|

 قوامی در واکنش به نبوی: بخش‌هایی از مردم می‌گویند خاتمی هم رئیس‌جمهور شود، نمی‌تواند کاری بکند

سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه به سبک بهزاد نبوی

شرق: به‌تازگی بهزاد نبوی در گفت‌وگویی با سایت «اعتمادآنلاین» از شرایط پیش‌روی اصلاح‌طلبان سخن گفته است؛ اینکه آیا هنوز آنها می‌توانند در عالم سیاست حضور رسمی داشته باشند یا مسیرهای پیش‌روی آنها بسته است. او در این زمینه اشاره کرده است: «اگر بخواهیم انتخابات قابل‌قبولی انجام شود، رد صلاحیتی نباید در کار باشد، به‌جز مواردی که خیلی مشخص هستند و در قانون آمده، نه تفسیرهای خاصی که شورای نگهبان می‌کند. حالت دوم حالتی است که مردم به سمت صندوق‌های رأی هجوم بیاورند.

سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه به سبک بهزاد نبوی

شرق: به‌تازگی بهزاد نبوی در گفت‌وگویی با سایت «اعتمادآنلاین» از شرایط پیش‌روی اصلاح‌طلبان سخن گفته است؛ اینکه آیا هنوز آنها می‌توانند در عالم سیاست حضور رسمی داشته باشند یا مسیرهای پیش‌روی آنها بسته است. او در این زمینه اشاره کرده است: «اگر بخواهیم انتخابات قابل‌قبولی انجام شود، رد صلاحیتی نباید در کار باشد، به‌جز مواردی که خیلی مشخص هستند و در قانون آمده، نه تفسیرهای خاصی که شورای نگهبان می‌کند. حالت دوم حالتی است که مردم به سمت صندوق‌های رأی هجوم بیاورند. دوم خرداد 1376 بسیاری از جناح‌های حاکمیت، مخالف انتخاب آقای خاتمی بودند؛ ولی هجوم مردم به صندوق رأی به‌گونه‌ای بود که نتوانستند در مقابل ایشان ایستادگی کنند. خاطرم هست که حتی در شب دوم خرداد 1376 عده‌ای از جوانان اصولگرا در میدان ولی‌عصر در خیابان ولی‌عصر و تقاطع کریمخان تا خود صبح آنجا بودند و حتی به رهبری هم نامه زده بودند که انتخابات را باطل اعلام کنند و آقای خامنه‌ای هم توجهی نکردند و آقای خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب و اعلام شدند. دو حالت دارد که ما در انتخابات شرکت می‌کنیم و باید این کار را انجام دهیم، اول اینکه رد صلاحیت غیرقانونی در کار نباشد. دوم اینکه مردم آن‌چنان استقبالی از انتخابات کنند که هر تخلف و تقلبی هم نادیده گرفته شود و انتخابات 1376 هم از این نوع انتخابات [بود]. انتخابات 1392 هم از این مدل انتخابات بود. در این دو انتخابات‌ خیلی تخلف و تقلب هم صورت نگرفت؛ به‌این‌دلیل که شرایط ایجاب نمی‌کرد».

او همچنین ادامه می‌دهد: «ما تا اطلاع ثانوی در زمینه ازبین‌بردن نظارت استصوابی نمی‌توانیم هیچ تلاشی انجام دهیم و اگر بر نظارت استصوابی و نبودن آن، به خاطر اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند و رأی آنها خوانده شود، تأکید کنیم، بدتر آنها را مأیوس می‌کنیم؛ چون نظارت استصوابی را نمی‌توانیم حذف کنیم و وقتی شعار اصلی‌مان حذف این نوع نظارت شد، مردم مأیوس‌تر از اینی که الان هستند، می‌شوند و در انتخابات هم حضور پیدا نمی‌کنند؛ بنابراین با همین نظارت استصوابی آقای خاتمی دو دوره انتخاب شدند و دو دوره هم آقای روحانی انتخاب شدند. انتخابات مجلس ششم هم- که شنیدید چه مجلسی بوده- با وجود همین نظارت استصوابی برگزار شد. اگر مردم در پای صندوق‌های رأی حضور داشته باشند، باز‌هم می‌شود خاتمی را آورد و باز هم می‌شود آقای روحانی را آورد و باز‌هم می‌شود مجلسی مانند مجلس ششم را شاهد بود».

