راه در پیش
خوشبختانه همه اعضای هیئت دولت چهاردهم از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و دولت چهاردهم به صورت کامل کار خود را آغاز کرده است. دولتی که بنا بر گفته رئیسجمهور نباید به شیوه گذشتگان راه بپیماید و اگر چنین شود، کار به جایی نخواهد رسید (نقل به محتوا). اصل فرمایش رئیسجمهور محترم در این زمینه موجود است و در گذشته نزدیک در همین ستون نقل شد؛
خوشبختانه همه اعضای هیئت دولت چهاردهم از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و دولت چهاردهم به صورت کامل کار خود را آغاز کرده است. دولتی که بنا بر گفته رئیسجمهور نباید به شیوه گذشتگان راه بپیماید و اگر چنین شود، کار به جایی نخواهد رسید (نقل به محتوا). اصل فرمایش رئیسجمهور محترم در این زمینه موجود است و در گذشته نزدیک در همین ستون نقل شد؛ بنابراین اعضای دولت چهاردهم موظف هستند طراحی نو دراندازند. گفتیم که برای این کار لازم است ابتدا سیاستهای گذشته در زمینههای مختلف مطرح شود، یعنی سیاستهای گذشته تحلیل (آنالیز) و سپس سیاستها منقح شود. آنچه درست نبوده، حذف و آنچه درست بوده، باقی بماند و آنچه ضروری است که ابداع و نوگرایی شود، نیز تدوین و به اجرا گذاشته شود. میتوان در زمینههای مختلف این شیوه را به کار برد و امید است جناب آقای رئیسجمهور این دستور را به وزرا ابلاغ کنند که در مدت معین سیاستها و روشهای مرسوم در وزارتخانهها را فهرست کنند و به صورت فوق، بررسی و تحلیل و نتیجهگیری کنند.
اینک با عرض پوزش و عرض خیرمقدم به وزیر محترم آموزش و پرورش که خود سابقه مقبولی در این وزارت دارند و واقعبینانه گفتهاند که انتظار معجزه از ایشان نباید داشت، نمونهای از نگاه کلی به سیاستهای آموزش و پرورش را میتوان بهعنوان مقدمهای برای دیگر وزارتخانهها (بهعنوان روش و نه تأیید محتوا) بیان کرد. نگارنده هیچ ادعایی درباره آگاهی به رموز آموزش و پرورش ندارد اما به سابقه 16 سال دانشآموزی و دانشجویی و چند سال معلمی و نیز دقت و تفکر و مطالعه در این امر به خود جرئت میدهد تا نگاهی به سیاستهای آموزش و پرورش کرده و آنچه را که از لحاظ روش به نظر میرسد، بیان کند. باشد که ریاست جمهور محترم بهعنوان رئیس شورایعالی آموزش و پرورش و رئیس شورایعالی آموزش عالی و نیز وزیر محترم آموزش و پرورش و اعضای شورایعالی آموزش و پرورش دراینباره همت لازم را مبذول کنند.
آن موقع که ما دانشآموز بودیم؛ یعنی بین سالهای 32 تا 43 دارای کتابهای خوشخوان و ساده، و دروس معمولی از قبیل ادبیات، عربی، انگلیسی، تعلیمات دینی، فیزیک، شیمی، ریاضی و مشابه دیگر دروسی که اینک مطرح است بودیم، اما کاردستی بهعنوان مهارت دستی، نقاشی بهعنوان خوبدیدن و توان تجسمی، موسیقی بهعنوان خوبشنیدن، خط بهعنوان پایه درستنویسی و دقت در کلمات و پایداری زبان فارسی و نیز ورزش را در برنامههای مختلف برای ما منظور کرده بودند؛ یعنی نوعی تربیت افراد برای زمان بزرگشدن، و البته نمیتوان کتمان کرد که تلاشی برای تربیت دانشآموزان و آراستن آنها به صفات حمیده کمتر انجام میشد و این امر بسیار به شخص و شخصیت معلمان بستگی داشت. البته تحلیل آموزش و پرورش گذشته نه در صلاحیت این نویسنده است و نه در این مجال میگنجد و جا دارد از میرزا حسن رشدیه، بنیانگذار آموزش و پرورش نوین که با وجود سیاهیها و واپسگراییها با پایمردی بذر آموزش و پرورش نوین را در این کشور کاشت، ذکر خیری کرده باشیم.
