|

برون‌گرایی‌-درون‌خوری

می‌گویند ساعد مراغه‌ای، یکی از سیاست‌مداران دوره پهلوی‌ که مدت‌های مدید سمت‌های مختلف از‌جمله نخست‌وزیری را برعهده داشت، هرگز سرش را بالا و پایین نمی‌برد و فقط آن را به چپ و راست حرکت می‌داد زیرا نمی‌خواست دیگران بدانند که او موافق یا مخالف لوایح و طرح‌ها یا اظهارنظر دیگران است و البته در زبان عامه به این روش می‌گویند «وسط لحاف خوابیدن».

می‌گویند ساعد مراغه‌ای، یکی از سیاست‌مداران دوره پهلوی‌ که مدت‌های مدید سمت‌های مختلف از‌جمله نخست‌وزیری را برعهده داشت، هرگز سرش را بالا و پایین نمی‌برد و فقط آن را به چپ و راست حرکت می‌داد زیرا نمی‌خواست دیگران بدانند که او موافق یا مخالف لوایح و طرح‌ها یا اظهارنظر دیگران است و البته در زبان عامه به این روش می‌گویند «وسط لحاف خوابیدن».

این رفتار تاریخی را به این بهانه نوشتم که می‌بینیم حکمرانی کشور ما در برابر مسائل مختلف نابودکننده کشور فقط به چپ و راست نگاه می‌کند و اگر هم حرفی در مقام موضع‌گیری بیان می‌شود، به طریقی با اما‌و‌اگر همراه می‌شود که اصل موضوع فراموش شود. به‌تازگی ملاقاتی با برخی دوستان تکنوکرات (چون نمی‌توان گفت صنعتگر) داشتم و با توجه به آنکه هر وقت صحبت تولید داخلی خودرو می‌شود، همه حرف‌ها به زیان انباشته شرکت‌ها، قیمت‌گذاری دستوری و شبیه به این ختم می‌شود. گفتم باید ببینیم اصلا نظرمان راجع به خودروی شخصی چیست. سیاست‌گذاری درباره آینده خودرو کدام است. در‌حال‌حاضر در ضمن آنکه همه به خودروی داخلی دشنام می‌دهند و به آن القابی مانند بنزین‌خور، تابوت متحرک و صفات مشابه دیگری نسبت می‌دهند، از همین نوع اتومبیل سالانه یک میلیون تولید می‌شود و سر آن هم دعواست! شهریور گذشته وزیر محترم وقت صمت یک خودروی برقی را نزد رئیس‌جمهور برد و گفت تا پایان سال صد هزار دستگاه از این خودرو را تحویل می‌دهیم. البته نگفت درباره ایستگاه‌های شارژ چه می‌کنیم، شاید به‌این‌خاطر که می‌دانست عددی قابل تحویل نخواهد بود و طبعا در پایان سال هم از تولید خودروی برقی خبری نشد. حال می‌پرسیم که نگاه ما به خودروی شخصی چیست؟ آیا مثل آلمان می‌گوییم تا 2035 همه خودروها برقی می‌شود یا به خودروی هیبریدی روی می‌آوریم یا اصلا مثل کره شمالی همه اتومبیل‌ها را از رده خارج می‌کنیم و تولید و واردات نخواهیم داشت یا مثل کوبا زمان را به تاریخ سرنگونی باتیستا و ظهور فیدل کاسترو متوقف می‌کنیم و فقط از اتومبیل‌های آن زمان استفاده می‌کنیم یا با همین شیوه مریض 45ساله، کج‌ دار و مریز را ادامه می‌دهیم؛ البته با همه تبعاتش که روز‌به‌روز سنگین‌تر می‌شود.

خودرو فقط یک مثال است. تقریبا در همه موارد سیاست‌گذاری نداریم و اگر هم در برخی موارد جملاتی گفته یا نوشته می‌شود، آن را فقط برای داخل پرونده‌ها و کمدهای بایگانی و البته برای فایل‌های کامپیوتری می‌خواهیم.