نبوی در پایان می‌گوید: «از الان تا انتخابات که کمی کمتر یا بیشتر از دو سال باقی مانده است، باید اقدامات‌مان را آغاز کنیم. نه اینکه بگذاریم برای روز انتخابات و اینکه در شرایط کنونی نه می‌گوییم در انتخابات شرکت می‌کنیم و نه می‌گوییم شرکت نمی‌کنیم. سعی می‌کنیم پیام‌هایمان را به مردم برسانیم که راهی برای تبدیل وضع موجود به وضع قابل‌پذیرش ما جز صندوق رأی نیست و مردم را از این مسئله آگاه کنیم. ولو اینکه روز انتخابات بگوییم ما این تفکر را داشتیم‌ ولی شرایط به گونه‌ای است که نمی‌توانیم از شما بخواهیم به پای صندوق رأی بیایید. حالا آمدند یا نیامدند، مشکلی ایجاد نمی‌شود و مهم نیست؛ چون نمی‌خواهیم با نیامدن هیچ‌کس پای صندوق رأی نظام را سرنگون کنیم و ما که این بنا را نداریم؛ اما می‌توانیم مردم را از اکنون به اصلاحات جامعه‌محور آگاه کنیم، نسبت به آن شرایطی که در کشور وجود دارد و همچنین نقش مردم در تبدیل وضعیت موجود به وضع قابل‌قبول. این اقدامات باید در طول این دو سال انجام شود و ما ۱۰ روز مانده به انتخابات می‌توانیم بفهمیم که آیا مردم به دعوت ما لبیک گفته‌اند یا خیر و آمادگی حضور در پای صندوق رأی را دارند یا خیر و هم اینکه شرایط رد صلاحیت‌ها را ببینیم و اگر متوجه شدیم هیچ فردی را نداریم و آقایانی را هم که این دوره داشتیم نداریم، از مردم عذرخواهی می‌کنیم و خداحافظی می‌کنیم تا دوره بعد و مجددا سیاست اصلاحات جامعه‌محور را ادامه می‌دهیم. اگر دیگر احزاب و روزنامه‌ها و نشریات‌مان را هم بستند و اجازه نفس‌کشیدن ندادند و عده‌ای را هم به زندان فرستادند، آن‌وقت مجبوریم (به قول معروف، فلانی که نمی‌گویم ملت زیر بار زور نمی‌رود، مگر اینکه زور پرزور باشد) که سیاست صبر و سکوت را در پیش گیریم. از اکنون هم مخالف این سیاست هستم؛ چراکه به معنی این است که از ترس مرگ خودکشی کنید. وقتی نتوانستیم هیچ اقدامی انجام دهیم، آن‌وقت به درون خانه‌ها می‌رویم و درها را می‌بندیم تا [وقتی] که بشود فعالیت سیاسی کرد [ولی] فعلا من شرایط را این‌گونه نمی‌بینم».

نکته تأمل‌برانگیز در سخنان نبوی آنجاست که او می‌گوید در شرایطی که نمی‌توان نظارت استصوابی را اصلاح کرد، برای آنکه مردم از رأی‌دادن مأیوس نشوند، نباید بر آن تمرکز کرد. نبوی در شرایطی این سخن را می‌گوید که حتی اصولگرایان سنتی مانند محمدرضا باهنر یا جامعه روحانیت مبارز هم منتقد نظارت استصوابی شده‌اند و مشاهده کردیم که بعد از رد صلاحیت علی لاریجانی علاوه بر اصلاح‌طلبان بخش‌های درخور‌توجهی از اصولگرایان هم نسبت به شیوه بررسی‌ صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان انتقادات مهمی مطرح کردند؛ اما نبوی که حالا بار دیگر رئیس‌ جبهه اصلاحات ایران شده است، نگاهی عجیب را مطرح می‌کند؛ رویکردی که نه در بیان بلکه در عمل رد صلاحیت‌های گسترده را به رسمیت می‌شناسد؛ کمااینکه نبوی پیش‌تر هم در مقابل طرح مشارکت مشروط سعید حجاریان از مشارکت بی‌قید‌و‌شرط در انتخابات سخن گفته بود. در این شرایط یک پرسش اساسی وجود دارد؛ آنکه جبهه اصلاحات ایران که قرار است راهبری سیاسی اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد، قرار است در ادامه مسیر سیاست تساهل و تسامح را پی بگیرد یا خیر؟ این پرسش به‌ویژه در شرایطی مطرح می‌شود که سخنان مذکور دیگر از زبان شخصیت حقیقی بهزاد نبوی صادر نمی‌شود و امروز او دارای شخصیت حقوقی رئیس جبهه اصلاحات ایران است و یحتمل می‌توان مواضع او را رویکرد این تشکل سیاسی دانست.

