سیدمحمدعلی ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم:
به هیج وجه مسأله الزام حجاب، دلیل شرعی ندارد/ قانونی که اجرا پذیر نباشد، یک نوع تمسخر کردن قانون است
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: به هیج وجه مسأله الزام حجاب، دلیل شرعی ندارد و امروز بسیاری از مراجع به آن معتقد نیستند و بعضی از مراجع نجف رسماً و صریحاً به مسئولین پیام داده و آن را نهی کردند.
به گزارش شبکه شرق، روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس در گفت و گویی، گفته بود که در برخورد با زنان بی حجاب گفته بود، «امکان دارد در قالب تذکری از طریق پیامک به افراد بیحجاب اعلام شود که شما حجاب رعایت نکردید و سعی کنید به قانون احترام بگذارید. بعد از تذکر، وارد مرحله اخطار میشویم بعد هشدار و در مرحله سوم ممکن است حساب بانکی فرد بیحجاب مسدود شود».
در این خصوص گفت و گویی را با آیت الله سید محمدعلی ایازی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم انجام دادیم که مشروح آن در پی می آید:
این روزها به جای آرام کردن فضا از دهان برخی مجلسیها و افراد سخنان عجیب و غریبی میشنویم. روز گذشته خبر مسدودسازی حساب بانکی زنان بیحجاب موجی از تعجب در میان افراد به وجود آورده است. لطفاً درباره تبعات منفی این طرح صحبت کنید.
در این زمینه باید به دو نکته اساسی توجه کرد؛ یکی بحث اصلی و مبنائی است که آیا ما در شرع افزون بر حکم حجاب مسئله الزام به حجاب را داریم چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم و آیا این کار یک امر دینی است که بخواهیم کاری کنیم که مردم از طریق زور مجبور به التزام به حجاب شوند، یعنی چیزی را که اعتقاد ندارند انجام دهند؟ آیا این کار درست است یا خیر؟
این بحث را پیش از این در مقاله مستقلی تحت عنوان «نقد الزام حجاب» در مجله فقه اسلامی دفتر تبلیغات قم توضیح دادم و گفتم این کار نه دلیل شرعی دارد و دلیل عقلی. همه چیزهایی که از امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری از مفسده مطرح میشوند، ادله ای نیستند که قابل استناد باشند؛ بر فرض اینکه عدهای قبول کنند الزام به حجاب از باب نهی از منکر است. باز به قول استاد مطهری نهی از منکر منطق دارد؛ منطق معقولی دارد که از آن منطق در اثربخشی و مفیدیت باید استفاده شود، نه اینکه از هر راهی انجام گیرد.
مرحوم مطهری مثالی میزند. در یکی از شهرهای آمریکا، زنان قماربازی میکردند؛ گروهی فکر کردند که چه عاملی باعث شده که عدهای قماربازی میکنند. عده ای از طریق موعظه و عده ای با روش های دیگر اقدام کردند؛ اما اثر نبخشید. بررسیهایی انجام شد و ریشه آن را بیکاری و استفاده نکردن از ظرفیت کاری زنان تشخیص دادند و آنان از همین راه، قماربازی را از بین بردند. بعد شهید مطهری میفرمایند، این کار منطق نهی از منکر است.
اینکه فکر کنیم حجاب، عفت عمومی جامعه است درست نیست
پس نکته اول آن است که به هیج وجه مسأله الزام حجاب، دلیل شرعی ندارد و امروز بسیاری از مراجع به آن معتقد نیستند و بعضی از مراجع نجف رسماً و صریحاً به مسئولین پیام داده و آن را نهی کردند. در گذشته نیز شهید مطهری، شهید بهشتی و آیتالله طالقانی طرفدار حجاب اختیاری بودند. این بحث اولیه است.
اینکه فکر کنیم حجاب، عفت عمومی جامعه است درست نیست. اگر حجاب، عفت عمومی جامعه بود، در صدر اسلام در زمان پیامبر اکرم(ص) یا امیرالمؤمنین یا در جاهای دیگر باید جلوی کنیزهایی را که لخت میآمدند میگرفتند یا جلوی اهل کتاب یا زنانی را که عشایر بودند و مبالاتی در امر حجاب نداشتند، گرفته میشد. این کار انجام نشد؛ به این دلیل که حجاب مسئله عفت عمومی نبوده و فلسفه حجاب به تصریح قرآن کرامت زن و پیشگیری از آزار جنسی بوده و چنین مسئلهای به عنوان عفت عمومی وجود نداشته تا حکومت خود را ملزم به حفظ آن کند. این بحث، بحث بسیار مفصلی است و در یک مصاحبه نمیگنجد. لذا به همین اندازه اکتفا میکنم و وارد بحث دوم میشوم.
آیا روشهایی که حکومت به کار برده، منتهی به وضعیت بهتری نسبت به حجاب شده است؟
نکته دوم آن است که در این سالها تلاش شده تا از طریق ابزارهای قهری مسأله حجاب را حل کنند. در این خصوص من به لحاظ کارکردی آن میگویم؛ آیا حکومت در این زمینه موفق بوده است؟! آیا روشهایی که حکومت به کار برده، منتهی به وضعیت بهتری نسبت به حجاب شده است یا روشهایی که به کار رفته تبدیل به یک نوع ضدیت بر علیه حجاب شده است؟!