اما اینک به آموزش و پرورش جاری کشور که حسب آخرین اطلاع معدل سراسری کل دانشآموزان فقط 10.89 از 20 است، نگاهی بیندازیم.
در یک تحلیل فوری عناصر دخیل در آموزش و پرورش عبارتاند از:
1- معلمان
2- کتب درسی
3- عناصر پرورشی و تربیتی
4- ابزار آموزش و پرورش
بحث درباره معلمان بسیار گسترده است و نمیتوان به فوریت درباره آن تحلیل و تجدید نظر کرد و مقصود از این نوشته نیز ورود به این امر نیست.
بحث درباره کتب درسی جای بسیار دارد، فقط این را بگویم که کتب درسی بهویژه در دوره راهنمایی سنگین، پیچیده و گاه غیرقابل فهم است. به عزیزی که زمانی مسئولیت کتب درسی در آموزش و پرورش را داشت، گلایه میکردم، گفت که من اصلا کتابها را نخواندهام، درست مثل عزیز دیگری که مسئولیت امور سینمایی وزارت ارشاد را داشت و از او گلایه اکران فیلمی بسیار پرمسئله را کردم و در جواب گفت من اصلا فیلمها را نمیبینم. گفتم پس وظیفه اصلی تو چیست؟ در سال حدود 50 فیلم سینمایی ساخته میشود و هفتهای یک بار به هر فیلم میرسد، مگر کار تو و وقت تو به سینما تعلق ندارد. پس در طول هفته به چه کاری مشغولی؟
گذریم، در این مختصر بیشتر به امر پرورش میپردازیم که خوشبختانه وزیر محترم آموزش و پرورش خود مسئولیت پرورشی را در برههای از زمان در این وزارت بر عهده داشتهاند.حسب هر آنچه استنباط میشود، معاونت پرورشی در آموزش و پرورش، پرورش را از دیدگاه عمل به مناسک و احکام اسلامی باور دارد و به همین خاطر آنچه مسئولان پرورشی در مدارس به عمل میآورند، عبارت است از انجام مناسک مذهبی، اردوهای با زمینه انجام مناسک و برگزاری جشنها و مناسبتهای مذهبی در مدارس که صد البته همه اینها امور مفیدی هستند و بیتأثیر در تربیت افراد نیستند، اما موضوع تربیت اعم از انجام مناسک مذهبی است.
در اصطلاح، تربیت عبارت است از مجموعه آموزشهای مناسب برای ملکهشدن عمل صالح در انسان؛ زیرا تربیت یعنی بروز و ظهور اعمال انسان در جامعه و در مقابل افراد دیگر و طبیعی است که انجام مناسک و حداکثر ارشاد و نصیحت نمیتواند عامل ملکهشدن اعمال صالح در انسان باشد؛ بنابراین باید روشی پیدا کرد که علاوه بر انجام مناسک و آموزش دینی، عمل به جوارح را در انسان ملکه کند.
در اصول رایج تربیت در مدارس، امروزه امر تربیت بدنی بهعنوان آزمایشگاه در محمل تربیت انسانها مورد قبول قرار گرفته است. تربیت بدنی به معنی ورزش صرف نیست، بلکه تربیت بدنی که ترجمه فیزیکال اجوکیش
(physical educations) است، به معنی تربیت از طریق بدن و عمل.
بیگمان تربیت بدنی پایگاه اجرائی تربیت است و ما در مدارس از آن غافل شدهایم. ما فقط از زنگ ورزش بهعنوان زنگ تفریح یا تقویت دروس دیگر استفاده میکنیم.
اما آیا اینکه تربیت بدنی پایگاه اجرائی تربیت است، یک ادعاست یا حقیقتی را در دل خود دارد؟ تربیت چیست؟ میتوانیم موارد تربیت یا مواردی از آن را بشماریم؛ احترام به دوستان، همکاری با دوستان، میل به پیشرفت و رشد، اجرای قوانین، حرکت به جلو، مواجهه شرافتمندانه با مخالف، رعایت ادب و احترام در مقابل مخالف، پاسخ مشابه ندادن به بیادبی و تعرض، ارجاع به قانون، احترام به بزرگتر و مربی، احترام به قاضی، پذیرش حکم قاضی، کمک به ناتوانان، حداکثر خویشتنداری در هنگام شکست، خویشتنداری در هنگام تعرض دیگران، تلاش برای بهترشدن بدون لطمه به دیگران.
