تبادل نظر یا مذاکره
در پی اظهارات اخیر ترامپ درباره ارسال نامه به رهبری و صحبت از معامله یا منازعه، شاهد اظهارات مهم رهبری در دیدار رمضانی ایشان بودیم؛ اظهاراتی که با برداشتهای متفاوتی همراه شد.
در پی اظهارات اخیر ترامپ درباره ارسال نامه به رهبری و صحبت از معامله یا منازعه، شاهد اظهارات مهم رهبری در دیدار رمضانی ایشان بودیم؛ اظهاراتی که با برداشتهای متفاوتی همراه شد. یک برداشت این است که ایشان در این اظهارات مذاکره درباره برنامه هستهای را رد نکردند. ایشان خاطرنشان ساختند: «مسئله آنها فقط مسئله هستهای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید ازجمله در زمینه امکانات دفاعی و تواناییهای بینالمللی و برد موشک و... است که قطعا پذیرفته و برآورده نمیشود». توییت نمایندگی ایران در سازمان ملل دایر بر اینکه «اگر مقصود از مذاکره دستیابی به هدف رفع نگرانی از احتمال نظامیشدن برنامه هستهای ایران باشد، قابل بررسی است»، منعکسکننده برداشت مشابهی است و میتواند تأییدی بر شکلگیری تحولی در موضع ایران باشد.
سؤال مستتر در اظهارات رهبری مبنی بر اینکه آمریکا در چه مواردی میخواهد با ایران گفتوگو کند، در ماههای اخیر همواره مورد بحث قرار داشته است. ارزیابی نگارنده همواره این بوده است که برنامه هستهای با فاصله زیاد از بقیه موضوعات مهمترین و شاید تنها اولویت ترامپ است. در دستورالعمل ششم فوریه درباره «فشار حداکثری» تنها از «بمب هستهای» و «موشکهای بالستیک قارهپیما» بهعنوان خط قرمز سخن رفته است. درباره برنامه موشکی و سلاحهای متعارف تنها سخن از «مخالفت با توسعه پرشتاب» در این حوزهها بود و درمورد منطقه نیز لفاظیهای همیشگی درمورد «خنثیکردن» اقدامات ایران تکرار شده بود. ضمن اینکه تاکنون نشانهای حاکی از اهمیتداشتن نقش ایران در منطقه برای ترامپ ندیدهایم. او اگرچه از عملکرد گروههای منطقهای متحد ایران در گذشته انتقاد کرده، اما در این اواخر سخنی راجع به این گروهها که ناظر به آینده باشد، نگفته است.
دلیل این رویکرد میتواند تحولات یکی، دوساله اخیر در منطقه و این تصور باشد که متحدان منطقهای ایران بهشدت ضعیف شدهاند و شرایط به گونهای رقم خورده که بازسازی آنها چندان عملی نیست. برنامه موشکی ایران با برد محدود کنونی نیز برنامهای متعارف و کاملا قابل دفاع است و ایران در شرایطی که درباره نیروی هوایی با محدودیت مواجه است، هرگز نباید و نه میتواند درمورد این قابلیت دفاعی دست به هیچگونه عقبنشینی بزند. و این نکتهای است که بعید است طرف آمریکایی از آن غافل باشد. اینکه در این مقطع به نظر میرسد کشورهایی مانند عربستان اکنون برعکس سال 1394 موافق توافقی بین ایران و آمریکا هستند، میتواند حاکی از آن باشد که آنها نیز برخلاف گذشته درمورد متحدان منطقهای و برنامه موشکی ایران نگرانی ندارند.
به هر صورت، طرفین میتوانند با تبادل نظر مستقیم و بدون واسطه از موضوعات مدنظر یکدیگر مطلع شوند. قطعا موضعگیریهای علنی سیاستمداران را هرگز نباید به حساب مواضع واقعی آنها گذاشت، چراکه اظهارات علنی متوجه مخاطبان متعدد است. کشورها تنها از طریق تماس حضوری میتوانند از مواضع و خواستههای واقعی یکدیگر مطلع شوند. حتی مرسوم است که کشورها درباره محتوای مباحث در ابتدا صرفا به طرح مواضع مذاکراتی خود بپردازند و مواضع نهایی و واقعی تنها در جریان چانهزنی و بدهبستان مشخص شود.
بهعلاوه شک نباید داشت که در هیچ اتاق مذاکرهای هیچ طرفی امکان تحمیل نظرش به طرف دیگر را ندارد و در هر مقطعی برای طرفین ترک مذاکره و اعلام دلیل شکست یا توقف یا تعلیق مذاکرات وجود دارد. مذاکرات اخیر زلنسکی با ترامپ نمونه گویایی بود. بعد از اینکه ترامپ با پیششرط زلنسکی برای ارائه تضمین امنیتی به اوکراین موافقت نکرد و مذاکره به شکست انجامید، او و معاونش تصمیم به تحقیر زلنسکی در ملأعام داشتند، اما برنده اتفاقی که افتاد، زلنسکی بود. او نهتنها شرایط ترامپ را نپذیرفت، بلکه در داخل کاخ سفید و در مقابل دوربینها در برابر او ایستاد و لطمهای جدی به اعتبار او زد و افکار عمومی و بسیاری از دولتها (غیر از دولت روسیه) نیز حق را به زلنسکی دادند. البته الگوی رفتاری ترامپ هم مهم است. رابطه او با رهبر کره شمالی در گذشته حکایت از الگوی رفتاری او دارد. بعد از اینکه ترامپ در آوریل 2017 کیم جونگ اون را «تولهسگ مریض» خواند و از «آتش و خشم» علیه کره شمالی گفت، بعد از ملاقاتی که با او در ژوئن 2018 داشت، در اکتبر 2018 او را دوست خود خواند و گفت «عاشق هم شدهاند».
برخی عوامل دیگر مانند توصیه چین و روسیه به ایران برای مذاکره و مخالفت افراطیون اسرائیلی با مذاکره برای حل مشکل بین ایران و آمریکا را نباید از یاد برد. آنجا که ترامپ در مصاحبه اخیر گفت: «من ترجیح میدهم با ایران مذاکره کنم؛ مطمئن نیستم که همه با من موافق باشند». احتمالا اشارهاش به اسرائیل بود. این رژیم حضور ترامپ در قدرت را یک فرصت استثنائی برای حمله به ایران میداند و معتقد است که مذاکره میتواند به ماندگاری برنامه هستهای ایران بینجامد.