زنند، بسیارند.

‌‌‌مقام معظم رهبری در گفتاری نقل به مضمون گفتند که آنان که ایران را دوست دارند، وظیفه‌شان امیدآفرینی است. می‌خواهیم در این مختصر بدانیم روی سخن ایشان با کدام ایران‌دوستان است؛ زیرا مدعیان ایران‌دوستی همانند مدعیان دیگر مثل اسلام‌دوستان که گاه تیشه به ریشه اسلام زده و می‌زنند، بسیارند.

ایران‌دوستانی که خود را در آغوش صدام انداخته بودند و ایران‌دوستانی که به درگاه اجانب دیگر پناه برده‌اند و با استقبال از سروری آنان چنین ادعایی می‌کنند و در لباس ایران‌دوستی در آرزوی تجزیه ایران و بردن سهمی از این خوان یغما هستند.

مسلما روی سخن ایشان با این جماعت نیست؛ زیرا اینان هرگز نمی‌توانند امید بیافرینند؛ بلکه روی سخن ایشان به کسانی است که با قبول مسئولیت و اظهار خدمت به مردم و ایران یا در نقش یک اندیشمند و متفکر به ایران فکر می‌کنند و قلم و قدم آنان باید برای مردم امیدآفرین باشد و همگان نیک می‌دانند که کلام نمی‌تواند امیدآفرینی کند و در قرآن کریم هم این نوع کلام تقبیح شده است؛ همچنان که می‌فرماید «لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون» این پیام آسمانی آویزه گوش و دستمایه کسانی باید باشد که قصد دارند امیدآفرینی کنند. امیدآفرینی کلامی بدون پشتوانه اجرائی مانند خاشاک، دستخوش باد زمانه می‌شود.

با این مقدمه نوع امیدآفرینان مشخص و معلوم می‌شود؛ چه آنان که نه دستی در طراحی و اجرای آینده کشور دارند و نه اندیشه‌ای برای آن و نه توان نقادی و تصحیح قدم‌ها، نمی‌توانند در زمره امیدآفرینان باشند. پس امیدآفرینان نوع مسئولان و متفکران کشور هستند و نه آنان که صرفا با بازی با کلمات، وعده‌های پوچ و بدون پشتوانه به مردم ارائه می‌دهند و پس از اندک مدتی تمام آن کلمات و وعده‌ها به‌ جز اثر تخریبی بر ذهن مردم جایگاه دیگری پیدا نخواهد کرد.‌ مقام معظم رهبری در همین بیانات با ارائه چند کار اجرائی به ثمر رسیده نشان دادند که امیدواری مردم به چه چیز وابسته است؛ پیشرفت و توسعه. مثال‌های ایشان و خبرهای خوش راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی، ساخت بزرگ‌ترین تلسکوپ ایران، بهره‌برداری از شش نیروگاه حرارتی، پرتاب ماهواره‌بر قائم 100، رونمایی از موشک صیاد B4، افتتاح راه‌آهن زاهدان-خاش و درمان سرطان با ژن‌درمانی. همچنین اقتصاد دهه 90 را مناسب اعلام نکردند و آن را ناشی از اجرانکردن برخی امور دانستند.

پس نوع امیدآفرینی از نظر ایشان کاملا واقعی است و جز این نیست که امیدآفرینان مسئولان و البته متفکران هستند که پیش‌بینی‌های انجام‌شده را با واقعیت‌های مطلوب می‌سنجند.

در اینکه شرایط وجودی کشور در‌حال‌حاضر مناسب نیست، تردید نمی‌توان کرد. حال اینکه دولت قبل یا دولت‌های قبل با سیاست‌های داخلی یا خارجی کشور تا چه حد در این امر دخیل بوده؛ ضمن آنکه باید مورد توجه و تنبه قرار گیرد، نباید دلیلی بر ضعیف‌ترشدن شرایط کشور یا درجا‌زدن آن قرار گیرد و باید سیاست‌های جبرانی برای تزریق امید به مردم در پیش گرفته شود و متعاقب آن عمل به آنچه به‌عنوان سیاست‌های جبرانی است، در معرض دید مردم قرار داده شود.‌ مثال بسیار کوچکی از جمع ضعف‌های کشور در بیان وزیرمستعفی راه و مسکن آورده شده است؛ آنجا که می‌گوید وضع راه‌آهن، هواپیمایی و ترابری باری جاده‌ها بسیار نامطلوب است و نیاز به 20 میلیارد دلار برای رفع مشکلات داریم، به شرط آنکه بگذارند. این حرف آیا امیدآفرین است یا آنکه در امیدها خلل می‌آفریند. آیا قادر به آن هستیم که این امکانات را که مردم از آن استفاده می‌کنند، فراهم کنیم یا نمی‌توانیم آن را بهبود بخشیم. مردم می‌گویند آیا چون انقلابی هستیم، باید عقب بمانیم و شرایط زیست‌مان روزبه‌روز نامطلوب‌تر شود؟ آری می‌توانیم بگوییم ارزش انقلابی‌بودن به عقب‌ماندگی و نامطلوب‌بودن شرایط زیست چربش دارد و انقلابی‌بودن بر همه چیز رجحان دارد. این استدلال را در بیانات رهبر انقلاب نمی‌توان دید؛ بلکه ایشان به حقایق اجرائی و آبادی کشور و پیشرفت اشاره دارند و همه می‌دانند که ایشان در عین لزوم پیشرفت یک گام از انقلاب پا پس نمی‌کشند.

پس چاره چیست و مسئولان که متکفل آینده کشور هستند، چه باید بکنند. برنامه هفتم در پیش است و آنچه باید بشود، در این برنامه باید دیده شود. نه مثل برنامه ششم که وقتی تصویب شد، گفتند 800 هزار میلیارد تومان نیاز است و آن را نداریم؛ یعنی برنامه بدون پشتوانه مالی.‌ برنامه هفتم باید تصویری از پنج سال آینده کشور را بنمایاند.

‌مثال کوچک آن ترابری کشور از زبان وزیر مستعفی راه و مسکن. اینکه منشآت برنامه زیبا و دلربا باشد، کافی نیست. منابع و محل منابع ارزی و ریالی و منشأ اجرائی آن برای بهبود سیستم‌های کشور و امید به آینده. برخی از این سیستم‌ها در سرمقاله دوشنبه 30 آبان‌ماه روزنامه «شرق» ذکر شده و تکرار آن موجب ملال است؛ هرچند می‌توان موارد دیگری را ضمیمه آن کرد که قابل احصا باشد.

خلاصه آنکه امیدآفرینی حسب آنچه در کلام رهبر یافته‌ایم، باید از نوع اجرائی و عملیاتی و مؤثر در زندگی مردم باشد و نه کلامی و رؤیایی. امید باید آب‌آفرین باشد، نه سراب‌نمایی و باید وسع خودمان را در اجرای آنچه به مردم امید می‌دهد، بسنجیم. بدانیم که امید‌دادن واهی و کلامی کاری از پیش نمی‌برد. واقعیت‌ها را باید در کفه ارائه به مردم گذاشت و باکی نداشته باشیم. اگر امیدآفرینی درست موجب شکستن ما می‌شود، به آن تن دهیم؛ زیرا بزرگی اینجا حاصل می‌شود؛ والا بزرگی توخالی مانند طبل خواهیم داشت.