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان و مشخصا جبهه اصلاحات ایران هیچ‌گاه پاسخ روشنی به این موضوع نمی‌دهند که چطور می‌خواهند سرمایه اجتماعی اصلاحات را پای صندوق بکشانند؟ نبوی می‌گوید اگر مردم بیایند، خاتمی رأی می‌آورد؛ اما نمی‌گوید در شرایطی که مردم نامزدهای اصلی خود را در انتخابات نمی‌بینند و از سوی دیگر فشارهای اقتصادی، موضوع سیاست را به حاشیه زندگی مردم برده است و علاوه بر همه اینها اصلاح‌طلبان هم با توجه به کارنامه حسن روحانی خاصه در دور دوم دیگر به نیروهای سیاسی اعم از راست و چپ اعتمادی ندارند و به نوعی با کاهش سرمایه اجتماعی سیاست‌ورزی مواجهیم، اصلاح‌طلبان برای بازسازی اعتماد عمومی چه طرح و برنامه‌ای دارند؟ و آیا صرف گفتن اینکه مردم پای صندوق‌ها حاضر شوند، مهم‌ترین سیاست اصلاح‌طلبان است؟

روز گذشته ناصر قوامی، از نمایندگان مجلس ششم هم در واکنش به سخنان بهزاد نبوی به سایت «نامه‌نیوز» گفته است: «آقای نبوی گفته است که اگر مردم پای صندوق‌های انتخابات بیایند، آقای خاتمی رأی می‌آورد یا مجلس ششمی شکل می‌گیرد اما شرطش را نگفته است؛ شرطش این است که چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب تأیید صلاحیت شوند و بتوانند رقابت کنند. در‌صورتی‌که نظارت استصوابی به همین شکل به قوت خود باقی باشد، نتیجه‌ای مشابه مجلس یازدهم به وجود می‌آید. مردم نسبت به اصلاح‌طلبان نظر منفی‌ای ندارند؛ اما باور دارند که اصلاح‌طلبان قادر به اصلاح نیستند و این توان را ندارند. می‌گویند 26 سال است که اصلاح‌طلبان با این عنوان در صحنه سیاسی حضور دارند اما نتوانستند آن‌طور‌که انتظار می‌رفت، اصلاحی مهم را رقم بزنند؛ بنابراین مردم خواستار اصلاح‌ هستند اما اصلاح شرایط موجود را در قدرت اصلاح‌طلبان نمی‌بینند و درست هم فکر می‌کنند... علت آنکه اصلاح‌طلبان چنین قدرتی ندارند، هم مشخص است، زیرا اجازه اصلاح داده نمی‌شود. اگر آقای خاتمی به فرض نامزد شود و باز‌هم به فرض تأیید صلاحیت اگرچه شانس رأی‌آوری دارد‌ اما حتما بخش‌هایی از مردم می‌گویند او هم اگر رئیس‌جمهور شود، نمی‌تواند کاری بکند... امروز مردم احساس می‌کنند فضای سیاست‌ورزی بسته است. قبول دارم که مشکلات اقتصادی هم باعث بی‌میلی مردم به عرصه سیاست شده‌اما مشکل مهم دلزدگی سیاسی، بسته‌بودن فضای سیاسی است. شورای نگهبان همه را رد صلاحیت می‌کند؛ حتی آقای لاریجانی هم رد صلاحیت می‌شود یا مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی هم رد صلاحیت شد. در این فضا چه نیرویی تأیید صلاحیت می‌شود که مردم به او رأی دهند؟».