آیا اگر کسی در وجودش صفات فوق را داشته باشد، بهعنوان یک انسان مؤدب و تربیتیافته مطرح نمیشود؟ در هنگام ورزش و تربیت بدنی همه صفات فوق تجربه میشود. یک معلم تربیت بدنی آگاه، این صفات را هم توضیح میدهد و هم در عمل آن را به اجرا میگذارد. این مربوط به بخش اول یعنی اجرای اعمال تربیتی است. در ورزش بارها این امور تکرار میشود تا جایی که در ضمیر ناخودآگاه شخص نهادینه شود. پس در ورزش است که تربیت محققشده ملکه وجود انسان میشود. اما آیا این کافی است؟ خیر، کافی نیست. چه موقع به کفایت میرسد؟ هنگامی که اجرای اعمال تربیتی در بحران هم بتواند انجام شود.
حالت بحرانی کدام است؟ حالت عادی کدام است؟ حالت عادی زمانی است که انسان در آرامش باشد، نبض او در حد پایین (حدود 60، 70) باشد، بدن او عرق نکرده باشد، تحت فشار روانی و جسمانی نباشد، فشار خون او در حد طبیعی باشد، منافع او به خطر نیفتاده باشد، دیگران او را تشویق به کاری نکنند و خلاصه در آرامش باشد. حالت بحرانی کدام است؟ بدن عرق کرده و گرم، فشارخون بالا رفته، ضربان نبض به ۱۵۰ تا ۱۸۰ رسیده باشد و تحت فشار قرار گرفته باشد، منافع او به خطر افتاده باشد، دید چشم دچار کمبود شده و خلاصه آنچه خلاف آرامش است، در او به وجود آید. میتوان گفت کمتر کسی است که میتواند در این حالت خود را کنترل کند و فرمایش گهربار والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس که از صفات مؤمنان راستین است، به همین حالت اطلاق شده است. این حالت البته در ورزش و تربیت بدنی تأمین میشود؛ زیرا در ورزش است که بدن به حالت بحرانی میرسد، چهرهها برافروخته میشود، ضربان نبض گاهی به ۲۰۰ میرسد، حریف مرتب فشار میآورد و گاه ضربه وارد میکند، تماشاچیان پیروزی میخواهند. غرور انسان شکسته شده، داور خلاف دلخواه قضاوت میکند، مربی فشار میآورد و در این حالت باید ورزشکار همان رفتار عادی را از خود بروز دهد؛ چراکه در غیر این صورت با کارت زرد یا قرمز داور روبهرو و اخراج میشود. پس در تربیت بدنی است که تربیت عمل میشود، ملکه میشود و در حالت بحرانی تداوم مییابد.
آیا شرایطی بهتر از تربیت بدنی برای تربیت میتوان یافت؟
این بود شمهای درباره موضوع تربیت در نظام آموزش و پرورش با این توجه که از هر لحاظ تربیت بر آموزش مقدم است، درحالیکه آموزش و پرورش ما تنها به آموزش توجه دارد و نتیجه آن هم متوسط معدل 10.89 است.
اما درباره امکانات و تجهیزات که خود حدیث مفصلی است، نمیتوان چیزی در این مختصر اشاره کرد ولی اگر این امر به امکانات و بودجه و اعتبارات نیازمند باشد، موضوع تربیت فقط نیاز به ادراک، عقیده به امکان انجام آن و در حقیقت تغییر تفکر دستاندرکاران آموزش و پرورش دارد که امید است چنین باشد و نسل آتی تربیت و عمل صالح به جوارح، ملکه وجودیشان شود.
بیتردید برنامه هفتم ظرفیت انجام چنین اموری را هم درباره آموزش و پرورش و هم درباره دیگر وزارتخانهها دارد و مانعی برای این امر نیست، فقط باید با جدیت، شجاعانه و دلسوزانه و البته روشنفکرانه و نه متحجرانه به آن روی آورد.