|

اقدام با اعلام تمام می‌شود

خیلی از مدیران دولتی ادعا می‌کنند حوزه عمل آنها محدودتر از آن چیزی است که مردم تصور می‌کنند؛ اما دست‌کم یک حوزه است که مدیران و مسئولان آزادی عمل زیادی دارند و آن عبارت است از اعلام و تبلیغاتی‌کردن خدماتی که در دولت ارائه می‌شود؛ یعنی اموری را که وزارتخانه‌ها و سازمان‌های اداری برای تحقق آنها تأسیس شده‌اند و امر معمولی و روتین آنها محسوب می‌شود، به عرصه عمومی بیاورند و آن را به شیوه‌های مختلف اعلام کنند.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

خیلی از مدیران دولتی ادعا می‌کنند حوزه عمل آنها محدودتر از آن چیزی است که مردم تصور می‌کنند؛ اما دست‌کم یک حوزه است که مدیران و مسئولان آزادی عمل زیادی دارند و آن عبارت است از اعلام و تبلیغاتی‌کردن خدماتی که در دولت ارائه می‌شود؛ یعنی اموری را که وزارتخانه‌ها و سازمان‌های اداری برای تحقق آنها تأسیس شده‌اند و امر معمولی و روتین آنها محسوب می‌شود، به عرصه عمومی بیاورند و آن را به شیوه‌های مختلف اعلام کنند. همان‌گونه که صداوسیما به دنبال آشکارسازی و به صحنه آوردن ارزش‎‌ها و هنجارهاست و برای تحقق آن شخصیت‌های اجتماعی را به صحنه سیاسی می‌کشاند و گاهی با این کار فضیلت‌ها را به قهقرا می‌کشاند، سازمان‌ها نیز چنین مسیری را طی می‌کنند. دغدغه وزرا و مسئولان، ارزشمند جلوه‌دادن خدماتی است که به شکل روتین باید انجام دهند و هدف تأسیس سازمان آنها بوده است. گویی برای بسیاری از مسئولان هیچ اقدام و فعالیتی تا زمانی که اعلام نشود، ارزش ندارد. یعنی اقدامی مهم است که قابلیت آشکارشدگی داشته باشد و در معرض دید و شنید قرار گیرد. نزد دولت، مدیری موفق است که بتواند اقدامی هرچند معمولی را در ویترین اجتماعی و در انظار عمومی قرار دهد. این‌گونه تلقی می‌شود که اقدام و فعالیت زمانی به منتهای خود می‌رسد که اعلام عمومی شود و تا در انظار عمومی قرار نگیرد، امری ناتمام تلقی می‌شود. ویترین‌سازی اقدامات یعنی کامل‌شدگی و رؤیت‌پذیرکردن آن یعنی دولت در خدمت جامعه. همین عجله و شتاب برای اعلام‌کردن خدمات است که بسیاری از فعالیت‌ها پس از آن دیگر چندان با جدیت دنبال نمی‌شود؛ چون با اعلام و تبلیغ آن گویی به اتمام رسیده است؛ یعنی اقدام با اعلام و نه نتیجه به پایان می‌رسد.

اما آیا هر اقدامی هرچند فضیلت‌مند باشد تا زمانی که اعلام عمومی نشود، به منتها درجه خود نمی‌رسد؟ می‌توان امر خیر را مثال زد. در گذشته گفته می‌شد کار خیر را بدون اینکه کسی مطلع شود، انجام دهید؛ حتی کسی که به او خیر رسانده‌اید، مطلع نشود. کار خیر بین تو است و خدای تو. ارزش آن به مخفی‌ماندن آن است.

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز.

اما امروزه کار خیر و نیک مدام اعلام و رسانه‌ای می‌شود. به‌عنوان مثال سازمانی که با هدف کاهش فقر و کمک به فرودستان جامعه تأسیس شده است، با اقدام کوچکی مثلا خرید تبلت، چرخ خیاطی یا هر وسیله دیگری برای چند خانواده فقیر سعی می‌کند از مسیر رسانه‌ها یا جلسات تشریفاتی آنها را اعلام رسمی کند. گویی ارزش‌ها و امور خیر زمانی محقق می‌شوند که رسانه‌ای شوند.

در‌این‌میان تصور می‌شود فعالیت‌هایی مانند فداکاری‌ها و اخلاص‌ها که در خفا برای منافع همگانی انجام می‌شود، باید در معرض انظار عمومی قرار گیرد؛ مثل اینکه هیئت دولت شبانه‌روز در حال خدمت هستند. با کمترین استراحت مشغول خدمت هستند و در مدت انجام خدمت تفریح را بر خود حرام کرده‌اند. همه اقدامات وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها حتی معمولی و روتین با نماد‌سازی اعلام می‌شود؛ یعنی اینکه تمام اقدامات و رفتارهای دولت و عناصر وابسته به آن با یک نماد و الگو اعلام می‌شود. برای مثال، دولت مردمی، دولت سازندگی، دولت عدالت، دولت اعتدال و... . بعد از نماد‌سازی در ادامه سعی می‌شود این اقدامات را در راه منافع محروم‌ترین لایه‌های جامعه تلقی شود. پس نه‌تنها همه اقدامات تا زمانی که اعلام عمومی نشوند، به اتمام نمی‌رسند؛ بلکه در اعلام عمومی آنها باید ذیل نماد و الگوی دولت مفصل‌بندی و رسانه‌ای شوند.

اما با فسادها و ناکارآمدی‌هایی که در دولت‌ها شکل می‌گیرند، چگونه می‌توان ادعای الگو و نمادسازی کرد؟ در چنین زمانی گویی همه وزرا و مسئولان باید سکوت کنند و به جای توضیح فساد و ناکارآمدی مشغول خدمت‌‌رسانی به آحاد جامعه باشند. یا اگر ناچار به پاسخ‌گویی باشند، رسوایی بزرگ تبدیل به ضعف کوچک و معمولی می‌شود که در مقابل فضایل دولت هیچ است. شکاف بزرگی است بین فضایل ادعایی دولت‌ها و اعمال واقعی آنها. ادعای خدمت به آحاد و به‌ویژه محرومان جامعه و فعالیت‌های مبتنی بر سود و منفعت گروهی، جناحی دارای تناقضی است که جامعه از آن مطلع است؛ اما بسیاری از فضایل یا خدمات به دست خود مدیران که در پی آشکارسازی امر روتین هستند، بی‌اعتبار می‌شوند. در‌این‌میان گروهی به‌اصطلاح روشنفکران و کارشناسانی هستند که کمترین کار دولت‌ها را می‌ستایند و دست‌‌اندرکار تبلیغ آن می‌شوند؛ اما زمانی که افراد جامعه نتیجه‌ای از کار اعلام‌شده را نمی‌بینند، چنین ستایشی در راستای بی‌اعتبارکردن دولت‌ها است، بدون اینکه نیت آن را داشته باشند.