امروزه بسیاری از کسانی که معتقد به حجاب هستند یا معتقد به این نیستند که باید کسی را زور کرد، اعتقاد دارند این روشها و شیوهها نادرست و ناموفق بوده است و همین شیوههای نادرست است که مردم را به عکسالعمل و عصیان وادار کرده است.
آیا واقعاً در این چهل سال مسأله الزام به حجاب مشکل جامعه را حل کرده است؟! این شیوهها و تهدید کردنها واقعاً نه تنها عملی نیست، بلکه اینکه عدهای میخواهند با زور و تهدید آن را عملی کنند، خودشان را مسخره کردهاند. درست مثل کاری که در باب ماهواره انجام دادند و بعد از کلی تهدیدات به شکل مسخرهای عقبنشینی کردند. الآن نمونه آن در مسأله اینترنت و شبکههای مجازی هم مطرح است، وقتی که جلوی مردم از یک راه گرفته میشود مردم از راههای دیگر وارد میشوند. فقط کار خود را لوث میکنند و فرصت های شغلی را از مردم میگیرند و به نارضایتی ها دامن میزنند.
به نظرم کسانی که این حرفها را مطرح میکنند افرادی هستند که شناخت درستی از جامعه خودشان ندارند، این افراد شناختی از حقیقت دستورات دینی هم ندارند. آنها از روشهایی که باید در زمینههای تبلیغ مسائل دینی بر اساس حکمت و موعظه (نحل: 125) آن عمل کرد شناخت ندارند. به این دلیل است که فکر میکنند با این شیوهها و تهدید کردن و ترساندن مردم میتوانند جلوی بی حجابی را بگیرند. شک نکنید که این کار آنها با شکست مواجه خواهد شد و باعث تمسخر و آبروریزی خود آنها خواهد شد و مردم را بیشتر عصبانی خواهند کرد.
فکر نمیکنم کسانی که این حرفها را بیان میکند، دغدغه دینی کردن جامعه را داشته باشند؛ زیرا این کارها نه تنها جامعه را دینی نمیکند و اعتقاد به حجاب را ایجاد میکند بلکه سبب خواهد شد که مردم نسبت به آنها عصبانیتر و جریتر شوند و در مقابل آنها عکسالعمل نشان دهند. شاید بتوانند این کار را در حق گروهی انجام دهند و بر فرض جمعیت زیادی با آنها موافق باشند؛ اما آیا میتوانند همه حسابهای بانکی را خالی و مسدود کنند؟ این کار زمینه همدلی و همراهی طبقات مختلف را برای مقابله با آنان تشدید می کند، در نظام بانکی اختلال ایجاد میکند و آنها با انجام این کار به مشکلات اقتصادی و مالی دولت مشکل دیگری را اضافه خواهند کرد.
قانونی که اجرا پذیر نباشد، یک نوع تمسخر کردن قانون است
توجیه این افراد در طرح این مسائل، تمکین جامعه به سمت قانون است. میگویند حجاب در کشور ما یک مسئله قانونی است، باید پایبند به قانون باشیم و اگر کسی به قانون ملزم نباشد باید هزینه عدم التزام به قانون را بپردازد. شما در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
اولاً به لحاظ حقوقی گفته میشود قانونی خوب است که اجرا پذیر باشد. قانونی که اجرا پذیر نباشد، یک نوع تمسخر کردن قانون است. ماهواره را مثال زدم، مثالهای دیگری نیز وجود دارد. اگر یک قانون اجرا پذیر نباشد، نتیجه عملی هم نخواهد داشت.
نکته دومی که در قانون اهمیت دارد و در همه نظامهای اجتماعی به آن توجه میکنند این هست که اولاً کاری انجام دهند که زمینه مقبولیت و پذیرش قانون فراهم شود. زمانی که زمینه فراهم شد، قانون را اجرا میکنند. این قانون همان زمان که توسط در یک خاص و با اکثریتی خاص در آن مجلس تصویب شد مورد اعتراض بسیاری از عالمان دینی قرار گرفت و نسبت به آن، اعتراض داشتند. وقتی که عالمان دینی و بسیاری از محققان و شخصیتهای فرهنگی آگاهه قانع نشدند چگونه خواهند توانست تودههای مردم را قانع کنند؟
اشکال دیگر آن است که آیا در همه زمینهها قانون عمل میشود؟! این روزها حقوق بسیاری از مردم را ضایع میکنند. امروز این همه مشکلات اقتصادی، مالی، فساد و رانت ایجاد شده است ولی خبری از قانون و مبارزه با آنها نیست. همه قوانین را رها کرده و به مسئله حجاب چسبیدهاند. دهها مسأله وجود دارد که مردم فکر میکنند قوانین آن معطل مانده است. قانون و اصولی که مربوط به حقوق مردم است تعطیل شده است.
