دورنمای مبهم اردوگاه شرق
با شروع جنگ اوکراین برای مدتی کوتاه بحث جدیدی در دستور کار بینالمللی قرار گرفت و آن اینکه آیا این جنگ میتواند نظم بینالمللی مسلط بعد از خاتمه جنگ سرد و فروپاشی شوروی را بر هم بزند و نظم جدیدی را مستقر کند.
با شروع جنگ اوکراین برای مدتی کوتاه بحث جدیدی در دستور کار بینالمللی قرار گرفت و آن اینکه آیا این جنگ میتواند نظم بینالمللی مسلط بعد از خاتمه جنگ سرد و فروپاشی شوروی را بر هم بزند و نظم جدیدی را مستقر کند. پیشفرض این بحث سابقه تجاوز و پیروزی برقآسای یکی از دو ابرقدرت نظامی جهان بر عراق و افغانستان بود و این تصور که روسیه نیز میتواند به نحو مشابهی بهراحتی اوکراین را مسخر کند و دولت مطلوب خود را در کییف بر سر کار آورد. اما فرسایشیشدن جنگ در اوکراین و قرارگرفتن ارتش روسیه در موضع تدافعی همه محاسبات را به هم ریخته است. اکنون بحث جدیدی در دستور کار بینالمللی قرار گرفته و آن اینکه آیا سیر جنگ اوکراین و عوارض اقتصادی و راهبردی و حیثیتی آن برای روسیه، جامعه بینالمللی را در آستانه تحولی در جهت عکس آنچه کرملین تصور میکرد، قرار داده است یا خیر. وجه دیگر این بحث تأثیرات جنگ اوکراین بر سیاست داخلی روسیه و موقعیت شخص پوتین و بازتاب آن بر موقعیت بینالمللی روسیه است. در اینکه حمله روسیه به اوکراین برای مدتی مهمترین تحول بعد از خاتمه جنگ سرد به نظر آمد و تهدیدی جدی را متوجه توازن ژئوپلیتیک غرب محور جهان کرد و موجب مهآلودشدن افق امنیتی اروپا و همه جهان شد و صفبندی مجدد قوا در سطح بینالمللی را نوید داد، تردیدی نیست. در این نیز تردیدی نیست که جنگ اوکراین با ایجاد نگرانی درباره دوام زنجیره تأمین اقلام و مواد بر روند جهانیشدن تأثیر سوء گذاشت و موجب تقویت منطقهگرایی شد اما این تردیدها دیری نپایید. اگرچه زمینگیرشدن ارتش روسیه در اوکراین عامل اصلی کمرنگشدن این تردیدهای اولیه بوده است اما مقاومتی نیز که نظم بینالمللی موجود نشان داده، به همان اندازه مهم است. غرب در چند جبهه نسبت به جنگ اوکراین واکنش نشان داد. در شرایطی که قطعنامه حاوی متجاوزشمردن و محکومیت حمله روسیه به اوکراین در شورای امنیت با وتوی روسیه عقیم ماند، غرب توانست 141 رأی موافق برای قطعنامه مشابهی در مجمع عمومی کسب کند. غرب در گام بعدی توانست برخلاف پیشبینی روسها وحدت خود را حفظ کند و بر تقویت ناتو و گسترش بیشتر آن با پذیرش سوئد و فنلاند و افزایش هنگفت بودجه نظامی و افزایش هفت برابری شمار سربازان در شرق اروپا متمرکز شود. به این ترتیب، ماجراجویی روسیه در اوکراین یک فرصت طلایی برای احیا و تقویت ناتو که قبلا ترامپ آن را «بیفایده» و مکرون آن را «دچار مرگ مغزی» خوانده بود، ایجاد کرد. حفظ وحدت غرب از طریق اعمال تحریمهای گسترده و یکپارچه علیه روسیه و کمک به اروپا برای گریز از «زمستان سخت» در اثر مشکل تأمین گاز نیز نمود یافت. جنگ اوکراین همچنین کار غرب برای بسیج علیه چین را تسهیل کرد و به ایجاد و تقویت مجامع امنیتی ضد چینی مانند کواد (استرالیا، هند، آمریکا و ژاپن) و اوکاس (آمریکا، انگلیس و استرالیا) و «پنج چشم بهاضافه سه» (آمریکا، کاناد، انگلیس، استرالیا و نیوزیلند بهاضافه ژاپن، فرانسه و آلمان) سرعت بخشید. چین و روسیه این مجموعه را تلاش برای ایجاد «ناتوی آسیایی» مینامند. از سوی دیگر، متناسب با توقف ماشین جنگی روسیه در اوکراین، بحث درباره ایجاد اردوگاه منسجمی با شرکت چین و روسیه و برخی دیگر نیز فروکش کرده است. درحالیکه همه متحدان غربی مصمم به کمکهای نظامی و اقتصادی به اوکراین هستند، چین و هند و حتی کره شمالی بهجد توجه داشتهاند که حتی هیچ شایعهای حاکی از کمک نظامی به روسیه شکل نگیرد. این تحولات به گروهبندیهای غیرغربی مانند بریکس و سازمان شانگهای نیز لطمه زده است. نشست سران بریکس در ماه ژوئن 2022 در حالی برای سومین سال پیاپی بهطور مجازی برگزار شد که نشست سران کواد که برای کنترل چین بهوجود آمده، یک ماه قبل از آن به شکل حضوری و با شرکت نخستوزیر هند در توکیو برگزار شده بود. درباره احتمال پیوستن ایران به این کمپ نیز بعد از سفر رهبر چین به عربستان و صدور دو بیانیه مشترک، تردیدهای بیشتری ایجاد شده است. چین علاوه بر همکاریهای موشکی با عربستان و همسوشدن بیسابقه با امارات در تعرض به تمامیت ارضی ایران، در بند 11 بیانیه مشترک با شورای همکاری عملا ایران را در نقطه مقابل کشورهای منطقه قرار داده و «بر اهمیت گفتوگوی جامع با شرکت کشورهای منطقه برای پرداختن به برنامه هستهای ایران و فعالیتهای بیثباتکننده، پرداختن به حمایت از گروههای تروریستی و فرقهگرا و سازمانهای شبهنظامی غیرقانونی و...» تأکید کرده است. این سفر مهم رهبر چین و این بیانیهها در شرایطی بود که آمریکا همچنان 12 پایگاه و تأسیسات نظامی و حداقل 45 هزار سرباز در کشورهای عربی خلیج فارس دارد. پرداختن به ابعاد اقتصادی نظم بینالمللی که قطعا مهمتر از ابعاد سیاسی است، از حوصله این مختصر خارج است. تنها به اختصار میتوان گفت که دستاوردهای عظیم اقتصادی چین حاصل دوری از تعارضات ژئوپلیتیک و تمرکز بر رشد صلحآمیز بوده که همچنان مد نظر چین است. بهعلاوه به گفته آنکتاد مرکز اصلی فعالیتهای دوسوم شرکتهای بینالمللی که طرفهای اصلی اقتصادی چین هستند، در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی برای توسعه (OECD) قرار دارد. همچنین، در شرایطی که نزدیک به 42 درصد از صادرات چین به اروپا و آمریکای شمالی میرود، صادرات آن کشور به روسیه و ایران به ترتیب حدود دو درصد و کمتر از دودهم درصد است. در نتیجه، درحالیکه اثرات جنگ اوکراین آینده روسیه را در ابهام فروبرده، به دلایل اقتصادی و راهبردی نیز مشکل میتوان با دادههای کنونی دورنمایی برای شکلگیری یک اردوگاه شرقی منسجم تصور کرد.