البته خودرو فقط یک مثال ساده است. نوعا در اغلب موارد تابع تماشاکردن هستیم، مثلا درباره برق، ضمن آنکه سیاست‌گذاری تولید نداشته‌ایم، به هر حال کم‌و‌بیش نیروگاه حرارتی ایجاد شده، از سیاست‌گذاری برای مصرف خودداری کرده‌ایم و وسایل برقی بدون حساب در کشور به‌شدت زیاد شده است. حال می‌گوییم 18 هزار مگاوات کمبود برق داریم. یا درباره بنزین هم در زمینه قیمت و هم درباره مصرف تماشاگر بوده‌ایم و نتوانسته‌ایم تعادل ایجاد کنیم. فهرست نبودِ سیاست‌گذاری درباره پدیده‌ها یا سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌مدت و بدون آینده‌نگری سینوسی بسیار مفصل است و اینک مختصرا به برخی از آنها اشاره می‌شود.

سیاست چگونگی پرداخت یارانه نداریم. از ابتدا فکر کردیم به مردم یارانه پنهان و آشکار بدهیم. به قول سعدی بنیان ظلم در ابتدا اندک بود، هرکه آمد اندکی بدان افزود تا بدین غایت رسید و حال حجم یارانه‌ها به‌شدت افزایش یافته و در‌عین‌حال، هم محرومان محروم باقی مانده‌اند و هم فقر گسترده‌تر شده است.

سیاست فقرزدایی را با کشور اعانه‌ای اشتباه گرفته‌ایم. به جای سیاست تولید و ثروتمند‌شدن کشور، خواستیم با اعانه و مصرف ثروت داخلی با فقر مبارزه کنیم.

سیاست آینده کشاورزی را فراموش کرده‌ایم. گذاشته‌ایم تا چه پیش آید.

سیاست مقابله با پساب، آلودگی پسماندها را نداشته‌ایم و حال در برابرش عاجز شده‌ایم. سیاست چگونگی تربیت در آموزش و پرورش را نداشته‌ایم. هر دوره با سلیقه خود کتاب‌های غیرمفید آموزشی چاپ کرده و به جای تربیت، گسترش دستوری مناسک داشته‌ایم. سیاست حراست از ذخایر ارزی داخلی نداشته‌ایم و آن را به باد فنا داده‌ایم و اگر هم صندوق ذخیره ایجاد کرده‌ایم، دائما به آن ناخنک زده و صرف هزینه جاری کرده‌ایم و آخرین آن هم از سوی رئیس‌جمهور حاضر برای پرداخت پول گندم‌کاران بوده است.

طراحی و تدبیر همه این سیاست‌ها را مسکوت گذاشته‌ایم. سیاست‌های برون‌گرایی از نوعی که ما انجام دادیم لزوما به استهلاک ثروت داخلی می‌انجامد، مثل آدم‌هایی که برای دیگران زندگی می‌کنند و هم دائما خودآرایی می‌کنند و هم برای ابراز شخصیت خرج ظاهرِ خود، رفقا و دوستان می‌کنند و به‌ناچار به مایملک خود دست‌درازی کرده و تمام آن را هدر می‌دهند.

اگر رئیس‌جمهور محترم پای‌بند به اجرای برنامه هفتم باشد -همان‌طورکه در جریان مبارزه انتخاباتی گفتند، بگویند که کجای برنامه هفتم را که نوعی سیاست‌گذاری است، در دست اجرا دارند و در موارد مختلف گرفتاری‌های کشور، چگونه سیاست‌گذاری کرده و می‌کنند.

شاید بگویند گرفتار محور مقاومت و جنگ احتمالی با اسرائیل هستیم. البته این درست است ولی درست‌تر آن است که ما در سایه 40 سال جنگ نانوشته با آمریکا قرار داریم ولی اگر در هر زمینه اراده کرده‌ایم، آن را به سامان رسانده‌ایم، هرچند موارد آن درخورتوجه نیست. 

در همان بحبوحه جنگ با عراق در سال 1365 در نخست‌وزیری ستاد طرح‌های مهم انقلاب تشکیل شد و در‌حالی‌که در اوج دفاع مقدس بودیم، 120 طرح توسعه‌ای مختلف را به سامان رساندیم. بسیاری از امور به جنگ ربطی ندارد. سیاست‌گذاری، اراده و ساماندهی می‌خواهد، و الا با استدلال سایه جنگ یا کمک به محور مقاومت یا احیانا جنگ با اسرائیل یا احتمال آن، کشور روز‌به‌روز فرسوده‌تر خواهد شد. باور داشته باشیم که بسیاری از امور ربطی به سایه جنگ و اقدامات دفاعی ندارد و فقط انجام آن، فکر و اراده و فرار از اندیشه‌های پوپولیستی می‌خواهد.