تعداد زیادی از مردم میگویند ما هیچ نقشی در حکومت نداریم، چرا که عدهای در مجلس، شورا و... سرکار قرار گرفته اند که نماینده عده حاضی هستند و ما کارهای در این حکومت نیستم. مردم با چنین شرایطی یا برگه سفید انداختند و یا شرکت نکردند، چون کاندیدائی نداشتند. خب! توجه به حقوق جامعه مگر قانون نیست؟ قانون، زمانی قانون است که مسئولین آن برخاسته از مردم و به انتخاب اکثریت مردم باشند. زمانی که قانونی برخاسته از نظر اکثریت مردم نیست، پس به قانون عمل نشده است. اگر اینها خیلی به فکر قانون هستند، به دنبال آن باشند که بتوانند مردم را قانع کنند که حکومت به فکر اجرای قانون و حل مشکلات معیشتی و حل مسائل بین المللی است.
وقتی یک قانون میخواهد قانون باشد باید زمینههای اجرای آن به وجود بیاید. ما در سیر تحول تشریح قوانین قرآن میبینیم آیه حجاب بعد از هجده یا بیست و یک سال بعد از بعثت پیامبر اکرم(ص) نازل شده است؛ یعنی یک فرایند برای توجیه کردن آن فراهم شده و مؤمنین را خطاب قرار داده است. اول مؤمنین و عده خواصی که در جامعه هستند بپذیرند؛ اما زمانی که شما در جامعه چنین توجیهی را فراهم نکردید و زمینههای عکس و ضدیت با آن هم فراهم شده، قطعاً حرف زدن از قانون چیز مسخرهای خواهد بود و مقبولیت پیدا نخواهد کرد. چنین افرادی که در لباس روحانیت این حرفها را میزنند، در واقع خودشان را مسخره کردهاند و باعث بدنام کردن روحانیت شدهاند.
داشتن انعطاف در برابر خواسته های مردم هنر و شجاعت است
در گفتگوهایی که با بعضی از مسئولین داریم احساس میکنند که نظام باید بعضی از مسائل را تمکین کند و حتی از مردم عذرخواهی کند اما معتقد هستند این کار یک نوع عقبنشینی و شکست محسوب میشود. آیا به نظر شما عذرخواهی از جامعه و پذیرفتن نظر مردم به معنای شکست و عقبنشینی است؟
به نظرم عقبنشینی هست، اما شکست نیست. اگر کسی در مقابل مردم تمکین کرد، یک امتیاز برای او است. داشتن انعطاف در برابر خواسته های مردم هنر و شجاعت است. مرحوم امام زمانی در مناسبتی سخنرانی میکردند. ایشان فرمودند ممکن است مسئولین نیز اشتباه کنند، اما آنچه مهم است شجاعت و شهامت پذیرش اشتباه است. این مسئول زمانی که فهمید اشتباه کرد باشد شجاعت و شهامت آن را داشته باشد که از مردم عذرخواهی کند.
امروزه بسیاری از حقوق مردم رعایت نمیشود
این افراد با عذرخواهی از جامعه موافق هستند، اما میگویند باید امروز بر اجرا و اعمال قانون تأکید کنیم و اگر اصلاحی میخواهد صورت بگیرد در آینده باشد. چون اسم آن عقبنشینی و شکست خواهد بود.
مگر قانون ماهواره قانون نیست؟! مگر بنا به نقل قول مسئولین مربوطه، رهبری نفرمودند نیروهای انتظامی برای جمع آوری ماهواره وارد خانه های مردم نشوند؟! مگر آن(ممنوعیت ماهواره) قانون نبوده است؟! این قانون(عملا) عوض شد و هیچ شکستی هم نبود! اگر کسی در مسأله ماهواره امروز پیگیری نمیکند، آیا شکست تلقی میشود؟! خیر. هیچ شکستی تلقی نمیشود.
امروزه بسیاری از حقوق مردم رعایت نمیشود. بسیاری از قوانین رعایت نمیشود و این شکست بیشتری محسوب میشود. یکی از قوانینی که در قانون اساسی پیشبینیشده، حق اعتراض مردم است. چرا به کسانی که انتقاد و اعتراضی دارند اجازه انتقاد و اعتراض داده نمیشود؟ قرآن میفرماید: «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»؛ جهر به معنای آشکار کردن و علنی گفتن ستم به مردم است، یعنی فرد به خیابان بیاید و رسماً بگوید به من ظلم شده است. این حق قرآنی است و هم در قانون اساسی پیشبینیشده است. کسانی که جریمه مجازات میگذارند، در واقع از حق حکومت صحبت میکنند؛ اما از حق اعتراض مردم که در قانون اساسی پیشبینیشده صحبت نمیکنند. این(حق اعتراض مردم) قانون است و اگر به آن عمل کنند شکستی نخواهد بود. اینکه افراد بتوانند رسماً و به صورت قانونی اعتراض و انتقاد خود را بیان کنند این قانون است. اگر آنانی که دغدغه قانون را دارند بیایند این بند از قانون اساسی را اجرا کنند.