|

روسیه، یک قدرت خیالی

بیش از چند هفته از آغاز حملات مسکو به اوکراین می‌گذرد و این جمهوری شوروی سابق هنوز یک کشور مستقل است. ارتش روسیه که یکی از قدرتمندترین ارتش‌های اروپا محسوب می‌شود، با دست‌کم گرفتن مقاومت اوکراین شکست خورده است. اشتباه مضاعف کرملین اعتقاد به برتری نظامی و بازکردن حساب روی طرفداران روسیه در میان مردم اوکراین بوده است. منافع روسیه در اوکراین علاوه بر امنیت، مبنای عقیدتی و فرهنگی دارد. در واقع ماجرا از قرن نهم میلادی شروع شد. این ناحیه در آن زمان به عنوان «روس کی‌یف» شناخته می‌شد.

بیش از چند هفته از آغاز حملات مسکو به اوکراین می‌گذرد و این جمهوری شوروی سابق هنوز یک کشور مستقل است. ارتش روسیه که یکی از قدرتمندترین ارتش‌های اروپا محسوب می‌شود، با دست‌کم گرفتن مقاومت اوکراین شکست خورده است. اشتباه مضاعف کرملین اعتقاد به برتری نظامی و بازکردن حساب روی طرفداران روسیه در میان مردم اوکراین بوده است. منافع روسیه در اوکراین علاوه بر امنیت، مبنای عقیدتی و فرهنگی دارد. در واقع ماجرا از قرن نهم میلادی شروع شد. این ناحیه در آن زمان به عنوان «روس کی‌یف» شناخته می‌شد. فتوحات مغول در قرن سیزدهم منجر به تجزیه اسلاوهای شرقی به روسیه، بلاروس و اوکراین شد و این موضوع بیانگر وسواس پوتین برای کنترل این دو همسایه است. مدت 30 سال است که بلاروس تحت رهبری لوکاشنکو مطیع مسکو باقی مانده، اما وضعیت اوکراین که مجذوب ارزش‌ها و وعده‌های سرمایه‌داری غرب شده بسیار پیچیده‌تر است. با این حال، پوتین با هدف زدودن خاطره سقوط اتحاد جماهیر شوروی که به قول خودش بدترین فاجعه قرن بیستم است، برنامه خود را برای بازگرداندن رهبری روسیه به صفحه شطرنج جهانی و اروپا پنهان نکرده است. اوکراین از نظر تولیدات کشاورزی، صنایع دفاعی و زیرساخت‌های هسته‌ای موقعیت حساسی دارد و از لحاظ جغرافیایی دریای سیاه در جنوب این کشور واقع شده است. اوکراین از دیرباز یکی از پرجمعیت‌ترین جمهوری‌ها و از ارکان قدرت اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. بر اساس یک سرشماری در سال 2001 تخمین زده شد که هشت میلیون روس عمدتا ساکن نواحی شرقی و جنوبی اوکراین هستند و مسکو حتی به قیمت ادغام مجدد اوکراین در قلمرو خود محافظت از این مهاجران را وظیفه خود می‌داند. کرملین از آغاز دهه 2000 تمایل اوکراین به پیوستن به سازمان‌های سیاسی اروپایی و ناتو را به عنوان خیانت در نظر می‌گیرد. این تجزیه‌طلبی نتیجه دخالت غرب است نه تجلی خودمختاری مردم اوکراین. مسلما روس‌ها و اوکراینی‌ها از نظر فرهنگی به هم نزدیک هستند و حتی الکسی ناوالنی، مخالف سرسخت پوتین و منتقد سیاست خارجی او، علنا معتقد بود که هیچ چیز نمی‌تواند این دو ملت را متمایز کند. نقش اقتصادی اوکراین برای صادرات هیدروکربن‌های روسیه به اروپا و اهمیت استراتژیک آن با هدف دور نگه‌داشتن ناتو و آمریکا از مرزهای روسیه، تلاش مسکو برای حفظ اوکراین در حوزه نفوذ خود را توجیه می‌کند. از دسامبر 2021، روسیه با بسیج 175 هزار نیرو در مرزهای اوکراین برای تهاجمی که دو ماه بعد آغاز شد، مقدمه‌چینی کرد. بنا بر اظهارات کرملین، استراتژی اولیه «عملیات ویژه» جلوگیری از خسارات سنگین و تلفات غیرنظامیان به‌ویژه در میان مهاجران روس بود و حمله فوری به شهرها در دستور کار نبوده است؛ با این حال، تسلیم دولت و پایتخت به عنوان نماد قدرت و نیز هنگ ملی‌گرای افراطی آزوف از اهداف اصلی هستند. در کمال تعجب همگان، حمله رعدآسا که توسط ماشین تبلیغات روسیه مورد تمجید قرار گرفت، منجر به فتح برق‌آسای اوکراین نشد و ارتش روسیه با مقاومت غیرمنتظره و سازماندهی سریع نیروهای مسلح اوکراینی تحت حمایت غرب روبه‌رو شد. بنابراین، استراتژی اولیه به منظور هدف قراردادن نیروهای مسلح ملی‌گرای پنهان در میان غیرنظامیان، به محاصره شهرهای اصلی تغییر کرد. تشخیص واقعیت از داستان در این درگیری که با جنگ اطلاعاتی همراه شده دشوار است؛ با این حال، تأخیر در دستیابی به اهداف اولیه سبب تردید تحلیلگران غربی درباره قدرت واقعی ارتش روسیه شده است. با وجود اختصاص چهار درصد بودجه دفاعی سالانه در دهه گذشته و نمایش قدرت ارتش روسیه در صحنه‌ عملیات خارجی به‌‌ویژه در سوریه، فقدان آمادگی عملیاتی و سلاح‌های دقیق و همچنین ضعف جدی منابع مادی و انسانی در ارتش روسیه مشهود است. تعداد مزدوران خارجی از‌جمله گروه واگنر، داوطلبان چچنی و به‌زودی سوری‌ها و حتی بلاروس‌ها در این درگیری بیش از دو برابر نیروهای روس است. قدرت نظامی روسیه تحت تأثیر موقعیت ناحیه و نیروهای مقاومت قرار گرفت، از این‌رو روسیه به تهدید هسته‌ای، محاصره و بمباران عمدی غیرنظامیان روی آورد. پوتین شهرهایی مانند ماریوپول را که سد راه ارتش روسیه برای کنترل نقاط استراتژیک است، هدف قرار داده است. تهاجم روسیه می‌تواند به بن‌بست منجر شود و روسیه تحت فشار تحریم‌های بین‌المللی ابزاری برای پذیرش آن نخواهد داشت. علاوه بر این، کشمکش بین بلوک روسیه و بلوک غرب که یادآور جنگ سرد است، به جنگ میان دو ملیت در دروازه‌های اروپا تبدیل شده است. احتمال دارد عملیات ویژه منجر به سرنگونی دولت زلنسکی و به قدرت رسیدن یک فرد دست‌نشانده در اوکراین شود، اما روسیه برای کنترل کشوری که عمیقا بین شرق و غرب تقسیم شده و دارای مردمی زخم‌خورده و متنفر از اشغالگران است، مشکلات زیادی خواهد داشت. پوتین رهبری است که دنیای امروز را از روی نقشه‌های ژئوپلیتیک دیروز می‌بیند و جنگ با اوکراین می‌تواند تداعی‌گر جنگ شوروی سابق با افغانستان باشد.